دل نوشته ماهر پرنیایی فرد
بسمک یا رب
«برای امام موسی صدر که مصداق اندیشه و عمل است»
چند سال پیش در کتابخانه تشکلمان به کتابی برخوردم در مورد سیره و سرگذشت امام موسی صدر؛ اسمش آشنا بود ولی نمیشناختمش.
آن شب کتاب را تا نصفه خواندم، شگفت زده بودم اصلا باورم نمی شد یک روحانی بخواهد اینگونه عمل کند.
راستش را بخواهید عاشق همین ساختارشکنیهایش شدم که برای هر کدامشان حرفی دارد و دلیلی...
اولین روحانی که به دانشگاه رفت و زبان فرانسه خواند، در کلیسا موعظه کرد، اعتقادش را تحمیل نکرد، در مراسم عروسیاش وارد مجلس زنانه شد و در کنار همسرش نشست، با هر قشری کنار آمد و برایشان برنامه داشت و... .
چنان عاشقش شدهام که صدایش به من آرامش میدهد و از قید و بندها میرهاند، در چهرهاش تلاش میبینم که حرکت کنم و متوقف نمانم، با اندیشهاش دینم را بهتر میفهمم و اسمش آوازه همه خوبیهاست که دوستان و نزدیکانم دیگر مرا فراموش کردهاند و او را میشناسند.
امام:
اگر تو را پدر بخوانم میترسم فرزندانت از من دلگیر شوند، اگر بگویم پیرو تو هستم میترسم یارانت مرا نپذیرند، اگر عشق و علاقهام را ابراز کنم میترسم عاشقانت ملامتم کنند.
این روزها تو را میخواهم که کرامت انسان را بازگردانی!
به امید آزادیت محبوب من