در تاریخ ۵ جولای ۱۹۷۵ یک مین ضد تانک در میان مجموعهای از جوانان در منطقهٔ عین البنیّة بعلبک که زیر نظر یک مربی کارآزموده از مقاومت فلسطین مشغول آموزش برای کار با مینهای ضد تانک بودند، منفجرشد. روز بعد، امام موسی صدر کنفرانسی خبری برگزار کرد تا تولد جنبش امل (افواج المقاومة اللبنانیة) را اعلام کند. متن سخنان امام صدر در این کنفرانس در جلد ششم مسیرة الامام السید موسی الصدر منتشر شده است. ترجمه احمد ناظم از این متن را در ادامه میخوانید.
بسم الله الرحمن الرحیم
«وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءً عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ. فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُواْ بِهِم.» [۱]
برادران بزرگوار!
در گیرو دار دردهای شدید و با افتخار خبر شهادت گلچینی از جوانان لبنان را به هموطنان و بهویژه مردم استوار جنوب اعلام میکنم. آنان «رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا.» [۲]
این دسته گل سرخ از گلهای جوانمردی و فداکاری نخستین گروه از افواج مقاومت لبنان (امل) بودند که به ندای میهن زخم خوردهٔ خود که اسرائیل همواره و از هر سو و به هر وسیله به آن تجاوز میکند، پاسخ گفتند.
آنان دعوت خدا و پیامبر را به آنچه مایهٔ حیات آنان و سبب کرامت امت است، اجابت کردند؛ دعوت به امری که من در مراسم عزاداری سیدالشهدا در روز عاشورای سال گذشته و نیز در مجتمع آموزشی عاملیه همهٔ لبنانیان را بدان فراخواندم، هنگامی که تجاوزهای اسرائیل به جنوب به شدت و قساوت رسید و دستگاه های مسئول در آن زمان به وظیفه خود در دفاع از کشور و مردم عمل نکردند.
این جوانان میخواستند ثابت کنند وطن دوستی نه شعار است و نه کسب و کار و نه کالایی که بتوان با آن معامله کرد؛ بلکه وطن تجلیگاه ابعاد وجود انسان و مقوم شالودهٔ کرامت او و مجالی برای رسالت های اوست؛ و باید با فدا کردن جان خود از آن دفاع کنیم، هرچند از نظر قدرت و عدّه با دشمن برابر نباشیم. باید به سرعت برای دفاع آماده شویم. این جوانان، روش امام حسین را الگوی خود قرار دادند و به کاروان او پیوستند و خود را در راه حقیقت و عدالت فدا کردند. آنان میخواستند ثابت کنند که جای اسلحه در جنوب است نه در بیروت و اطراف آن. آنان با جهاد خاموش خود و بدون هیچ گونه تبلیغاتی، راه جانفشانی برای میهن را گشودند و امور را به مجرای درست خود بازگرداندند.
آنان بر ضرورت نشانه رفتن تمام سلاحها به سمت سینهٔ دشمن تأکید کردند و نشان دادند که تنها راه نجات از فتنهٔ و جنگ داخلی آن است که افراد مسلح به جنوب بروند و سنگرها و سلاح های سبک و سنگین به مرزها منتقل شود.
به همین سبب بود که اسرائیل از آنان انتقام گرفت و این افتخاری است برای آنان. تنها یک ساعت پس از انتشار خبر این حادثه، رادیو اسرائیل به قهقهه و شماتت و تحریک و بزرگنمایی حادثه و تشویق دستنشاندههای خود و هواپیماهای اسرائیلی بر فراز محل حادثه دیوار صوتی را شکستند.
ولی این اقدامات هیچگاه سبب دلسردی و عقب نشینی مجاهدان شریف نشد و آنان را در استمرار این راه به تردید نیفکند. آنان در لحظهٔ شهادت، با خون خود بر برگهای نوشتند که: «مؤمنانی حسین گونه باشید.» مجروحانی که در بیمارستان بودند، اصرار داشتند که هر چه زودتر به اردوگاه برگردند تا به آموزش و تمرین ادامه دهند. بازماندگان شهدا نیز اعلام کردند که از آنچه خداوند برایشان مقدر کرده است خشنودند و آماده اند تا شهیدان بیشتری تقدیم میهن کنند و در این راه صبوری و بردباری پیشه سازند. انقلاب فلسطین نیز آنان را شهدای انقلاب خواند.
