گفتوگوی مجله بیروتی الحوادث با امام موسی صدر دربارۀ تاسیس مجلس شیعیان لبنان و اهداف آن
محسن دلول - چه بسیار است داستانهایی که دربارۀ او در صور روایت میشود. مثلاً در وسط شهر صور شیرینیفروش موفق و پرفروشی هست. موفقیت او سایر فروشندگان را وادار کرد تا با همۀ ابزار و وسایل برای مبارزه با او تلاش کنند... آنان چنین شایعه کردند که دین اسلام خوردن بستنی جوزیف را حرام کرده است. اگر دخالت علامه سیدموسی صدر نبود، جوزیف ورشکست میشد... ساعت ۵ بعد از ظهر... اهالی منطقه صور اغلب در میدان این شهر بودند... سیدموسی صدر میرسد و در دکان جوزیف مینشیند و در برابر همه مردم از فروشنده یک ظرف بستنی درخواست میکند.
و داستانهای بسیار دیگر از این قبیل که در آن تصویر مردی فرقهای با مردی غیرفرقهای آمیخته میشود و همچنین، تصویر روحانیِ از ایران به جنوب لبنان آمده با تصویر علامهای مسلمان که در ظاهر و نهان منکر پیمان اسلامی است.
نزد او رفتیم. او در دهه چهارم از عمر خویش است، با قدی بلند و بنیهای قوی. در چشمان وی ذکاوت و هوش میدرخشد و در چهرۀ وی منعکس میشود. وی با دستان خویش معانی کلام خود را که با صدایی آرام و هماهنگ از لبانش بیرون میآید، مینویسد.
سید شنیدهایم که شما طرح تشکیل مجلس اعلای شیعیان را برای حل مشکلات شیعه تأیید میکنید. آیا این امر سبب تقویت دستهبندی مذهبی و در کشور نمیشود؟
من پیشنهادکننده این طرح بودهام. به زودی نمایندگان شیعه در دوره عادی پارلمان این طرح را به مجلس ارائه خواهند کرد. به عقیدۀ بنده این طرح بهترین راهحل برای حفظ حقوق شیعیان است و مجلس اعلای شیعیان که از جانب ما پیشنهاد شده، میتواند بسیاری از مشکلات اجتماعی شیعیان را حل کند. سایر مذاهب و فرقهها نیز از طرح تشکیل مجلس حمایت کردهاند.
آیا وجود این مجلس با مجلس شرعی اهل سنت تعارضی ندارد؟
اصلاً، این مجلس نقش مکمل مجلس شرعی اهل سنت را دارد که محل التقای همۀ فِرَق اسلامی است. مجلس اعلای شیعیان که از طرف ما پیشنهاد شده، مانند مجلس اسلامی سنی (المجلس الشرعی الإسلامی السنی) است که به موجب قانون شمارۀ ۱۸ تشکیل گردید و مانند مجلس درزی است که به موجب قانون دیگر تأسیس شد... ۹ سال است که مجلس اسلامی سنی به کار خویش ادامه میدهد و وجود آن با مجلس اعلای اسلامی منافات و تعارضی نداشته است، بلکه کار هر یک از این ۲ مجلس متفاوت است. بنابراین، این طرحِ پیشنهادی در حقیقت برای پرکردن یک خلأ و جبران یک نقص است. این نقص هنوز هم وجود دارد و سبب میگردد که همکاری کامل بین مذاهب اسلامی به طور خاص و کل فِرَق لبنانی به طور اعم تحقق نیابد.
به نظر میرسد در زمانی که کشور سرشار از اختلافات مذهبی است، شاید انظار عمومی تعدد مجالس مذهبی را نپسندد.
نگرش ما به دین باید این چنین باشد: دین از یک جهت افراد یک فرقه را با هم برابر میداند و، از جهت دیگر، همۀ انسانها را از هر فرقه و مذهبی با هم برابر میشمرد. به عقیدۀ بنده فرقهگرایی صحیح قبل از هر چیز برادری میان مردم کشور و تلاقی ملی میان آنان است. فرقهگرایی به چهار معنا تفسیر میشود:
اول: فرقهگرایی سیاسی، یعنی نظام موجود در لبنان نظامی است که مردم به سبب وضعیت خاص کشور خود انتخاب کردهاند.
دوم: فرقهگرایی به معنای ادای تکالیف و بهجا آوردن آداب و رسوم دینی است و بهتر اینکه این قسم را تدین و دینگرایی نام نهیم.
سوم: فرقهگرایی مثبت، یعنی اینکه هر فرقهای به اصلاح امور پیروان خویش توجه دارد تا سطح اخلاقی و فرهنگی و اجتماعی آنان را بالا ببرد. به نظر بنده این نوع از فرقهگرایی امر قبیحی نیست.
چهارم: فرقهگرایی منفی بدینمعنا که هر فرقهای فقط در درون خود دور از و به طوایف دیگر بماند. این نوع فرقهگرایی مانع تعامل اجتماعی است و سدی در راه پیشرفت جامعه میشود.
شعار مجلس اعلای شیعیان مدرسه و جاده و آب و برق و کار خواهد بود. به عقیدۀ ما روحانیون، تلاش برای تحقق این شعار ضروری است و اهمیت آن از همۀ خواستههای اجتماعی دیگر بیشتر است و در این زمینه با همۀ کسانی که میخواهند مخلصانه به کشور خویش خدمت کنند، همکاری میکنیم. ممکن است روش و وسیلهای که برای تحقق این شعار به کار میبریم، به خصوص در مناطق محروم، متفاوت باشد. به عقیدۀ من مجلس پیشنهادی میتواند بدون هیچگونه تعصب مذهبی، این شعار را محقق سازد.
