گفت در مشرق زمین بیشترین محرک موسیقی دانان ما حرمان است. اینها قاعدتا چنین چیزی را در فرهنگ خود ندارند. ببین عنصر اصلی شکل دهنده موسیقی اینها چیست. من به قوانین هارمونی و هماهنگی رسیدم. گفتم دایی جان من فکر می کنم بیشتر هماهنگی است. ایشان گفت اصلا ساز آفرینش هماهنگ است.
من موسیقی را به توصیه دایی ام، امام موسی صدر، شروع کردم. زمانی که هنوز مدرسه می رفتم. ایشان به من گفتند که برو سراغ موسیقی ایران، یک معلم بگیر، موسیقی ایران را بشناس که دریایی است عظیم. و مرتب هم از من می پرسید که چه کار کردی. این بود که من در قم معلمی گرفتم و روزی ۳۵ دقیقه آموزش موسیقی می گرفتم. تا اینکه دیپلم گرفتم. روزی که می خواستم قم را ترک کنم، از دوازده دستگاه و ردیف موسیقی ایرانی، جز نوا، همه ردیف ها و دستگاه ها را آموخته بودم.سال دومی که آلمان بودم، امام موسی صدر به آلمان آمد و به من گفت که موسیقی کلاسیک غرب هم دریای عظیمی است. برو توی این مساله غور کن و جواب یک مساله را هم برای من پیدا کن. گفتم چی دایی جان؟ گفت در مشرق زمین بیشترین محرک موسیقی دانان ما حرمان است. اینها قاعدتا چنین چیزی را در فرهنگ خود ندارند. ببین عنصر اصلی شکل دهنده موسیقی اینها چیست. من به قوانین هارمونی و هماهنگی رسیدم. گفتم دایی جان من فکر می کنم بیشتر هماهنگی است. ایشان گفت اصلا ساز آفرینش هماهنگ است.
یکی از دوستان ما در آلمان، می خواستند برای پنج سال بروند لبنان. اینها پیانویی داشتند. به من گفتند برای این پنج سال، پیانو نزد تو امانت باشد. من هم علم موسیقی و قواعد را یاد گرفته بودم و شروع کردم به نواختن پیانو. ولی هر چه می کردم، آن چیزی که می خواستم در نمی آمد. تا بعد که انقلاب شد و به ایران رفتم. مرحوم پرویز یاحقی از دوستان آقای صدر بود، بزرگان دنیای موسیقی مثل مرحوم حبیب الله بدیعی از دوستان ایشان بودند. اینها خیلی زود مرا پیدا کردند. یک روز پرویز یاحقی مرا ناهار دعوت کرده بود. دیدم در منزلش دو تا پیانو دارد. گفتم پرویز اینها چیه؟ گفت این راست کوک است و این چپ کوک. گفتم یعنی چی؟ نشست و زد. گفتم این صدا را چطوری درآوردی؟ گفت این کوکش ایرانی است. فهمیدم که آن پیانو در آلمان، کوک نبوده. خلاصه رفتیم به سبک مرتضی خان محجوبی آموزش دیدم و چون خود موسیقی را می دانستم خیلی سریع پیشرفت کردم.
بخش هايي از مصاحبه با شبكه بیبیسی