نوشتاری از آیت الله سید رضا صدر درباره پیامبری و پیامبر خاتم از کتاب «راه محمد»
پیامبری
پیامبری منصبی است الهی که از سوی خدا به شایستگان بشر عطا میشود، کسی که بدین مقام عالی منصوب شود پیامبر خواهد بود.
پیامبران فرستادگان خدایند به سوی خلق و حاملان رسالت الهی برای خلق و تا کسی پاک و پاکیزه نباشد، دارای این منصب مقدس نخواهد شد.
پیامبران پاکیزگان بشر هستند که لیاقت داشتن این منصب آسمانی را برای زمینیان پیدا کردهاند و گزینش خدایی شامل حال آنها شده است. گفتار و رفتار پیامبران از جانب خدا برای خلق سرمشق قرار داده شده، آنکه بدین منصب مقدس میرسد باید پیراسته از گناه و خطا باشد، اگر چنین نباشد محال است مورد گزینش الهی قرار گیرد و ممتنع است که چنین منصبی بدو عطا شود.
چرا؟
1. اگر پیامبر پاکیزه از گناه و مصون از خطا و لغزش نباشد و گناهی از او سر زند و خطایی داشته باشد، گناه کردن و ارتکاب خطا از جانب حق، سرمشق بشر قرار خواهد گرفت و این بر ذات اقدس حق قبیح است و محال.
2. اگر پیامبر پاکیزه از گناه و مصون از خطا نباشد، نقض غرض حق میشود، چون غرض از فرستادن پیغمبران اصلاح جامعه و هدایت بشر است و رهبر گناهکار و دارای لغزش نخواهد توانست جامعهای را اصلاح کند و برای اجتماع بشری ارمغان هدایت باشد و نقض غرض نسبت به ذات مقدس احدیت محال است.
3. اگر پیامبری پیراسته از گناه نباشد، باید از جانب حضرت احدیت فرمانهای متناقض صادر شود:
از طرفی میفرماید باید از حق پیروی کرد و از طرفی هم میگوید از گناهکار پیروی کنید در حالیکه پیروی از گناهکار ارتکاب گناه را در پیش دارد و صدور تناقص از دانشمندی خردمند روانیست، پس از علام الغیوب و حکیم، علی الاطلاق به طریق اولی محال است.
4. اگر پیامبران پیراسته از خطا نباشند جایز است که در ابلاغ فرمان الهی و پیام حق خطا کنند و فرستادن چنین کسی از سوی حق محال است؛ زیرا مستلزم عجز و یا جهل در ذات باری خواهد بود.
5. اگر پیامبر و فرستادۀ حق پیراسته از گناه نباشد، جایز است که از سوی حق، پیامی دروغین و فرمانی مجعول بیاورد و گزینش چنین کسی از سوی خدا مستحیل است؛ زیرا نشانی از عجز و یا جهل در ذات حق خواهد بود و عجز و جهل بر آن ذات پاک محال است.
از این نظر پیامبران باید همگان معصوم و پیراسته از خطا و گناه باشند؛ نه خطایی کنند و نه خواستار گناه باشند.
پیراستگی که در انسانی محقق شد آراستگی را همراه دارد. فردی که دروغگو نباشد راستگو خواهد بود. شما که از هر کار زشتی خودداری کردید درستکار هستید. کسی که جاهل و نادان نبود، عالم و دانا خواهد بود. پس، پیامبران و فرستادگان خدا بر خلق، همگان پیراسته و آراسته هستند.
این پاکیزگان گناه نمیکنند و خواستار گناه نیز نیستند. با آنکه قادر و توانای بر گناه هستند ولی فکر گناه نیز نمی کنند.
از گناه پیراسته و منزه هستند و از فکر گناه نیز هم، و عصمت همین است که شرط نبوت و پیامبری خواهد بود.
آموزش خدایی
پیامبران الهی در یک طبقۀ واحد قرار ندارند و دارای درجاتی مختلف و طبقاتی چند هستند.
نخستین درجه، پیغمبرانی که تنها برای خود پیغمبر بودهاند و بس.
