همه علمای بزرگ جهان اسلام در آن جا بودند و تا هنگامی که امام موسی صدر آن بالا تشریف نبردند، جلسه رسمیت پیدا نکرد.یعنی شیخ عبدالحلیم محمود بر حضور ایشان اصرار داشت و این درجه محبوبیت و میزان اهمیت ایشان را کاملا نشان می داد.
...من مدت چهار ماه در شهر مقدس قم افتخار شاگردی ایشان را داشته ام. قوانین میرزای قمی را مدت چهار ماه در محضر ایشان خواندم. بنابراین به عنوان یک شاگرد خودم را مدیون فیوضات استادانه ایشان می دانم.
...در سال 1356 در دانشگاه فردوسی مشهد تدریس می کردم و از دانشگاه خواستم تا یک سال به مراکش بروم و فرصت مطالعاتی را آنجا بگذرانم. البته ترجیح دادم که از طریق مصر به مراکش بروم و کشورهایی را که در مسیر بودند، ببینم. همان سال وارد قاهره شدم و یک ماه در آنجا ماندم. کنفرانسی در الازهر تشکیل شد و رئیس کنفرانس در آن روزگار رئیس الازهر، شیخ عبدالحلیم محمود، بود. بنده که آنجا مشغول مطالعات بودم و غریب و تنها، گفتم که در این کنفرانس شرکت کنم. برحسب تصادف با امام موسی صدر رو به رو شدم. ایشان هم برای شرکت در همان کنفرانس از لبنان تشریف آورده بودند. به حکم آشنایی بسیار خوشحال شدند. معانقه و حال و احوالی کردیم. ایشان به من گفتند: عجب! دو سه بار گفتند. گفتم: چه شده است که عجب می فرمائید. گفتند: من دیشب در خواب خودم را در اصفهان می دیدم. در محله سرلت با دوستان نشسته بودیم و صحبت می کردیم و حالا که شما را که اصفهانی هستید این جا دیدم، خیلی خوشحال شدم. به هر حال هر دو در آن شهر غریب بودیم. بعد دست من را گرفتند و نشستیم به صحبت کردن. حالا جلسه هم شروع شده و کنفرانس رسمی است. همه اندیشمندان و علما از سراسر جهان اسلام آمده بودند. شیخ عبدالحلیم محمود هم مرتب اشاره می کرد: " ایها الامام تفضل" این هم نکته ای است که همه علمای بزرگ جهان اسلام در آن جا بودند و تا هنگامی که امام موسی صدر آن بالا تشریف نبردند، جلسه رسمیت پیدا نکرد. یعنی شیخ عبدالحلیم محمود بر حضور ایشان اصرار داشت و این درجه محبوبیت و میزان اهمیت ایشان را کاملا نشان می داد. عربها غیر عربها را خیلی هم تحویل نمی گیرند، ولی به هر حال متوجه شدم که ایشان بسیار محبوبیت دارد و مورد توجه است. مطلبی را که خدمتتان عرض کردم هیچ کم و زیادی ندارد. اما نکته آخری در این قضیه ملاقات اینکه من دیدم ایشان خیلی شکسته شده اند و محاسنشان سفید شده است. ... ایشان یک عالم روشن، آگاه به زمان و وجیه هم از نظر صوری و هم از نظر معنوی بودند؛ زیبا هم از نظر صورت و هم از نظر سیرت. نقشی را که در لبنان ایفا کردند به این زودی ها از خاطره لبنانی ها محو شدنی نیست.
منبع:کتاب اندیشه ربوده شده، صفحه ۵۱ و ۵۲