سخنان آیت الله سید رضا صدر درباره پیامبر(ص) از کتاب «راه محمد»
عقل بشر خوب را از بد و زیبا را از نازیبا تشخیص میدهد و راه رسیدن به خوبیها و دورشدن از بدیها را نشان میدهد. ولی قدرت آن را ندارد که بشر را رهرو و سالک راه حقیقت سازد، چون مغلوب خواسته های حیوانی بشر است و حیوانصفتی بشر بر انسانصفتی او پیروز است. پیغمبر خاتم به یاری عقل شتافت تا او را بر خواهشهای حیوانی و این مبارزه درونی کمک کند بلکه پیروز گرداند.
عقل بشر، کارش راهنمایی محض است و دارای قوه اجرایی نیست. و شعاع راهنمایی عقل از دایرۀ خواستههای فطری بشر وسیع تر است. عقل خواستههای فطری بشر را تأئید میکند و رهنمودهایی برتر و بالاتر دارد ولی چنانچه گفته شد در برابر خواهش دل و خواستههای حیوانی بشر مانند شهوت و غضب ناتوان است؛ چون کار عقل تشخیص است و راهنمایی ولی تمایل در آن نیست و در همۀ خواسته حیوانی میل موجود است بلکه میل شدید.
و میل قوه اجراییه خواسته های حیوانی است و عقل دارای چنین قوه اجرایی نیست. تمام اعضا و جوارح بشر خود ناآگاه قوای اجراییه خواسته حیوانی اویند.
آنچه را که عقل زیبا میداند قادر نیست که بشر را بدان وادارد و آنچه را که زشت میشمارد، عاجزتر از آن است که بتواند بشر را از آن باز دارد . ازاینرو، عقل بشر در استثمار و استعمار خواهش دل وی قرار میگیرد و پلی می شود برای رسیدن به مقاصد او و استقلالش را از دست میدهد.
پیغمبر خاتم به یاری عقل برخاست و کوشید او را از استثمار حیوانیت بشر نجات دهد و بدو استقلال بخشد و برای قوۀ عقل اجراییه تامین کند. زیبایی نزد عقل را زیبا دانست و زشتیهای نزد خرد را زشت شمرد. و بشر را از امروزنگری تنها به سوی فردانگری راهنمایی کرد. بهشتی شدن را تحریص و ترغیب کرد و از دوزخی شدن پرده برداشت و شر را پرهیزاند و از بدترین خلق یعنی قریش بهترین ساخت.
دعوتش را با مهربانی آغاز کرد و نرمش به کار برد و بدان ادامه داد، با گفتار خوش و رفتار نیکش برای رسیدن به هدف مقدسش گام برداشت.
حضرتش بکوشید که وجدان غافل بشر را هشیار سازد و امید سعادت و خوشبختی در دلهای ناامیدان زنده نگه دارد، پاکان و پاکیزگان را سربلند گرداند.
خدای بزرگ در کتاب خود او را الگوی انسانیت و مردمی قرار داد و از حضرتش مجسمهای از فضیلت و تقوا ساخت. باشد که بشر به خود آید و پیروی کند و عقل خود را فرمانده خود قرار دهد و به خواستهای فطری خود برسد، تا مدینه فاضله انسانیت در سطح کرده زمین برپا شود و کره خاک بهشت برین گردد، تا آرزوی فطری بشر محقق شود.
مقصود از خواسته فطری بشر، خواسته مشترک میان همه افراد بشر است، چنانچه مراد از عقل نیز عقل همگان است، آنچه را همگان خوب میدانند، خوب است و آنچه را همگان زشت میشمارند، زشت است.
زیبا دانستن فردی چیزی را و زشت شمردن یک تن چیزی را، زیبا و زشت نمی باشد، فطرت بشر و عقل بشر مقصود است. زیبای نزد همۀ خردمندان و زشت نزد همه آنها.