عمویم به چشمان شنوندگان توجه داشت. اگر میدید آنان به نکتهای علاقهمند شدهاند، در آن باره بسیار توضیح میداد و اگر احساس میکرد دربارۀ موضوعی سؤال و پرسشی باقی است، مطلب را سادهتر و روشنتر بیان میکرد. در انتخاب موضوعات سخنرانیها بسیار دقت میکرد تا با احوال شنوندگان متناسب باشد.
عمویم به چشمان شنوندگان توجه داشت. اگر میدید آنان به نکتهای علاقهمند شدهاند، در آن باره بسیار توضیح میداد و اگر احساس میکرد دربارۀ موضوعی سؤال و پرسشی باقی است، مطلب را سادهتر و روشنتر بیان میکرد. در انتخاب موضوعات سخنرانیها بسیار دقت میکرد تا با احوال شنوندگان متناسب باشد. یک بار با ایشان به باشگاه فرهنگی امام صادق (ع) در صور رفتم. به من گفت: من به مناسبت شهادت حضرت علی (ع) در بیروت سخنرانی دارم، به نظر تو موضوع آن سخنرانی چه باشد بهتر است؟
من پیشنهاد کردم که دربارۀ فداکاری حضرت علی (ع) سخنرانی کنند، اما ایشان گفت: چنین موضوعی برای امروز نامناسب است. به راه خود ادامه دادیم و پس از چند دقیقه ایشان گفت: دربارۀ ایمان امام علی (ع) سخنرانی خواهم کرد و فداکاری هم برخاسته از ایمان است.
ایشان نه تنها در انتخاب موضوع سخنرانی زبردست و با ذوق بود بلکه سعی می کرد طوری وانمود کند که همصحبتش احساس کند پیشنهاد مهمی داده است. ایشان غیرمستقیم به آن پیشنهاد سروشکلی داد و اظهار داشت که فداکاری نتیجۀ اساس و پایهای است که همان ایمان است.
منبع: کتاب گذارها و خاطره ها، صفحه 70