سید صدرالدین صدر میگوید: «به نظر من ایرانی بودن دکتر چمران برای ارتباط با امام یک امتیاز بود. یعنی موجب تفاهم بیشتر میشد و ارتباط روحی و معنوی بیشتری ایجاد میکرد و طبیعتاً هر دو نفر تحت تأثیر یکدیگر قرار میگرفتند و ارتباطشان با هم سیر صعودی داشت.»
آخرین روز خرداد، سالروز به شهادت رسیدن دکتر مصطفی چمران، مبارز خستگی ناپذیر و یار و همراه امام موسی صدر در روزهای پیش از ربوده شدنش در لبنان است. اگر چه فعالیتها و حضور و اثر چمران تنها به لبنان محدود نمیشود و او از آمریکا تا مصر و لبنان و ایران تاریخی خواندنی و دیدنی از خود به جای گذاشته است، در گفتوگویی با فرزند امام موسی صدر از روزهای بودن و فعالیتاش در لبنان پرسیدهایم.
سید صدرالدین صدر، فرزند ارشد امام موسی صدر در گفتوگو با پایگاه اطلاعرسانی موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر از اولین دیدار با دکتر چمران، ارتباط امام صدر و چمران، تدریس در مدرسه جبل عامل و پیگیریهای او پس از ربوده شدن امام میگوید. متن این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
اولین زمینه آشنایی و دیدار با دکتر چمران چگونه شکل گرفت؟
اولین بار دکتر چمران را زمانی دیدم که همراه خانواده وارد لبنان شدند و به منزل ما آمدند. امام از من خواسته بودند از آنها پذیرایی کنم تا ایشان برسند. و البته این زمان خیلی هم طول نکشید.
تا آنجا که یادم هست در این دیدار، فضای بسیار صمیمی حاکم بود و امام بیشتر صحبت کردند و آقای دکتر چمران سخنان ایشان را برای خانمشان (پروانه خانم) و بچهها ترجمه میکردند. بعد هم مستقیم با ماشین خودشان به مدرسۀ فنی و حرفهای جبل عامل در شهر صور رفتند. همان مدرسهای که مدیریت آن را دکتر چمران برعهده گرفتند.
آیا باز هم به منزل شما آمدند؟ رابطۀ شما با ایشان چگونه بود؟
بعد که رابطه بیشتر شد، ایشان زیاد به منزل ما میآمدند، خیلی وقتها چه زمانی که امام بودند و حتی گاهی که نبودند، ناهار یا شام با هم بودیم. همین جا باید بگویم که دکتر چمران کوه محبت بود. هرکس را میدید انگار عشقش را دیده و هر که او را میدید گویی معشوقش را دیده است.
با ما هم خیلی صمیمی و مهربان بود. درعین حال، با هر کدام از ما رابطه خاصی داشت. مثلاً گاهی برای خواهرم ملیحه که هنوز کوچک بود، قصه میگفت. بعضی از این قصهها را ملیحه ضبط کرد؛ نمیدانم هنوز آنها را دارد یا نه.
باز یادم هست آن سالها که من تازه رانندگی یاد گرفته بودم، در تعطیلات آخر هفته همراه برادرم حمید با ماشین به صور میرفتیم تا در مدرسۀ فنی و حرفهای جبل عامل همراه دکتر چمران باشیم و در کلاسهای مختلفی که خودشان تدریس میکردند، مثل تعلیمات نظامی و یا موضوعات دیگر شرکت کنیم. یکی دو سال هر شنبه و یکشنبه ما با همین هدف راهی صور میشدیم. به هرحال، محضرشان هم فال بود و هم تماشا. هم تفریح میکردیم و هم چیزهای جدید یاد میگرفتیم.
خلاصه همه چیز بود. از تعلیمات نظامی و ورزش و فوتبال تا داستان و تحلیل و شوخی. این اواخر هم در جریان تربیت کادرهای حرکت أمل از من خواست تا در یکی از کمیتههای تشکیلاتی حضور داشته باشم. به همین دلیل، مدت کوتاهی بودم و بعد متأسفانه به سفر رفتم.
شاید اشاره به این موضوع هم خالی از لطف نباشد که آقای دکتر چمران ضمن عظمت شخصیتی و قدرت روحی و مقاومت در برابر مشکلات، از نظر عاطفی ویژگیهای خاصی داشت که روی نگرش او به همه پدیدهها و تحلیلش از همۀ امور و حتی بیانش تأثیر میگذاشت که توضیح این موضوع مجال دیگری میطلبد.
یکی از مهمترین پرسشها دربارۀ دکتر چمران، به رابطۀ او با امام موسی صدر مربوط میشود. شما در این زمینه چه تصویری دارید؟آنچه من در ذهن دارم این است که رابطهشان با امام موسی صدر بسیار نزدیک و صمیمانه و توأم با احترام و محبت بود. دکتر چمران مجذوب امام بودند، نوشتههای ایشان بهترین گواه است که نوعی رابطه عاشق و معشوق در آن هویداست.
