«امام موسی و ما ادراک من امام موسی». [امام موسی. و تو چه میدانی امام موسی کیست!] عین عبارت خودش است. شروع کرد از عظمت اخلاقی، جهاد و مساعی جباره و خدمات وی تعریفکردن. گفت: اصلاً آقای صدر به ما روح داد. ما خیال میکردیم آقای شرفالدین که از دنیا رفت، یتیم شدیم. ولی دیدیم که آقای شرفالدین دوباره زنده شد.
در ایامی که من در صور میهمان آقا موسی صدر بودم، شخصی را در معیت ایشان دیدم که اول فکر کردم پیشکار وی است، ولی بعد فهمیدم که از تجار و محترمان شهر صور میباشد. وی صبح به صبح میآمد، فهرستی را از آقا میگرفت و مایحتاج آن روز را از داخل شهر تهیه میکرد. من دیدم چهره این فرد به یک پیشخدمت نمیخورد؛ هم از احترام مردم به این شخص و هم از چهره خودش.
روزی به آقا موسی بهشوخی گفتم: خودت که از اشراف هستی؛ پیشخدمت هم از اشراف است؟ گفت: که را میگویی. گفتم: این پیرمرد را. گفت: او پیشخدمت نیست. وی یکی از شخصیتهای صوراست. خیلی محترم است و نامش آقای حاج محمدعقیل است. بهزور و جبر، روزانه میآید و مایحتاج ما را تأمین میکند. من درصدد برآمدم تا از این آقای حاج محمدعقیل که هنوز هم زنده است بپرسم که چه چیزی وی را وادار کرده تا نسبت به آقای صدر که تازه از ایران آمده، این قدر مرید و شیفته شود که به این شکل مخلصانه نسبت به ایشان با جان ودل کار کند.
در پشت منزل آقای صدر بالکنی رو به دریا بود و شبهنگام، چراغهای آن سوی مرز اسرائیل از آنجا به چشم میخورد. روزی که آقای حاج محمدعقیل آمده بود، در بالکن از وی پرسیدم که چند وقت است خدمت این آقا را میکنی؟ جواب وی این بود: «هذاالمولی؟». [این ارباب؟] گفتم: «نعم». [بلی] گفت: «امام موسی و ما ادراک من امام موسی». [امام موسی. و تو چه میدانی امام موسی کیست!] عین عبارت خودش است. شروع کرد از عظمت اخلاقی، جهاد و مساعی جباره و خدمات وی تعریفکردن. گفت: اصلاً آقای صدر به ما روح داد. ما خیال میکردیم آقای شرفالدین که از دنیا رفت، یتیم شدیم. ولی دیدیم که آقای شرفالدین دوباره زنده شد. همان اخلاق، همان رهابت صدر و بلکه همان تربیت آقای شرفالدین تماماً در آقای امام موسی صدر و به تعبیر ایشان «روحی فداه» وجود دارد. آن وقت شروع کرد به قضایایی از آقاموسی نقل کردن که بازگوکردن آنها در حوصله این نوشته نیست. لکن دلالت میکرد که این شخصیت چقدر در قلوب مردم آنجا نفوذ کرده است.
منبع: خسروشاهی، سید هادی، یادنامه امام موسی صدر، تهران، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، ۱۳۸۷ ص ۱۳۶ ـ ۱۳۷