خاطره مرحوم حجت الاسلام والمسلمین محمد علی صدوقی از شنیدن خبر ربوده شدن امام موسی صدر
یادم است که تابستان بود و ما در حیاط نشسته بودیم. من بودم و والده و حاج آقا. تلفن زنگ زد. حاج آقا گوشی را برداشتند. در حالی که ایشان در برابر حوادث خیلی قوی بودند، من دیدم دستشان لرزش پیدا کرد و عجب عجب گفتند و گوشی را گذاشتند.
والده گفتند چه شد؟ گفتند آقا موسی را دزدیدند. خیلی ناراحت شدند. من یادم هست والده بیاختیار مثل اینکه من را دزدیده باشند، همین طور اشک از چشمانشان سرازیر شد.
یکی از حادثههای تلخی که من به خاطر دارم، آن تلفن و آن زنگی بود که از قم به حاج آقا درباره ربودن امام موسی صدر شد. دستشان را دیدم که رعشهای پیدا کرد و گفتند که آقا موسی را دزدیدند. بعدش گفتند چه کار میتوانیم بکنیم؟ چه میشود کرد؟ متأسفانه این حادثه اتفاق افتاد و هنوز هم همه را چشم انتظار گذاشته است.
منبع: مصاحبه گروه تاریخ شفاهی مؤسسه امام موسی صدر با مرحوم حجت الاسلام محمد علی صدوقی