دوره مطالعاتی «شناخت لبنان معاصر بر اساس سیره و سرگذشت امام موسی صدر» از سری دورههای «سیر مطالعاتی امام موسی صدر» است که سیزدهمین جلسه آن هفدهم بهمن ماه ۱۳۹۴ برگزار شد. بخش اول از گزارش جلسه سیزدهم را در ادامه میخوانید:
امروز قصد داریم به مسئله ربوده شدن امام موسی صدر بپردازیم. در جلسات گذشته وقایعی مانند حمله اسرائیل به جنوب لبنان و عملیات «لیطانی۱»، اشغال جنوب لبنان تا رودخانه لیطانی، صدور قطعنامه ۴۲۵ شورای امنیت و استقرار نیروهای پایدار صلح معروف به یونیفیل در جنوب لبنان و در نهایت، تشکیل دولت سعد حداد در نوار مرزی در جنوب لبنان را توضیح دادیم.
گفتیم که بعد از دخالت نظامی سوریه، نیروهای احزاب چپ و سازمانهای فلسطینی از شمال و مرکز لبنان رانده شدند و به سمت جنوب حرکت کردند و ارتش سوریه در شمال شهر صیدا پشت رودخانه اولی متوقف شد. اسرائیل تهدید کرد که اگر نیروهای سوری از این رودخانه جلوتر بیایند، امنیت اسرائیل به خطر میافتد و اسرائیل وارد جنگ خواهد شد. بنابراین، نیروهای ارتش سوریه یا در واقع نیروهای بازدارنده عرب پشت رودخانه اوّلی متوقف ماندند.
بر اساس پارهای شواهد، صهیونیستها رودخانه اولی در شمال شهر صیدا را مرز سرزمین اجدادی خود میدانند. خاخامهای یهودی آب رودخانه را به نیت تبرک مینوشیدند و بهویژه، جنوب لبنان را جزو سرزمین اسرائیل میدانند. اسرائیلیها همیشه به رودخانه لیطانی که در شمال شهر صور قرار دارد، چشم داشتند تا جنوب لبنان را تصرف و از آب این رودخانه استفاده کنند.
پس از اشغال جنوب لبنان، نیروهای سعد حداد نوار مرزی به عرض سی کیلومتر را اشغال کردند. دولت و مراکز دولتی و ارتش لبنان تا جنوب شهر صیدا در شهری به نام زهرانی حضور داشتند و بعد از آن سازمانهای فلسطینی و جناح چپ بودند که منطقه جنوب را در اختیار داشتند و عملاً دولت در آن منطقه حضور نداشت. بنابراین، قانون و پاسگاه و پلیس و دستگاه قضایی هم وجود نداشت. این در حالی بود که شیعیان روزبهروز قدرت بیشتری میگرفتند و سازمانهای فلسطینی به شدت شیعیان را آزار میدادند. جنبش أمل قدرت یافته بود و یاسر عرفات و دیگران سعی داشتند که آن را زیر چتر خود قرار دهند. امام موسی صدر چنین چیزی را نمیپذیرفت. او معتقد بود که لبنانیها صاحب زمین هستند و وقتی اسرائیل حمله میکند، مقاومت و پایداری در برابر اسرائیل در درجه اول وظیفه لبنانیهاست و سازمانهای فلسطینی در لبنان مهمان هستند.
هشدار امام موسی صدر به مسئولان سازمان فتح
سازمانهای فلسطینی از قدرت گرفتن امام موسی صدر و جنبش أمل در هراس بودند و روزبهروز به تجاوزات خود میافزودند. امام موسی صدر جلساتی را با یاسر عرفات و مسئولان سازمان فتح برگزار کرد. حتی در سفری به کویت، جلسهای سه الی چهار ساعته با خالد الحسن، از مسئولان معروف سازمان فتح، داشت که سخنان امام در این جلسه بسیار مهم است و متن آن در کتاب سیره و سرگذشت امام موسی صدر آمده است.
امام موسی صدر در آن جلسه گفت که اگر افراد را کنترل نکنید و مانع تجاوزات نشوید، دیگر کسی قادر به کنترل اوضاع نخواهد بود و مردم خود اسلحه به دست میگیرند و این امر اصلاً به سود شما نیست. ما طرفدار و حامی آرمان فلسطین هستیم و خود را وقف انقلاب فلسطین کردهایم. امام صدر هشدار میداد و مسئولان سازمان فتح جدی نمیگرفتند.
