دورۀ مطالعاتی «لبنان معاصر بر اساس سیره و سرگذشت امام موسی صدر»
استاد: محمدعلی مهتدی
جلسۀ اول (جغرافیای لبنان)
ژئوپولتیک
جغرافیای هر کشوری بر سیاست داخلی و خارجی آن کشور تأثیر مستقیم دارد که به آن ژئوپولتیک میگویند. باید توجه داشت که ژئوپولتیک با جغرافیای سیاسی تفاوت دارد.
لبنان در مقایسه با کشورهای دیگر خاورمیانه، کشور بسیار کوچکی است. اهمیت کشور لبنان به سبب ژئوپولتیک لبنان است. در واقع، موقعیت جغرافیایی لبنان بسیار حائز اهمیت است و تاثیر مستقیمی بر سیاست خارجی و معادلات منطقهای دارد. موقعیت جغرافیایی لبنان و هم مرزی با کشورهای سوریه و فلسطین اشغالی از ارکان مهم ژئوپولتیک لبنان است که در ادامه بدان میپردازیم.
موقعیت جغرافیایی لبنان
لبنان کشوری کوچک به مساحتی حدود 10452 کیلومتر مربع است. از شمال و شرق با سوریه، از غرب با دریای مدیترانه و از جنوب با فلسطین هممرز است. ارتباط لبنان با دریا بسیار حائز اهمیت است. از قدیم فینیقیها در لبنان زندگی میکردند و زمینۀ فعالیت آنها دریانوردی بوده است. رشته کوهی از شمال به جنوب و رشته کوهی از مرز سوریه تا فلسطین در خاک این کشور کشیده شده است. میان این دو رشته کوه دشت بقاع قرار گرفته است. رودخانههای بسیاری نیز در این کشور وجود دارد از جمله: لیطانی، العاصی، رودخانۀ بیروت و ... . آب و هوای کشور لبنان مدیترانهای و کوهستانی است. به همین سبب، از وضعیت آب و هوایی مناسبی برخوردار است. کشور لبنان طبیعت بسیار زیبایی نیز دارد. صنعت گردشگری از قدیم یکی از منابع مهم درآمد لبنان بوده است. | |
شهرهای لبنان
شهرهای منطقه ساحلی طرابلس، بیروت، بیبلوس(جبیل) و صور مهمترین شهرهای ساحلی لبنان هستند. فرهنگ ساکنان این شهرها به دلیل وجود کشتیرانی، ارتباطات تجاری و انسانی با دیگر مناطق متفاوت است. | |
شهرهای منطقه کوهستانی
بعد از ساحل ارتفاعات شروع میشود. گفتیم دو رشتهکوه در لبنان وجود دارد که میان آنها درهای به نام بقاع قرار گرفته است. عالیه، بحمدون، بشری، بعقلین، دیرالقمر از شهرهای کوهستانی لبنان است. در رشتهکوههای شرقی لبنان، کوه بسیار بلندی بهنام جبلالشیخ قرار دارد که اسرائیلیها به آن هرمون میگویند. جبلالشیخ موقعیت استراتژیک بسیار مهمی بهخصوص برای آب دارد. اسرائیل نیاز فراوانی به منابع آبی دارد، چراکه در فلسطین منابع آبی وجود ندارد و تمام منابع آبی از اطراف کوه جبلالشیخ سرچشمه میگیرد. رودخانههای لیطانی، وزّانی، حاصبانی و رود اردن همه از جبلالشیخ سرچشمه میگیرند.
