حضرتش از دشمنانی خونی و خطرناک برخوردار بوده و از طرفی دوستانی ارجمند و پیروانی بزرگوار و فداکار نیز داشته است، اما هر دو گروه اعتراف به فضیلت و رادمردی و شرافت و قداستش کردهاند.
بهترین راه برای شناخت انسانهای بزرگ دانستن سخنان دوستان و دشمنان آنهاست. نظریات این دو گروه، نزدیکترین راه برای پیبردن به اخلاق و افکار و مقاصد درونی آنهاست که چگونه کسی هستند، خیرخواه و خدمتگزار، یا عوام فریب و ریاکار؟
دوستان به طور کلی ستایشگرند و دشمنان بدگو و نکوهشگر. سخنان این دو دسته که روی هم جمع شود حقیقت حال آن فرد روشن میگردد.
اعمال و رفتار افراد را نمیتوان صددرصد وسیلۀ شناخت آنها قرار داد که به چه منظوری انجام دادهاند. گلفروش خود را در خدمت گل قرار میدهد تا از فروش آن سودی برد، او را نمیتوان خدمتگزار گل خواند، چون خدمت گل وسیله است نه هدف.
خدمات رهبران قوم، وقتی ارزش دارد که هدف باشد نه وسیله برای تحکیم موقعیت و جلب افکار عمومی.
آنچه که شناخت انسانهای بزرگ را آسان میسازد آن است که همگان در چهارچوب دوستی و دشمنی قرار داشتهاند؛ چون محال است کسی که تأثیری در اجتماع داشته و تحولی در حیات قومی ایجاد کرده، دشمن نداشته باشد، بسیاری از کار او زیان دیده هستند و یا از سود محروم گردیدهاند و لب به بدگویی میگشایند.
دوستان، این انسانها را در مقامی عالی قرار میدهند و برای آنها فضایلی میسرایند. دشمنان آنان را در حضیض درندگی و حرص و جاه طلبی قرار میدهند. در میان انسانهای بزرگ، کسیرا نخواهید یافت که هر دو گروه دوستان و دشمنان اعتراف به رادمردی و بزرگواری و خیرخواهی او کنند. اگر چنین کسی یافت شود که هر دو گروه به فضیلت و شرافت و کمال انسانیتش اعتراف داشته باشند به یقین انسانی بی نظیر خواهد بود که در میان مردان بزرگ، مثل و مانند نخواهد داشت. در تاریخ انسانیت تنها کسی که دارای چنین مقامی عالی بوده محمد صلی الله علیه و اله و سلم است و بس.
حضرتش از دشمنانی خونی و خطرناک برخوردار بوده و از طرفی دوستانی ارجمند و پیروانی بزرگوار و فداکار نیز داشته است، اما هر دو گروه اعتراف به فضیلت و رادمردی و شرافت و قداستش کردهاند.
دشمنان خواستند حضرتش را بکوبند و دعوتش را بی ارزش جلوه دهند، ولی نقطه ضعفی در او نیافتند که بدان توسل جویند، تهمت سحر و جنون به آن حضرت زدند! و این خود بزرگترین سند و گواه برای سخن ماست.
دشمنان خطرناکی که عازم بر کشتن آن حضرت بودند، خود امانتهای گرانبهای خویش را نزد آن حضرت امانت میگذراند تا از دستبرد محفوظ بماند.
حضرتش را "امین" لقب دادند و چنین لقبی در تاریخ قریش بیسابقه بوده و به کسی داده نشده است.
چنان که از نظر خاندان و نیاکان نیز همگان به تقوا و پاکیزگی و شرافت پدرانش اعتراف کردهاند.
اینک شایسته است سخنان هردو گروه را ملاحظه کنیم. نخست سخنی از زبان دشمن یاد میکنیم و سپس به زبان دوست نظر میاندازیم تا شناخت محقق شود. در گذشته یاد شد که یکی از شرایط پیامبری، شناخت اوست و گرنه کمتر توفیقی در دعوت پیدا میکند.
بخش های دیگر:
یکم. انسان بی نظیردوم. از زبان دوست (سخن خدا)سوم. از زبان دشمنچهارم. بشارتی از جاماسب حکیمپنجم. بشارتی از مهاتما بده، حکیم هندششم. بشارتی از شری کرشن جی حکیم هندیهفتم. از لوح سلیمانی