به خاطر دارم هنگامی که ایشان تصمیم داشتند، نجف را ترک کنند، در برخی محافل گفته میشد، سفر ایشان به لبنان و عهدهدار شدن فعالیتهای دینی در آنجا به نوعی گریز از عهدهدار شدن مرجعیت دینی در نجف اشرف بوده است.
در حوزه علمیه نجف طلبه بودم؛ در مدرسهای که آیتاللهالعظمی سید محسن حکیم تأسیس کرده بودند و شهید آیتالله سیدمحمدباقر حکیم اداره آن را بر عهده داشت. آنجا بود که شنیدیم امام موسی صدر به نجف آمده است.
ایشان از مدرسه علوم اسلامی در انتهای خیابان الرسول دیدن کردند و سخنرانی مؤثر و بسیار خوبی در آنجا داشتند. امام صدر در آن سخنرانی تجربه شخصی خود را از تحصیل در قم و نجف بیان داشتند. پس از آن بود که به لبنان رفتند و رسالت خود را در مقام عالمی دینی ادا کردند و به تبلیغ دین مبین پرداختند.
ایشان همواره در کنار فعالیتهای اجتماعی به مطالعه و تحقیقات علمی نیز میپرداختند. البته همانطور که خودشان نیز گفتهاند، وقتی به لبنان رفتند بار سنگین مسئولیت و کارهای مختلف به ایشان مجال نداد، آن طور که علاقه داشتند به پژوهشهای علمی خود بپردازند. در نتیجه ایشان همواره به ما توصیه میکردند از این فرصت گرانبهایی که در اختیارمان است، نهایت استفاده را ببریم. چرا که اگر زمان آن برسد که به ناچار مسئولیتی بپذیریم، دیگر فرصتی برای استمرار مطالعه و تحقیق علمی نخواهد ماند.
سخنان ایشان و ایستادگی و فعالیتشان برای ما بسیار جالب بود. امام موسی صدر همواره برای ما الگوی بسیار خوبی برای پذیرش مسئولیتهای تبلیغی بودهاند. به علت آن فعالیتها و ایستادگیها بود که ایشان طرحهای بزرگی را به ثمر رساندند. امیدوارم خداوند ما را نیز در برابر امت و مردم موفق بدارد.
به خاطر دارم هنگامی که ایشان (فرج الله عنه) تصمیم داشتند، نجف را ترک کنند. آن روز، با علما خداحافظی و وداع میکردند. در برخی محافل گفته میشد، سفر ایشان به لبنان و عهدهدار شدن فعالیتهای دینی در آنجا به نوعی گریز از عهدهدار شدن مرجعیت دینی در نجف اشرف بوده است. چرا که هیچ صفتی از نظر علمی، اخلاقی و دینی نبود که در ایشان وجود نداشته باشد. اینها همه به امام موسی صدرشایستگی پذیرش مرجعیت اعلی را در قم و نجف میداد.