ژئوپولتیک - دلیل اهمیت منطقّة کوهستانی در لبنان
خاورمیانه به سه قسمت شرق مدیترانه، خلیج فارس و شمال آفریقا تقسیم میشود. در منطقۀ شامات، لبنان تنها کشوری است که رشتهکوههای بلند دارد. در کشورهای سوریه، عراق، عربستان و دیگر مناطق عربی منطقۀ کوهستانی وجود ندارد. زمانیکه وسایل ارتباطی مانند حال نبود، عبور و زندگی در مناطق کوهستانی بسیار سخت بود. تاریخ منطقه نیز، تاریخ حکومتها و امپراتوریهای ستمگر بود. امپراتوری ایران و امپراطوری عثمانی از جملۀ این حکومتهاست. در این منطقه هرگز دموکراسی حکمفرما نبوده است. لبنان در قلمرو امپراتوری عثمانی بود. در این امپراتوریها که به نام اسلام حکومت میکردند، اقلیتها امنیت نداشتند. البته، وضع مارونیها در مقایسه با شیعیان بسیار بهتر بود، چراکه مسیحی بودند و حکومت آنها را اهل کتاب میدانست و به پرداخت جزیه اکتفا میکرد. ولی با این حال، بسیاری از آنان قتل عام شدند، مانند قتلعام ارامنه در ترکیه در پایان امپراتوری عثمانی.
بعد از وفات حضرت رسول(ص)، شیعیان حضرت علی(ع) تحت فشار بودند و این فشارها بعد از جنگ صفیّن و بعد از شهادت حضرت علی(ع) و اوج گیری حکومت بنیامیه بیشتر شد و به قتل عامهای بسیاری انجامید. در سه قرن اول اسلام، شیعه به شدت تحت فشار و قتلعام حکام واقع شد که به اسم خلافت اسلامی، به اسم قرآن و به اسم جانشینی پیامبر این همه ظلم و جرم کردند و خلافت را به سلطنت تبدیل کرده بودند.
اقلیتهای مذهبی مانند شیعیان بیشتر از اقلیتهای دینی تحت فشار بودند، زیرا حکومتهای رسمی سنی بودند و شیعیان را در اندیشههای افراطی خود، تکفیر و آنان را قتلعام میکردند. صلاحالدین ایوبی فاتح قدس، که یکی از سرداران نامی اسلام است، بسیاری از شیعیان را در جنوب لبنان قتلعام میکند. نمونۀ دیگر در دوران عثمانی است، زمانیکه جمال پاشا والی منطقۀ شام، شیعیان را قتل عام میکند.
به همین سبب، اقلیتها برای نجات از زور و جور حکام ستمگر به مناطقی پناه میبردند که دسترسی به آن دشوار باشد ولذا کوهستانها بسیار حائز اهمیت بود و در طول تاریخ اقلیتها و مذاهبی که سرکوب و قتلعام میشدند، به کوهستانها پناه میبردند. در آن زمان دسترسی به کوهستانها بسیار دشوار بود. از همینرو، کوههای لبنان مهمترین پناهگاه برای اقلیتها بود. یکی از علل مهم حضور پیروان بیش از 16 اقلیت مذهبی در لبنان، وجود جغرافیای طبیعی و رشتهکوهها برای پناهگیری افراد تحت ستم بوده است. دیرها و کلیساهای بسیاری در کوهستانها باقیمانده است. بسیاری از شیعیان برای حفظ جانشان، مجبور به تقیه کردن شدند و خود را مسیحی معرفی میکردند.
این مسئله در ایران نیز صادق بود. در مناطق شمالی ایران و کوههای البرز مقبرۀ بسیاری از امامزادگان و کسانی که تحت تعقیب بودهاند، قرار دارد. در زمان ولیعهدی امام رضا (ع) بسیاری از علویان به امید امنیت، به ایران آمدند، اما بعد از شهادت امام تحت تعقیب قرار گرفتند و به شهادت رسیدند و بسیاری نیز به کوهستانها پناه بردند.