حکومت لبنان و همهٔ هموطنان و در پیشاپیش آنان، علمای دین در زحله و بقاع نیز وظیفهٔ انسانی خود را انجام دادند و مجروحان را سریعاً انتقال دادند و از کمک های لازم دریغ نکردند. همچنان که قشرهای گستردهٔ ملت بزرگوار لبنان با وجود ناراحتیها و نگرانیها، با قربانیان این فاجعه همدردی کردند. هنوز نیز جوانان بر ادامهٔ آموزش و تمرین نظامی و برپایی اردوگاه هایی دیگر در مکانهای دور از چشم دشمن پافشاری میکنند.
من که دعوت به این کار کردم در برابر ارواح پاک این شهدا تعظیم میکنم و به سبب افتخاری که خداوند نصیب آنان ساخت به حالشان غبطه میخورم و از جوانان لبنان از هر منطقه و هر فرقه و بهویژه از قشر محروم میخواهم که در افواج مقاومت لبنان وارد شوند تا مربیان شریف امور نظامی نیز به آنان بپیوندند و از دیگران نیز درخواست میکنم برای آموزش نظامی آماده شوند تا در موقع نیاز به ندای میهن پاسخ گویند.
من خطاب به همهٔ لبنانیان تأکید میکنم که همهٔ مصیبت های خونباری که برای کشور عزیز ما پیش آمد، نتیجهٔ انحراف از رفتار درست و فقدان دفاع رسمی و مردمی از جنوب است و راه چارهٔ آن در انتقال به مناطق مرزی و نیز ایجاد این باور در ذهن شهروندان است که هر کس به سهم خود، وظیفهٔ ملی خویش را انجام میدهد.
من در این لحظه، تولد این جنبش ملی شریف را که با فدا کردن همهٔ دارایی های اعضای خود، عهده دار پاسداری از کرامت میهن و ایستادگی در برابر تجاوزهای اسرائیل خواهد بود، اعلام میکنم. جوانان مایل بودند اعلام تشکیل این جنبش به تأخیر بیفتد و یا اصلاً اعلام نشود؛ چون میخواستند تا حرکتشان رشد کند و تکامل پیدا کند و در عمل خود را نشان دهد. ولی این حادثهٔ دردناک و نگرانیها و ابهاماتی که در افکار عمومی پدید آورده آنان را بر آن داشت که از خود من بخواهند تا حقیقت امر را به اطلاع هموطنان برسانم. مراسم بزرگداشتی برای این شهیدان، صبح جمعهٔ آینده در بیروت برگزار خواهد شد.
در پایان سخنانم آیات زیر را خطاب به بعضی افراد تلاوت میکنم: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ ءامَنواْ لاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ کَفَرُواْ وَقَالُواْ لإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُواْ فِی الارْضِ أَوْ کَانُواْ غُزًّى لَّوْ کَانُواْ عِندَنَا مَا مَاتُواْ وَمَا قُتِلُواْ لِیَجْعَلَ اللّهُ ذَلِکَ حَسْرَةً فِی قُلُوبِهِمْ وَاللّهُ یُحْیِـی وَیُمِیتُ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ. وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللّهِ وَرَحْمَهٌ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ.» [۳]
«یَقُولُونَ لَوْ کَانَ لَنَا مِنَ الامْرِ شَیْءٌ مَّا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُل لَّوْ کُنتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِیَبْتَلِیَ اللّهُ مَا فِی صُدُورِکُمْ وَلِیُمَحَّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ.» [۴]
دستان خود را به سوی آسمان بلند میکنم و هم صدا با قهرمان کربلا، زینب دختر علی (ع) میگویم: «خدایا این قربانی را از ما قبول فرما.» و از خداوند متعال میخواهم به بازماندگان شهدا صبر و جزای نیک عطا فرماید، همانا او بهترین سرپرست و بهترین یاور است.
........................
پس از سخنرانی امام، از ایشان دربارهٔ شمار کشته شدگان و مجروحان پرسیدند. ایشان گفت: «از ۱۰۱ نفری که مشغول آموزش کار با ضد تانک بودند، ۲۶ نفر شهید و ۴۳ نفر مجروح شده اند. آن طور که به من خبر داده اند، همۀ تمرینها و آموزش های آنان مختص دفاع در برابر حملۀ تانک و نفربر است و در این زمینه از تخصص جبهۀ مقاومت فلسطین استفاده میکنند. ما امروز نامها را اعلام میکنیم. این جنبش کمتر از یک سال است که تشکیل شده است، یعنی پس از ورود اسرائیلیان به کفرشوبا و طیبه.»
