بالاخره روز موعود فرا رسید. آن روز به سبب وقوع جنگ در نواحی شمال، جاده بیروت به طرابلس بسته شده بود. یعنی امکان استفاده از اینجاده به هیچ وجه میسر نبود. امام به ناچار از بیروت به بقاع و از آنجا به سوریه رفتند. خودشان را به حمص رساندند. از حمص به مرزهای شمال لبنان و از آنجا به طرابلس آمدند. آنهایی که جغرافیای منطقه را میشناسند، میدانند که این عمل به معنای دور زدن لبنان است. حدود ساعت ده شب بود که امام به منزل رسیدند و مراسم عقد بلافاصله اجرا شد.
در سال ۱۹۷۷ به فکر افتادم که ازدواج کنم. با خود گفتم که با امام تماس بگیرم و از ایشان تقاضا کنم تا صیغۀ عقد ما را جاری سازند. از یک طرف نگران بودم که امام به خاطر گرفتاریهای فراوان خود نتوانند خواستۀ ما را اجابت کنند. از طرف دیگر خجالت میکشیدم که خود مستقیماً چنین درخواستی را با ایشان مطرح کنم. به همین جهت از آقای ابوماهر خواهش کردم تا با امام تماس بگیرند و مسأله را طرح کنند. برای من کمال مطلوب در آن بود که امام وقتی را مقرر فرموده و ما در بیروت خدمتشان برسیم. اما امام خیلی بزرگوارتر از این حرفها بودند. برای اینکه نه تنها قبول کردند، بلکه تأکید نمودند که خود به طرابلس خواهند آمد. طبیعی است که ما خیلی خوشحال شدیم. حقیقتاً وقتی این همه محبت امام را مشاهده کردم، و شنیدم که ایشان خود به طرابلس خواهند آمد، از خوشحالی در پوست نمیگنجیدم. منتها این تمام قضیه نبود.
متأسفانه چهار پنج روز قبل از موعد مقرر، یکی از نزدیکان امام فوت نمود. امام نیز به مدت سه روز در محل مجلس اعلای شیعیان نشستند و افراد و گروههای مختلف برای عرض تسلیت به حضورشان میرسیدند. من متأثر شده و پیش خود گفتم، با این پیش آمد قرار ما هم احتمالاً لغو خواهد شد. در نهایت شرمندگی با امام تماس گرفتیم و ضمن عرض تسلیت، پیشنهاد کردیم تا اگر امام مایل باشند، قرار به وقت دیگری موکول شود. اما امام با پاسخ صمیمی خود ما را غافلگیر کرد:
«قرار ما به قوت خود باقی است. ان شاءالله در همان ساعت مقرر خدمت خواهیم رسید.»
بالاخره روز موعود فرا رسید. آن روز به سبب وقوع جنگ در نواحی شمال، جاده بیروت به طرابلس بسته شده بود. یعنی امکان استفاده از این جاده به هیچ وجه میسر نبود. امام به ناچار از بیروت به بقاع و از آنجا به سوریه رفتند. خودشان را به حمص رساندند. از حمص به مرزهای شمال لبنان و از آنجا به طرابلس آمدند. آنهایی که جغرافیای منطقه را میشناسند، میدانند که این عمل به معنای دور زدن لبنان است. حدود ساعت ده شب بود که امام به منزل رسیدند و مراسم عقد بلافاصله اجرا شد.
منبع: کتاب عزت شیعه، دفتر اول، صفحه ۲۳۶