درۀ عمیقی در لبنان وجود دارد که این کوهها را به سه بخش شمالی، میانی و جنوبی تقسیم میکند. در حال حاضر، در بخش شمالی اکثریت با مسیحیان مارونی است. در بخش میانی منطقۀ شوف قرار دارد، که به آن جبل دروز میگویند که اکثریت دروزیها در آن زندگی میکنند. در جنوب هم جبلعامل با اکثریت شیعهنشین قرار گرفته است. در طول تاریخ جنگها و درگیریهای بسیار خونینی بین مارونیها و دروزیها برای تسلط بر این جبل درگرفته که بسیار مشهور است و در نهایت، اکثریت دروزیها در محدودۀ میانی و اکثریت مارونیها در بخش شمالی سکنا گزیدهاند. اما در گذشتۀ دور، ساکنان این جبل شیعیان بودند که از ستم بنیامیه و بنیعباس به اینجا پناه آورده بودند.
شاید این سوال پیش آید که مارونیها به چه علت در کوهستانها پناه میگرفتند؟ در پاسخ باید گفت که مارونیها اصالتاً از ساکنان منطقۀ شمالی سوریه هستند. دیرهای آنان در منطقۀ القنيطرة قرار گرفته و مارمارون قدیس و شفیع مارونیها نیز در آن منطقه بهدنیا آمده است. مارونیها هم به دلایلی تحت فشار قرار گرفتند[1] و به منطقۀ کوهستان مهاجرت کردند. دربارۀ تاریخ مارونیها و پیدایش مارونیت کتابهای بسیاری در لبنان چاپ شده که مهمترین آنها کتاب تاریخ لبنان نوشته دکتر فیلیپ حتی است.
شیعه در تاریخ لبنان همیشه مورد تجاوز و تغافل قرار گرفته و حتی در کتاب تاریخ لبنان نامی از شیعه نمیبینیم و کلمۀ شیعه وجود ندارد. برای شیعیان از کلمه «متاوله» یاد میکند که جمع متوالی است. دربارۀ معنای «متوالی» و «متاوله» هم اختلاف وجود دارد؛ عدهای میگویند که متاولی از کلمۀ «ولایت» و به معنای اهل ولایت و اهل بیت گرفته شده است. اما عامۀ مردم وقتی متاوله یا متوالی را به کار میبرند، حیوانی را در ذهن تصور میکنند که دم دارد.
ژئوپولتیک - هم مرزی لبنان با سوریه و فلسطین اشغالی
لبنان از شمال و شرق با سوریه و از جنوب با فلسطین اشغالی هم مرز است و در غرب دریای مدیترانه است. در واقع، لبنان میان دریا و دو کشور که یکی صهیونیست و یکی ضد صهیونسیت قرار گرفته و به نوعی، محل رقابت این دو کشور است. این رقابت به گونهای است که هرچه سوریه پیشرفت کند باعث زیان اسراییل است و برعکس هرچه اسراییل قدرت بگیرد، به زیان کشور سوریه است. این مسئله صدمۀ زیادی به کشور لبنان وارد میکند. از یک طرف، لبنان کشوری است که به تنهایی قادر به دفاع از خود نیست و از طرف دیگر، در لبنان احساس ملی رشد نکرده است و باعث شده لبنان کشور قدرتمندی نباشد. گروهی از لبنانیها معتقدند که قدرت لبنان در ضعف آن است.
همچنین، عمدۀ فعالیتهای اقتصادی لبنان تجارت و توریسم و خدمات بانکی است. در واقع، از لحاظ ژئوپولتیک مرز آبی و هممرزی با دو کشور سوریه و فلسطین اشغالی بسیار اهمیت دارد. مرزهای سوریه تنها منفذ و راه حمل و نقل و تجارت کشور لبنان است. اگر روابط سوریه با لبنان در وضعیت مناسبی نباشد صدمات سنگینی برای لبنان به همراه خواهد داشت. و اقتصاد لبنان را خفه میکند.