به امام صدر گفتند: «برخی چنین تفسیر میکنند که این تمرینها به هدف مشارکت در درگیری های اخیر در لبنان بودهاست.» امام پاسخ داد: «شما میدانید که در منطقهٔ بقاع افراد مسلح بسیاری وجود دارند. ولی در حوادث اخیر با تمام توان خود از آمدن آنان به بیروت برای مشارکت در درگیریها جلوگیری کردم، با وجود آنکه بسیاری از خویشان آنان در اطراف بیروت آسیب دیده بودند. افزون بر آنکه تحصن من نیز برای آن بود که استفادهٔ هموطنان از اسلحه بر ضد یکدیگر کاملاً متوقف شود و حتی بالاتر از آن، پس از تشکیل کابینه و متعهد شدن دولت جدید به برآورده کردن مطالبات، من ترجیح دادم به تحصن خود ادامه دهم تا هموطنان مسلح را تحت فشار اخلاقی وادار به کنار گذاشتن اسلحههایشان کنم، ولی درگیری در برخی از مناطق بعلبک مرا وادار کرد که تحصن خود را پایان دهم و برای دفاع از جان انسانهای بیگناه به آنجا بروم و هنوز نیز بر این مسئله تأکید دارم و گونه که متنبی سروده است:
و وضع الندی فی موضع السیف بالعلا
مضرّ کوضع السیف فی موضع الندی [۵]
ما به اسحله کشیدن به روی هموطنان «نه» میگوییم، ولی به کارگرفتن آن را در برابر دشمن تأیید میکنیم.»
به امام گفتند: «فراوان بودن اسلحه در دست مردم سرانجام به حالت انفجار انجامید و چه بسا چند سال بعد نیز به انفجار بینجامد. چه راهحلی برای جلوگیری از تکرار آنچه رخ داد وجود دارد؟» ایشان پاسخ داد: «من راهحلی برای این مشکل پیشنهاد کردهام و آن اینکه شبه نظامیان به نهادهای دولتی بپیوندند و این نهادها، اسلحهها را در انبارهای خود نگهداری کند و در موقع نیاز در اختیار افراد قرار دهند. من هنوز به این راهحل ایمان دارم، زیرا بر اساس آن ارتشی مردمی و ملی در کنار ارتش نظامی تشکیل میشود و در نتیجه توان ایستادگی را در برابر تجاوزهای اسرائیل پیدا میکند.»
یادآوری: تعداد شهدا به ۲۷ نفر و تعداد مجروحان به ۵۰ نفر افزایش یافت.
[۱]. «کسانی را که در راه خدا کشته شدهاند، مرده مپندار، بلکه زندهاند که نزد پروردگارشان روزی داده میشوند. از فضیلتی که خداوند نصیبشان کرده شادماناند، و برای آنها که از پیشان هستند و هنوز به آنان نپیوستهاند خوشدلاند.» (آل عمران ۱۶۹-۱۷۰.)
[۲]. «از مؤمنان مردانی هستند که به پیمانی که با خدا بسته بودند وفا کردند. بعضی بر سر پیمان خویش جان باختند و بعضی چشم به راهاند و هیچ پیمان خود دیگرگون نکردهاند.» (احزاب ۲۳، ۳۳.)
[۳]. «ای کسانی که ایمان آوردهید، همانند آن کافران نباشید که دربارۀ برادران خود که به سفر رفته بودند یا به جنگ رفته بودند میگفتتند: اگر نزد ما مانده بودند نمیمردند یا کشته نمیشدند. خدا این پندار را چون حسرتی در دل آنها نهاد. و خداست که زنده میکند و میمیراند و اوست که اعمال شما را میبیند. و اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید، آمرزش و رحمت خدا از آنچه در این جهان جمع میآورید بهتر است.» (آلعمران ۱۵۷-۱۵۶)
[۴]. میگویند: اگر ما را اختیاری بود اینجا کشته نمیشدیم. بگو: اگر در خانههای خود هم میبودید، کسانی که کشته شدن بر آنان مقرر شده است از خانه به قتلگاهشان بیرون میرفتند. آنچه را در سینه دارید میآزماید و دلهایتان را پاک میگرداند و خدا به آنچه در دلهاست آگاه است.» (آلعمران ۱۵۳.)
[۵]. عطا را به جای شمشیر نشاندن، مانند نشاندن شمشیر در جای عطا، رفعت را زیان دارد!