شرح لمعه و قوانین را در قم درس میگفت و پای درسش هم جمعیت زیادی میآمدند. این درسهای آقا موسی، جزء درسهای خوب آن زمان حوزه بود.
تحصیل ایشان [امام موسی صدر] ترتیب نداشت و سعی میکرد هرکتابی را شب و روز دو درسه و سه درسه بخواند تا تمام کند. استعدادش خوب بود زحمت هم میکشید و خیلی زود درسها را تمام میکرد.
ما تابستان که میرفتیم به وشنوه، ایشان ما را ول نمیکرد. صبح و عصر درس میخواند. صبحها که چایی میخوردیم، شرح لمعه را میآورد و من برایش درس میگفتم. او یادداشت میکرد و میرفت گوشهای مینشست و درس میخواند، اگر در جایی اشکال داشت، یادداشت میکرد تا یادش نرود. دوباره پیش از ظهر میآمد که درسش را پس بدهد و من بقیۀ درس را برایش بگویم. من هم میگفتم که امروز این درس را ادامه نده و از یک کتاب دیگر بخوان.
مثلاً اگر صبح کتاب طهارت شرح لمعه را خوانده بود، بهش میگفتم حالا درس بعدی را از کتاب زکات آن بخوان. درآن تابستانی که در وشنوه بودیم و حدود ۴۰ الی ۵۰ روز طول کشید، ایشان عمده شرح لمعه را پیش من خواند.
بعداً همین شرح لمعه و قوانین را در قم درس میگفت و پای درسش هم جمعیت زیادی میآمدند. این درسهای آقا موسی، جزء درسهای خوب آن زمان حوزه بود. آقا موسی خیلی زحمت میکشید، خیلی هم خوش فهم بود، و اینها باعث شده بود تا زود ترقی نماید. افراد دیگر، این مراحلی را که ایشان در طول چند ماه طی کرده بود، حداقل ۴ الی ۵ سال وقت لازم داشت تا پشت سر بگذارند.