سپس، در درجۀ بالاتر، پیغمبرانی که برای قومی و یا سرزمینی فرستاده شدهاند و نیز پیامبرانی که برای زمانی محدود فرستاده شدهاند.
بالاترین و برترین مقام پیغمبری، از آنِ کسی است که پیامبریِ او محدود به زمان و مکان و یا قومی معین نیست، پس پیامبریاش جهانی و همگانی خواهد بود.
چنین پیغمبری عالیترین مرتبه از عصمت و پیراستگی را دارا خواهد بود و تنها کسی که در میان فرستادگان خدا بدین مقام عالی و این منصب عظیم رسید پیغمبر خاتم است و بس.
حضرتش عالیترین مرتبۀ عصمت را دارا بوده است و از آغاز زندگی مورد عنایت ویژۀ خدایش قرار داشته و آموزش و پرورش مستقیم الهی به وی اختصاص داده شده بود، خودش چنین فرمود:
أدَّبني رَبّي و أحسَنَ تأديبي؛ خدایم آموزشم داد و نیکو آموزشم داد.
آموزش خدایی که ویژۀ پیغمبر خاتم (ص) است دارای سه مرحله بوده است: تکوینی، ارشادی ، الهامی.
آموزش تکوینی
آموزش تکوینی از پدران و نیاکانش آغاز شده و پیش از آن که در این جهان قدم گذارد شامل حالش بوده است و زمینه را برای ظهورش آماده ساخته است.
کمالات و فضایل نیاکان در کمال و فضایل فرزندان تاثیر بهسزایی دارد و محیط زندگی پدر و مادر وقتی که آکنده از تقوا و بزرگواری باشد، در فرزند بسیار مؤثر خواهد بود. قانون ارث و قانون تأثیر محیط بهترین شاهد است.
ارادۀ ازلی تعلق گرفت که یتیم عبدالمطلب خاتم پیغمبران باشد و دین او دین ابدی بشر و جهانی گردد.
پدران و نیاکان پیغمبر خاتم را شناختیم که چگونه مردمی بودند؛ از خاندانش آگاهی پیدا کردیم، بنی هاشم را به نیکنامی و راستی و درستی شناختیم. زادگاه حضرت را دانستیم که مقدسترین زمین جهان بوده است.
آموزش ارشادی و الهامی
این آموزش از آن روزی که قدم در این جهان گذارد آغاز شد و ضمیمه آموزش تکوینی گردید. در رحم مادر مورد عنایت ویژه خدایش بود. در شیرخوارگی چنین بود. از شیر که گرفته شد خدا بزرگترین فرشته را همراه او قرار داد تا راه و طرق نیکی و محاسن اخلاق را شبانهروز به وی بیاموزد و از زشتیها و نارواییها دورش نگه دارد.
این فرشتۀ آموزگارِ یتیم عبدالمطلب کدام فرشته است و چگونه این یتیم را پس از دوران شیرخوارگی آموزش می داده؟ رازی است که محمد و علی میدانند و بس.
فرشتۀ آموزگار پیوسته با محمد بود تا وقتی فرشتۀ وحی بدان ضمیمه گردید. کلام علی به ما میرساند که پیغمبر خاتم پیش از بعثت پیرو دین خود بوده، و این نخستین مرتبۀ پیامبری است که کسی پیامبر خود باشد.
سپس، حضرتش مراتب پیامبری را صعود کرد تا به بالاترین درجۀ پیامبری رسید و خاتم پیغمبران و برترین پیامبر گردید و رسالت بزرگ بشر بر دوشش قرار گرفت.
حضرتش پیش از بعثت از مکه بیرون میشد و ساعتها در کوهها و بیابانها میگذرانید و به زندگی آرام خود با خدیجه و علی ادامه میداد که همچون آرامش پیش از طوفان می ماند.
آیا این تنها زیستی و بیابانگذرانی، صرف مطالعۀ کتاب هستی میشد؟ آیا با آفریدگار جهان به راز و نیاز میپرداخت؟ آیا به طور مستقیم مورد آموزش خدایش قرار داشت؟