تجاوزات سازمانهای فلسطینی به شیعیان لبنان در سالهای ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۰ میلادی و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا سال ۱۹۸۲ میلادی ادامه داشت. در ۱۹۸۲ اسرائیل به لبنان حمله و کل لبنان بجز منطقه بقاع را اشغال کرد. سازمانهای فلسطینی نیز از لبنان اخراج شدند. درک این اتفاقات و جو حاکم بر جنوب به تحلیل علل ربوده شدن امام صدر کمک میکند.
ابتکار عمل امام در کشورهای عربی
امام موسی صدر به کشورهای مختلف عربی سفر میکرد. حضور نیروهای بازدارنده عرب در لبنان و پایاندادن به جنگ داخلی، نتیجه ابتکار عمل امام موسی صدر بود. ایشان در سفری به عربستان با ملک خالد دیدار کرد و از آنجا به قاهره رفت و با انور سادات ملاقات کرد. امام با واسطهگری میان حافظ اسد و انور سادات آشتی برقرار کرد، زیرا نه حافظ اسد حاضر بود به قاهره برود و نه سادات حاضر بود به دمشق بیاید.
امام موسی صدر ملک خالد پادشاه عربستان را قانع کرد که کنفرانس چهارجانبهای در ریاض برگزار کند. کنفرانس محدود سران عرب با حضور عربستان و کویت و سوریه و مصر برگزار شد و تصمیم گرفتند که بحران لبنان را پایان دهند. امام موسی صدر برای پایاندادن به بحران لبنان به کشورهای بسیاری سفر میکرد و مورد استقبال نیز قرار میگرفت. او فقط به کشور لیبی سفر نکرده بود. ایشان به کشورهای شمال آفریقا سفر میکرد. مثلاً پس از پیروزی انقلاب الجزایر و شروع کار اولین رئیسجمهور آن، به این کشور رفت و روابط خوبی با آنها داشت. حتی برای دیدار با مالک بن نبی یکی از اندیشمندان بزرگ اسلامی به این کشور سفر کرد. ولی به کشور لیبی نرفته بود.
کمکهای قذافی به سازمانهای فلسطینی
سرهنگ قذافی به سازمانهای چپی و کمونیستی و سازمانهای فلسطینی چپگرا کمک مالی میکرد. اما عملیات مقاومت این سازمانها بیشتر جنبه نمایشی و خالی نبودن عریضه را داشت. آنها پول قذافی را میگرفتند و هر از چندگاه موشک یا خمپارهای از جنوب لبنان به داخل خاک فلسطین اشغالی پرتاب میکردند و به سمت بیروت میگریختند. اسرائیل نیز در پاسخ به آنها روستاهای جنوب لبنان را بمباران میکرد. آنگاه سازمانهای فلسطینی ادعا میکردند که در مقابل اسرائیل مقاومت کردهاند و برای این کار از سرهنگ قذافی پول هنگفتی میگرفتند. این نحوه عملیات هیچ آسیبی به اسرائیل نمیرساند و تنها آسیب به روستاهای جنوب لبنان میرسید که امکانی برای مقاومت نداشتند ولی هدف عملیات انتقام جویانه اسرائیل قرار میگرفتند.
سفر امام به الجزایر
سرانجام، امام در سفرش به الجزایر، اوضاع را برای هواری بومدین، رئیس جمهوری الجزایر تشریح کرد. بومدین پیشنهاد کرد که امام صدر به کشور لیبی سفر کند و به قذافی توضیح دهد و او را قانع کند که سیاست او اشتباه است و ادامه این سیاست به نفع اسرائیل خواهد بود و نه به نفع آرمان فلسطین. قذافی و اطرافیانش از نظر عقیدتی ناصبی و ضد اهل بیت (ع) بودند و دیدگاه نادرستی درباره شیعیان داشتند و امام صدر هم رابطهای با آنها نداشت. سال ۱۹۷۶میلادی امام موسی صدر بهطور تصادفی در دمشق با عبدالسلام جلود مرد شماره دو لیبی ملاقات کرد. جلود در آن ملاقات قول داد که به دیدار امام بیاید. امام موسی صدر نیز در صدد بود که از این فرصت برای توضیح حقایق و اوضاع استفاده کند. اما جلود هرگز به دیدار امام نیامد. جلود وقتی به خلیج فارس میآمد، به شدت علیه ایران و شیعه تبلیغ میکرد. لذا قرار شد بومدین با قذافی صحبت کند و ترتیب سفر امام به لیبی را بدهد.