فرقه های لبنان
در لبنان بیش از شانزده فرقۀ مذهبی وجود دارد. هر فرقۀ مذهبی تشکیلات دینی، سیاسی و نظامی مستقل دارد. دولت لبنان از ائتلاف این شانزده فرقۀ مذهبی تشکیل میشود. تکثر لبنان نه دینی است نه لائیک و نه سکولار، چون قوانین حاکم در هر مذهب قوانینی است که آن مذهب تعیین میکند. در واقع، دولت بهوجود آمده دولتی مدنی است نه دینی. در لبنان وابستگیهای فرقهای بسیار مهمتر از وابستگیهای دینی است. زندگی، تحصیل، موقعیت اجتماعی و ... هر فرد وابسته به فرقۀ اوست. برای مثال اگر فردی مسیحی مسلمان شود در عمل همهچیز خود را از دست میدهد.
از میان شانزده فرقه در لبنان شش فرقه از اهمیت بیشتری برخوردارند:
مسلمانان | سنی |
شیعه |
دورزی |
مسیحیان | مارونی |
ارتدکس |
کاتولیک |
از میان این شش فرقه سه فرقه مهمتر هستند:
تقسیمبندیهای سازمانی بر اساس فِرَق
بعد از جنگ جهانی اول و پس از فروپاشی عثمانی، دولت فرانسه و انگلیس تصمیم به تقسیمبندی و تجزیۀ منطقه میگیرند. منطقۀ شام، سوریه و لبنان سهم فرانسه میشود و عراق و اردن و فلسطین سهم انگلستان. بنابراین، طبیعی است که دولت فرانسه از مسیحیان حمایت میکند. به همین سبب، مهمترین مناصب دولتی به مارونیها سپرده میشود.
رئیس جمهور، مسیحی مارونی است. فرماندۀ ارتش و رئیس بانک مرکزی هم مارونی هستند. نخستوزیر، مسلمان سنی است. رئیس پارلمان، مسلمان شیعه است.
تعداد نمایندگان مارونیها، شیعیان، و سنیها در پارلمان به یک اندازه است. از مجموع ۱۲۸ نمایندۀ پارلمان لبنان، نمایندگان سه مذهب اصلی هر کدام ۱۹ نفر هستند و باقی کرسیها به فِرَق دیگر تعلق دارد. در نهایت، از مجموع ۱۲۸ نماینده در پارلمان، ۶۴ نمایندۀ مسلمان و ۶۴ نمایندۀ مسیحی است. به این حالت مناصفه میگویند و در داخل مناصفه، مثالثه وجود دارد. بدین معنا که، در عین اینکه مناصفه وجود دارد، باید تعداد نمایندگان سه مذهب شیعه، سنی و مارونی مساوی باشد.
همین مسئله در کابینه هم وجود دارد. تعداد اعضای سه مذهب شیعه، سنی و مارونی برابر است. این قانون در سفارتخانهها هم رعایت میشود که براساس کشور مقصد سفیر لبنان از مذهب مارونی، شیعه یا سنی انتخاب میشود.
پراکندگی فِرَق در کشور لبنان
تنوع مذاهب و فِرَق از ویژگیهای بارز کشور لبنان است، بهطوریکه در نقشه هم دیده میشود.
· ساکنان منطقۀ میانی و غرب لبنان مسیحیان مارونی هستند.
· ساکنان منطقۀ شوف و بقاع غربی درزیها هستند.
· ساکنان منطقۀ جنوب جبلعامل، صور، بقاع، حومۀ بیروت و بعلبک شیعیان هستند.
· ساکنان منطقۀ طرابلس اهل سنت هستند.
· ساکنان بخش غربی بیروت اهل سنت و بخش شرقی آن مسیحیان هستند.
· ساکنان شهر صیدا اهل سنت هستند.
· بخشهای ساحلی که بیشتر ارتباط به خارج از کشور دارد سنی نشین و مارونی هستند.
[1] قرن ششم میلادی، زلزلۀ شدید در سوریه رخ میدهد و وضعیت منطقه را دگرگون میسازد و بیماری و گرسنگی به شدت رواج مییابد. به همین سبب، مسیحیان سوریه به لبنان کوچ میکنند و در منطقۀ جبل ساکن میشوند.