روایتی تازه از تولد تا حضور امام موسی در لبنان
گفتوگو با نویسنده کتاب «عصایت را به میلههای زندان بزن، موسی»
گزارش: مصطفی قاجار
تجربۀ برگزاری یک نمایشگاه کتاب دانشجویی در یکی از دانشگاه های تهران نشان داد که دانشجویان در میان کتاب های مختلف علمی، ادبی و فرهنگی به کتابهای تاریخی بیشتر علاقه دارند. در میان کتاب های تاریخی نیز فروش کتاب های خاطرات شخصیت های تاریخ معاصر ایران بیش از دیگر کتاب ها بود. این موضوع نشان می دهد که نسل جوان جامعه ایران تشنه شناخت و دانستن در مورد تاریخ ایران و به خصوص تاریخ معاصر ایران است. به تازگی و در آستانه زادروز امام موسی صدر (چهارده خرداد 1307) کتابی منتشر شده که می تواند خوانندگان را با ابعاد شخصیت امام موسی صدر آشنا کند. «عصایت را به میله های زندان بزن، موسی» نام کتابی است که فرشته مرادی و حسن هوشمند نوشتهاند. نویسندگان با جمع آوری منابع مختلف، گفتگوها، نوشتهها و خاطرات اطرافیان امام موسی صدر سعی کردهاند تا روایتی تازه از زندگی امام موسی صدر از تولد تا حضور در لبنان ارائه دهد. به همین مناسبت با فرشته مرادی دربارۀ این کتاب گفتوگو کردهایم.
کتاب «عصایت را بزن به میله ها» چه تصویری از امام موسی صدر ارائه می دهد؟
این کتاب داستان زندگی امام موسی صدر است که تلاش میکند در قالب شانزده فصل، خواننده را با ابعادی از شخصیت ایشان آشنا کند. در انتخاب بخشهای کتاب دو نکته مورد توجه قرار گرفته است؛ اول آنکه در یک نگاه، مسیر تاریخی زندگانی امام موسی صدر از تولد تا تحصیل، ازدواج، حضور در نجف و نائل شدن به درجه اجتهاد و در نهایت نقطه اوج زندگی ایشان که هجرت به لبنان است مرور شود و در دومین گام، تلاش شده است تا مهمترین فعالیتها و دستاوردهای حضور امام در لبنان به تصویر در آید تا جایگاه ایشان به عنوان رهبر و مرجعیت شیعه در اداره جامعه بزرگ شیعیان لبنان، ایجاد وحدت در میان اقوام و فرقههای گوناگونی که در این کشور زندگی میکنند و تقویت روحیه دشمنشناسی و دشمنستیزی این ملت نمایان شود.
برای نوشتن کتاب از چه منابع و مستنداتی استفاده کردید؟
برای نوشتن کتاب تلاش شد تا وقایع به صورتی کاملاً متقن و صحیح بیان شود، تا جاییکه در مواردی که امکان داشت از گفتگوها و نوشتههای خود امام، در خلال متن روایت گونۀ کتاب استفاده شد. حاشیۀ اثر هم به بیان تعدادی از خاطرات خواندنی اطرافیان و نزدیکان ایشان اختصاص یافت.
چگونه اطلاعات و منابع لازم را برای نوشتن کتاب گردآوری کردید؟
از حدود ده سال قبل مطالعاتی در زمینه زندگی و فعالیتهای امام داشتیم و برخی از آثار اساتیدی چون آقایان کمالیان و رنجبر کرمانی و حجتی کرمانی را در این زمینه مرور کردیم، نتیجه این مطالعات در اوایل دهه 80 با عنوان سید موسی صدر به چاپ رسید و به لطف خدا با استقبال خوبی از جانب دانشجویان مواجه شد.
