اگر كسي حسادت ورزيد اما حسادتش را ناديده گرفت و به مقتضيات حسدش عمل نكرد، در اين صورت، حسد كمرنگ و كمرنگ تر مي شود تا اينكه بميرد.
نكته تربيتي مهم ديگري درباره «اذا حسد» وجود دارد كه امام موسي صدر به آن توجه ويژه دارد. بسياري از ما و چه بسا بنا به طبيعت خود، حسد مي ورزيم و جاي ملامت هم نيست، زيرا خلقت آدمي اين گونه است.
برخي اراده يي ضعيف دارند، برخي ديدشان ضعيف است، برخي خوب حرف نمي زنند، برخي صدايشان آهسته است و برخي نيز به سبب وراثت يا محيط يا تربيت حسودند و در قلب شان حسادت هست. گناه چنين كسي كه اين گونه آفريده شده است، چيست؟ بايد خود را درمان كند، اما چگونه؟ بايد حسادت را سركوب كرد.
اگر كسي حسادت ورزيد اما حسادتش را ناديده گرفت و به مقتضيات حسدش عمل نكرد، در اين صورت، حسد كمرنگ و كمرنگ تر مي شود تا اينكه بميرد. از همين روست كه در حديث شريف رفع نيز از حسد ياد شده است، يعني كسي كه در قلبش حسادت دارد تا هنگامي كه سخني نگفته باشد و توطئه يي نچيده باشد و كاري بر ضد كسي كه به او حسادت مي ورزد، انجام نداده باشد، حسادتش كمرنگ و كمرنگ تر مي شود، تا اينكه از ميان مي رود. چنين كسي به سبب حسادتش عقابي ندارد و بي شك خداوند او را مي بخشايد و درمانش مي كند.
قرآن كريم نيز با عبارت «و مِن شرِّحاسِد إذا حسد» به همين مسائل اشاره دارد. اگر كسي حسادت نورزد، شري برايش نيست. اين مساله به طور طبيعي بدين معناست كه حسادت شر و فساد و فتنه است و اگر حسود حسادت خود را عملي كند، بايد از شر او به خدا پناه ببريم اما اگر حسود كاري نكرد، بدين معناست كه شري ندارد.