دکتر اشرف بروجردی، از شاگردان شهید بنت الهدی صدر در گفت وگو با گروه تاریخ شفاهی مؤسسهٔ امام موسی صدر، به تلاشهای بنت الهدی صدر برای حفظ مدارس «مركز تعليم البنات» اشاره کرده است. بخشی از این گفت وگو را در ادامه میخوانید.
در نجف خانوادة روحانيون استنكاف داشتند كه دخترانشان را در مدرسههای دولتی ثبتنام کنند. همۀ دختران یا به مکتبخانه میرفتند و یا اصلاً درس نمیخواندند. تا اينكه آیتالله سید محسن حكيم مدارس مركز تعليم البنات را در چهار شهر نجف، کربلا، کاظمین و بصره راهاندزاي كردند. مدیریت این مدارس بر عهده خانم آمنه صدر* بود و در هفته به هر چهار مدرسه سرکشی میکردند.
این مدارس با سیستم آکادمیک مدارس عراق مدیریت میشد. یعنی همان دروس مدارس دولتی عراق به اضافۀ دروس دینی تدریس میشد که مباحث دینی را عمدتاً خودشان بر عهده میگرفتند. در این آموزشها یادم هست آیات و روایات را بیان میکردند و تأکید داشتند که بچهها خودشان به نتیجه برسند.
رفتار و منش ایشان به گونهای بود که در کنار ابهتشان در میان بچهها مجبوبیت داشتند. در عراق در محیط بیرون همۀ خانمها با عبا و روبنده بودند اما خانم صدر در فضای مدرسه با بلوز و دامن و روسریهایی بود که رنگهای زیبا داشت.
خانم صدر برای حفظ این مدارس زحمات زیادی میکشیدند. برای ما نقل میکردند که در رفت و آمدهایشان تهدید میشدند و از ما میخواستند که قدر شرایطی که داشتیم را بدانیم. با اینکه دولت عراق این مدارس را به رسمیت نمیشناخت اما تلاش میکردند که بچهها در امتحانات متفرقۀ دولتی امتحان بدهند و مدرک بگیرند.
به خاطر دارم سفری به بغداد داشتیم و در آنجا برنامههای تلویزیون را دیده بودم در حالی که در خانواده روحانیون تماشای تلویزیون حرام بود و کسی در نجف در خانه تلویزیون و رادیو نداشت. وقتی به مدرسه رفتم در مورد برنامههایی که دیده بودم برای بچهها صحبت کردم. خانم صدر من را صدا کرد که به دفتر بروم. در ابتدا دربارۀ این موضوع چیزی نگفت فقط احوالم را پرسید و گفت چه برنامههایی داری آیا مسافرت رفتهای یا نه و اینقدر با من صحبت کرد تا خودم به برنامههای تلویزیون اشاره کردم و بعد ایشان به نحوي به من تفهيم كردند كه جای بيان اينها در مدرسه نيست، يعني گذاشتند كه من خودم اين را بيان بكنم، نه اينكه با تنبيه باشد گفتند بچههای دیگر هم که در خانه تلویزیون ندارند و با شنیدن این مطالب ناراحت میشوند حتی اگر این برنامهها را دیدی در مدرسه بیان نکن.
ما سال 50 به ایران برگشتیم و من بعد از برگشتم به ایران باز هم با ایشان مکاتبه داشتم عمدة توصيههاشون توصيههاي رفتاري بود. خيلي روی اين مسئله تكيه داشتند. مثلاً نمیگفتند خدا را بپرست یا نمازت را به موقع بخوان، اينها خيلي تو يادداشتهاشون نبود. عمدتاً بر رفتار فرد تكيه ميكردند و مثلاً توصيه ميكردند كه چه طور با ديگران برخورد داشته باش.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* شهید بنت الهدی صدر