البته، آن زمان ما سن و سالی نداشتیم و خیلی چیزها را متوجه نمیشدیم. به همین دلیل درمورد حجم دیدارها و محتوای گفتوگوها نمیتوان زیاد صحبت کرد. چون خیلی از دیدارها با توجه به مسئولیتی که دکتر چمران داشتند؛ خصوصی بود.
ولی به طور کلی احساس ما این بود که دکتر چمران یکی از اعضای خانواده ما هستند که باید دائم در تماس با امام و حتی در جمع خانواده ما باشند. بهخصوص وقتی که از ایران برایمان مهمان میآمد؛ مثل حاج احمدآقای خمینی و دیگران.
امام موسی صدر تا چه اندازه به آقای چمران اعتماد داشت؟
اینکه امام شخصی را که از نظر فکری و علمی و سیاسی و سوابق کاری در لبنان شناخته شده نیست، به مدیریت عالی مدرسۀ فنی و حرفهای جبل عامل منصوب میکند، نشاندهندۀ اعتماد و اطمینان به ایشان بود. بعد هم که به تدریج فعالیتها توسعه پیدا کرد و به توصیه امام مسئولیت تشکیلات سازمان تازه تأسیس شدۀ أمل را برعهده گرفتند. طبیعتاً، اینها کفایت میکند که بگوییم چقدر بین این دو نفر اعتماد بود و امام چقدر روی دکتر چمران حساب میکردند.
آیا ایرانی بودن و یا به تعبیر دیگری غیرلبنانی بودن دکتر چمران در روابط او با دیگران یا فعالیتهایش در محیط لبنان تأثیر داشت؟
به نظر من ایرانی بودن دکتر چمران برای ارتباط با امام یک امتیاز بود. یعنی موجب تفاهم بیشتر میشد و ارتباط روحی و معنوی بیشتری ایجاد میکرد و طبیعتاً هر دو نفر تحت تأثیر یکدیگر قرار میگرفتند و ارتباطشان با هم سیر صعودی داشت.
اما غیرلبنانی بودن دکتر چمران، در محیط لبنان اوایل برای او و خانوادهاش مشکلاتی ایجاد کرد. به همین دلیل خانوادهاش پس از مدتی مجبور به بازگشت به کشورشان شدند. خود دکتر چمران هم با بعضی گروههای فلسطینی و مسئولان آنها بهخصوص در زمان جنگهای داخلی مشکلاتی داشت.
چرا دکتر چمران پس از ربودن امام صدر مدت زیادی در لبنان نماند و به ایران برگشت؟
فکر میکنم به دلیل رابطه عاطفی و معنوی زیاد با امام، ماندن در لبنان برای دکتر چمران خیلی سخت شده بود. خدا رحمت کند عموی ما حاج آقا رضا صدر را، که هر وقت به ایشان میگفتیم سفری به لبنان تشریف بیاورید، میگفتند: «لا لبنان بدون موسی.» آقای دکتر چمران هم اینگونه بود. در عین حال، باید این را هم اضافه کنم که بعد از پیروزی انقلاب در ایران، احساس میکردند نقششان در ایران مهمتر و مؤثرتر است و مسئولیتها و خدماتی که در بخشهای مختلف داشتند، این را نشان داد. یعنی دعوت مهندس بازرگان و تمایل امام خمینی موجب شد که در ایران بمانند و منشأ خدمات مهمی بشوند.
یکی از پرسشهای مهم پس از ربودن امام این است که دکتر چمران برای آزادی ایشان چه اقداماتی انجام دادند؟
دکتر چمران در تلاش برای آزادی و بازگرداندن امام موسی صدر کارهای کوچک و بزرگ متعددی انجام دادند که توضیح درباره بعضی از آنها نه در یک مصاحبه که حجمی به اندازه یک کتاب قطور میطلبد. مثلاً یکی از فعالیتهای ایشان برپایی راهپیمایی عظیم و معروف 350 هزار نفری از مناطق مختلف لبنان به طرف دمشق بود که مردم با تصاویر امام موسی صدر و پلاکاردهایی در اعتراض به این واقعه حرکت کردند. حجم این تظاهرات به گونهای بود که مرزداران سوری نتوانستند جلوی مردم را بگیرند و با اجازۀ دولت سوریه و شخص حافظ اسد بدون تشریفات مرزی به دمشق رفتند. این راهپیمایی همزمان با حضور سران جبهه «الصمود و التصدی» (پایداری و مقاومت) در دمشق برگزار شد که قذافی هم جزء آنها بود. این میتینگ عظیم و مهیب بازتاب گستردهای داشت. همانجا هیئت مشترکی از روحانیون سنی و شیعه و مسیحی به نمایندگی از مردم با سران کشورهای حاضر در نشست ملاقات کردند و یک ملاقات خصوصی هم با قذافی داشتند. همه این برنامه از مرحلۀ ایده و برنامهریزی تا دقت در جزئیات اجرا با دکتر چمران بود.