امام صدر و سید عباس چیزهایی را میدیدند که طلبهها در آن زمان نمیدیدند. مثلا وقتی همین برنامه آموزش نظامی طلبهها آغاز گردید، بعضی گفته بودند که ما به لبنان و حوزه امام علی (ع) آمدیم تا درس بخوانیم؛ شما چگونه از ما انتظار دارید تا از اوقات درسی خود بکاهیم و به جای آن فنون نظامی یاد بگیریم؟...
یادم هست که امام صدر در آخرین هفتههای حضورشان به سید عباس ماموریت داده بودند تا گروهی از طلاب حوزه را جهت راهاندازی یک شبکه رادیویی برای حرکتالمحرومین آماده کند. تا آنجایی که اطلاع دارم، بعضی طلاب شگفتزده شده و سوال کرده بودند که چرا باید بخشی از وقت درسی خود را برای اینگونه امور غیرممکن صرف کنند؟ حتی یکی از آنها به سید عباس گفته بود که «شما با رویاهایتان زندگی میکنید!» او از سید عباس سوال کرده بود که «آیا امام صدر و شما میخواهید یک حکومت اسلامی تاسیس کنید»؟ سید عباس هم پاسخ داده بود که «تعجب نکنید؛ مدت زیادی نخواهد گذشت که شما نه تنها رادیو، بلکه شبکه تلویزیونی خواهید داشت!» حقیقت آن است که امام صدر آن زمان افکاری را برای طلبهها مطرح میکرد، که آنها نمیتوانستند ابعاد و اهمیت آن را درک کنند و از همین رو به سید عباس اعتراض میکردند...
سید عباس همیشه سعی میکرد آنها را قانع کند؛ گاهی هم به ناچار پاسخ میداد که «امام صدر از ما چنین خواسته است». همانطور که گفتم، امام صدر و سید عباس چیزهایی را میدیدند که طلبهها در آن زمان نمیدیدند. مثلا وقتی همین برنامه آموزش نظامی طلبهها آغاز گردید، بعضی گفته بودند که ما به لبنان و حوزه امام علی (ع) آمدیم تا درس بخوانیم؛ شما چگونه از ما انتظار دارید تا از اوقات درسی خود بکاهیم و به جای آن فنون نظامی یاد بگیریم؟...
منبع: کتاب عزت شیعه، دفتر دوم، صفحۀ ۵۶۹