بعضی از سفرهای داییام به آلمان، برای ملاقات با مرحوم دکتر بهشتی و گفتوگو دربارۀ آخرین تحولات و گامها و اقدامهای بعدی بود. گاه نیز من مأمور میشدم که نامههای آن دو را برای امام خمینی (ره) به نجف ببرم.
بعضی از سفرهای داییام به آلمان، برای ملاقات با مرحوم دکتر بهشتی و گفتوگو دربارۀ آخرین تحولات و گامها و اقدامهای بعدی بود. گاه نیز من مأمور میشدم که نامههای آن دو را برای امام خمینی (ره) به نجف ببرم.
من در بعضی از جلساتِ ارزیابیهای کلی شرکت میکردم، اما جلساتی که تصمیم در آنها اتخاذ میشد، پشت درهای بسته تشکیل میگردید. جلساتِ مربوط به ارزیابی، منظم و جالب بودند.
من در یکی از آن جلسات شرکت داشتم. در آن جلسه، داییام تا پاسی از شب صحبت کرد. شب بعد، مرحوم دکتر بهشتی تا دیروقت به صحبت پرداخت و در سومین شب، آن دو به من کارهایی سپردند که در خارج هامبورگ انجام دهم و در حقیقت به شکل محترمانهای مرا دنبال نخود سیاه فرستادند.
کتاب گذارها و خاطرهها، ص ۶۳ ـ ۶۴