مشخصات کشور لیبی
لیبی کشوری است در شمال آفریقا و جنوب اقیانوس مدیترانه. این کشور با مصر مرز مشترک دارد. بعد از لیبی، الجزایر و میان الجزایر و لیبی، تونس قرار دارد. در ساحل اقیانوس اطلس کشور مراکش و در قسمت جنوب نیز موریتانی جای گرفته است.
لیبی چند شهر ساحلی مهم در نزدیکی دریا دارد که طرابلس پایتخت لیبی مهمترین آنهاست به آن طرابلس غرب میگویند. طرابلس دیگری در شمال لبنان به نام طرابلس شام وجود دارد که پایتخت دوم لبنان محسوب میشود. شهر مهم دیگر لیبی، بنغازی است.
پیش از کودتای سرهنگ قذافی، ادارسه یا ادریسیها در لیبی حکومت میکردند که سید و از اولاد امام حسن مجتبی (ع) بودند. ادارسه در شمال آفریقا پراکنده هستند و حتی پادشاه مراکش نیز از این سلسله است. ملک ادریس سنوسی پادشاه لیبی و شخص مؤمن و پاکی بود. سرهنگ قذافی افسر ارتش لیبی بود و در اثنای سفر ملک ادریس سنوسی به استانبول، کودتا کرد و قدرت را در دست گرفت. سپس، با جمال عبدالناصر در مصر اعلام همبستگی کرد. کودتای سرهنگ قذافی روز اول سپتامبر ۱۹۷۰میلادی و در زمان حیات جمال عبدالناصر اتفاق افتاد. جمال عبدالناصر، محمدحسن هیکل را به طرابلس فرستاد تا از اتفاقات لیبی کسب اطلاع کند. هیکل در گزارش خود آورد که اینها افسران جوان ارتش لیبی و بسیار پرشور و احساسی هستند و عقلانی رفتار نمیکنند. عبدالناصر نیز تصمیم گرفت که بسیار با احتیاط با آنها همکاری کند.
سرهنگ قذافی، عبدالسلام جلود، عبدالرحمن شلقم، قذاف الدم از جمله افسران جوانی بودند که کودتا کردند. پادشاه لیبی که در استانبول حضور داشت، آنقدر مقدسمآب بود که وقتی از کودتا باخبر شد ۱۲ هزار پوندی را که از بودجه لیبی در اختیار داشت، تحویل سفارت لیبی در ترکیه داد.
لیبی در شمار کشورهای نفتخیز با جمعیتی دو الی سه میلیونی است. بخش بزرگی از لیبی صحرا است. چاههای نفت در شرق لیبی در منطقه بنغازی و طبرق قرار دارند. یکی از ویژگیهای منحصربهفرد نفت لیبی سبک بودن یا به اصطلاح شیرین بودن آن است. نفت لیبی با نفت سنگین خلیج فارس متفاوت است. صادرات نفت لیبی به اروپا نیز بسیار سهل و آسان است، زیرا از طریق دریا منتقل میشود. به همین دلیل کشور لیبی مورد توجه قدرتهای استعماری بوده است.
در لیبی قبایل صحرانشین در چادر زندگی میکنند. از جمله قبایل صحراگرد طوارق که از منطقه سودان و مصر به لیبی میآیند و به سمت چاد و نیجر میروند. اهالی لیبی صحرای بزرگ آفریقا را مانند دریایی فرض میکنند و جنوب صحرا را ساحل مینامند. پس از ساحل، آفریقای سبز شروع میشود. جمعیت در شهرهای ساحلی قرار دارند.
سکنه قسمت کوهستانی بیشتر خوارج هستند. بخشی از خوارج به شمال آفریقا کوچ کرده و در آنجا مستقر شدهاند و بخشی هم به عمان رفتهاند و بقیه نیز صحرانشین هستند. درآمد نفتی لیبی مازاد بر نیاز این کشور است و مازاد درآمد باعث تشویق دولت به دخالت در کشورهای دیگر میشود.
سرهنگ قذافی به سازمانهای فلسطینی، جناحهای چپ و سازمانهای کمونیستی کمک مالی میکرد و آنها نیز در مقابل، همچنان که توضیح دادیم، هر از چند گاهی خمپاره و بمبی به سمت اسرائیل پرتاب میکردند و به سمت بیروت میگریختند. اسرائیل در پاسخ جنوب لبنان را بمباران میکرد و اهالی جنوب لبنان هم هیچ امکاناتی برای مبارزه و مقاومت در مقابل اسرائیل نداشتند.
دانلود فایل صوتی جلسه سیزدهم