با این حال در سال 91 که ایده تألیف این کتاب از سوی مؤسسه امام موسی صدر مطرح شد به مرحمت دوستان، منابع بسیار جامع و فراگیری در اختیار ما قرار گرفت، تا جایی که برای اطمینان از صحت و دقت اطلاعات تاریخی و نقل قولهای منتشر شده در این کتاب، بیش از ده نمونه از منابع جامع منتشر شده درباره ایشان، با همکاری و همفکری بیدریغ استاد بزرگوارم آقای حسن هوشمند بررسی شد که جا دارد همینجا از ایشان هم تشکر کنم.
در نهایت متن آماده شده چندین بار از جانب صاحبنظرانی که آشنایی بیشتری با شخصیت و اندیشههای امام داشتند مورد بازبینی قرار گرفت.
در سالهای اخیر کتاب های بسیاری در مورد امام موسی صدر نوشته شده. انگیزه اصلی شما برای نوشتن این کتاب چه بود؟
هدف از گردآوری و تألیف این کتاب در یک جمله، آشنا کردن نسل جوانی است که هیچگاه امام موسی صدر را ندیده است اما وقتی در دوران پرمخاطره امروز حزب الله لبنان را میبیند که یک تنه دشمن صهیونیستی را به فلاکت میکشاند و از افتخاراتش سربازی در رکاب یکی از درس آموختههای مکتب امام موسی صدر، سید حسن نصرالله است تشنه شناختن میشود و این سؤال برایش پدید می آید که امام موسی صدر چطور توانسته در کمتر از دو دهه حضورش در این کشور شیعیان لبنان را اینگونه از خاک مذلت بر سریر عزت بنشاند.
چرا در میان شخصیت های ممتاز تاریخ معاصر ایران امام موسی صدر را برگزیدید؟
شاید بسیاری از هم سن و سالهای من که به عنوان نسل انقلاب شناخته میشویم با این حس دوگانه ای که من دارم همراه باشند، از یک سو احساس شعف از اینکه در دورانی متولد شدهایم که صفحات تاریخ کشورمان به دست مردان و زنانی آسمانی ورق خورده است و از سوی دیگر یک حس غریب همراه با حسرت که ای کاش ما نیز امکان درک حضور این بزرگ مردان را داشتیم.
البته گویا این رسم تاریخ است که همواره آثاری که از رفتار و گفتار انسانهای بزرگ به جا میماند، بعد از غروب خورشید وجودشان نقش پررنگتری در شناساندن ابعاد شخصیتی آنها دارد. حتی انبیا و اولیا هم همیشه در دوران خودشان غریب بودهاند و آنچنان که باید شناخته نشدهاند.
اما در خصوص امام موسی صدر باید گفت که این غربت حتی پس از ربودن ایشان هم تداوم یافته است، البته در سالهای اخیر به همت دوستداران ایشان تلاش های قابل توجهی انجام شده است که آرزو داریم این حداقل کاری که ما انجام دادیم هم سهمی در این میان داشته باشد.
به هرحال، من هم هنگامی که به عنوان یک جوان دانشجو برخی از افکار و اندیشههای امام صدر را مطالعه کردم، تا حد زیادی تحت تأثیر ویژگیهای شخصیتی ایشان مانند نظم، دقت نظر، ساده زیستی و در یک کلام خدامحوری در تفکر و طریقه زندگی قرار گرفتم. تا جایی که زمانهایی که با افرادی مواجه میشدم که بعضاً عادت کردهاند که همواره متوقعانه زندگی کنند و با اندک تلاشی در انتظار نتایج معجزهآسا باشند، بیاختیار به یاد امام موسی صدر و منش خستگیناپذیر ایشان میافتادم.
وکلام آخر؟ در آخر لازم است این نکته را بگویم که خودم را بسیار کوچکتر از آن میدانم که در زمرۀ کسانی قرار بگیرم که برای شناساندن امام موسی صدر فعالیت کردهاند و صادقانهترین کلام در این زمینه آن است که درباره امام موسی صدر مینویسیم تا اگر خدا خواست از وجاهت ایشان آبرویی هم نصیب ما شود.