ما شنیدهایم گروهی تلاش میکنند طرحهای اجتماعی شما را وارونه تفسیر کنند. مثلاً باخبر شدیم بعد از آنکه شما موفق شدید تکدیگری (گدایی) را در شهر صور از بین ببرید، برای پناهدهی به گدایان و جمع کمکهای مردمی منظم برای آنان طرحی تنظیم کردهاید؟
گمان میکنید اینگونه دشمنیها عجیب است؟ من در طول این ۷ سال از عمر خویش که در لبنان و در کانونهای لبنان و بر منبرهای لبنان گذراندم، در کشوری که هیچچیز بر کسی مخفی نیست، کارنامهای مملو از فعالیت و دستاورد داشتهام.
بعضی میگویند شما از یک خانوادۀ ایرانی هستید. آیا این سخن صحیح است؟
من اصالتاً از یک خانوادۀ مذهبی لبنانی هستم که ساکن جنوب بود. پدربزرگ من سیدصالح از اهالی شهر معرکه در منطقة صور است. او در زمان ترکها، پس از اینکه ظلم شدیدی متحمل شد و فرزند وی ظالمانه و از روی دشمنی کشته شد، از این شهر هجرت کرد. ... خانوادة ما در عراق زندگی کرد و پدربزرگ من در آنجا خانوادۀ معروف صدر را تشکیل داد. سپس فرزند وی سیدصدرالدین برای دیدار امام رضاع به ایران آمد و گذر وی به اصفهان افتاد و اهالی آنجا طبق عادت دیرینۀ خویش که به علمای لبنانی جبلعامل احترام میگذاشتند، از وی استقبال کردند و او را نگه داشتند. وی در آنجا ماند و خانوادهای بزرگ تشکیل داد. نکتۀ جالب اینکه این ۲ خانواده در ایران و عراق هماکنون به فامیل عاملی شهرت دارند. در طول یک قرن در این خانواده، سه مرجع دینی بزرگ و عالم تشیع ظهور کردهاند که عبارتاند از: پدر بزرگ من، سیداسماعیل صدر و سیدمحمدمهدی صدر، رهبر انقلاب آزادیبخش عراق، عموی من و سیدصدرالدین صدر، پدر بنده.
من در ایران متولد شدم و ۱۶ سال در مدرسۀ دینی قم تحصیل کردم و به کسب مدارک عالی نائل شدم و از دانشکدة حقوق دانشگاه تهران و در رشتۀ علوم اقتصادی فارغالتحصیل شدم. سپس به نجف رفتم و تحصیلات دینی خویش را به مدت ۴ سال در آنجا تکمیل کردم. هفت سال است که به لبنان آمدهام تا تکلیف دینی و اجتماعی خویش را ادا کنم.
زبان فرانسه را خوب میدانم و به زبان انگلیسی نیز تسلط دارم. هماکنون در منطقۀ صور و مناطقی که مبلغ دینی وجود ندارد ـ مانند کوره و جبلعامل و بعضی از نقاط بقاع ـ به تکلیف دینی خود عمل میکنم.
رسالت دینی من در اهتمام به همۀ زمینههای دینی خلاصه میشود. یعنی من اعتقاد ندارم که دین منحصر به عبادات است. بر اساس این عقیده و باور تلاش کردم که این واقعیت را در گفتار و کردار خویش برای مردم آشکار سازم. من کارهایی اجتماعی انجام دادم و مؤسسههایی تربیتی و حرفهای در صور و سایر بخشهای لبنان تأسیس کردم. در این زمینه بعضی از مؤسسههای دولتی مانند اداره کل احیای اجتماعی (مصلحة الإنعاش الإجتماعی) و وزارت آموزش و پرورش به ما کمک کردند. من، همچنین، از دیگر برادران مؤمن لبنانی خویش در این راه کمک خواستم.
من با خویش عهد کردم که گفتوگوی خبری نداشته باشم، لیکن مجلۀ ملی الحوادث که مردم به آن بسیار اعتماد دارند، جایگاه ویژهای نزد من دارد. بنابراین، من ترجیح دادم با این مجله گفتوگو کنم. گفتوگوی بنده برای جواب گفتن به شایعهپراکنی مخفیانه گروهی از افراد مغرض نیست، بلکه برای این است که تأکید کنم که مأموریت مجلس اعلای شیعیان که به پارلمان این دوره پیشنهاد خواهد شد، کاملکنندۀ مجلس اعلای اسلامی است و با آن در تعارض نیست.
من از منزل علامه صدر در حالی خارج شدم که محو شخصیت وی و معلومات گستردۀ او و قدرت استدلال و روانی منطق او بودم. من با خویش میگفتم: حقیقتاً عجیب این نیست که بعضی با علامه که آرزو دارد نقش بزرگی در میان شیعیان ایفا کند، دشمنی کنند، بلکه عجیب این است که چنین دشمنیهایی صورت نگیرد.
......................
* گفتوگوی امام موسی صدر با مجله بیروتی الحوادث در ۱۹۶۶/۱۰/۷ در جلد اول «مسیرة الامام السید موسی الصدر» منتشر شده است.