مقامات رژيم ليبي كه از ابتدا و در زمان انجام تحقيقات در ايتاليا، همواره در صدد انحراف مسير تحقيقات بودند، با وجود ناكامي در رسيدن به اهداف خود و آشكار شدن حقيقت، هيچگاه از تلاشهاي مذبوحانه براي شبههافكني در وقايع اثبات شده، گلآلود كردن آب و دروغپردازي هايي مبني بر اينكه امام و يارانش، طرابلس را به مقصد رم در ايتاليا ترك كردهاند دست برنداشتند. بدان اميد كه حكومت ليبي را از انجام اين جنايت بزرگ تبرئه كنند و آن را به نحوي به ايتاليا نسبت دهند.
بدين ترتيب، با گذشت زمان طولاني از صدور بيانيۀ دادستان كل ايتاليا و ختم پرونده در اين كشور و عليرغم رسوايي تلاشهاي مذبوحانۀ دولت ليبي براي انحراف در مسير پرونده، پيش و پس از آغاز تحقيقات در ايتاليا و با وجود آگاهي جهانيان از محل حقيقي ناپديد شدن و سلب آزادي از امام و همراهان ايشان سردمداران ليبي بار ديگر تلاش كردند با بهكارگيري ابزار و روشهای مختلف، انحراف ديگري در روند رسيدگي به پرونده ايجاد كنند.
بدين ترتيب، در فوريۀ سال ۱۹۸۰، یعنی پس از گذشت یک سال و نیم از وقوع جنایت ۳۱ اوت ۱۹۷۸ در ليبي، و هشت ماه پس از صدور حکم قوۀ قضائيۀ ايتاليا مبني بر پرونده در اين كشور، رژيم ليبي با تسليم درخواستي به دادگاه استيناف اين كشور، مدعي شد كه بر اساس تحقيقات جديد انجام شده در آن كشور، لازم است پروندۀ بار ديگر گشوده و ثابت شود كه امام و يارانش، پايتخت ليبي (طرابلس) را به مقصد رم ترك كردهاند!
پس از انجام دور تازهاي از تحقيقات كه با فراخوان و استماع اظهارات شاهدان ليبيايي و لبناني همراه بود، دستگاه قضايي ايتاليا، نظر نهايي خود را، شامل بيانيۀ دادستاني كل در تاريخ ۱۹۸۱/۱۰/۲۰ و قرار صادره از سوی قاضی تحقیق در تاریخ ۱۹۸۲/۱/۲۸ اعلام كرد و ضمن تأييد نتايج نخستين تحقيق قوۀ قضائيۀ ايتاليا، تحقيقات نيروهای امنيتي ليبي را مجعول و ساختگي ناميد. همچنین، قاضی ایتالیایی تأکید کرد با توجه به ادلۀ موجود، قاطعانه ثابت شده است هیچ جرمی در ایتالیا در مورد سه نفر مذکور اتفاق نیفتاده است.
متن بررسی دادستاني كل و قرار صادره از سوی قاضي تحقيق پرونده بدين شرح است:
مطالعۀ دادستان كل ايتاليا
پس از بررسي محتويات پروندۀ ناپديد شدن رهبر شيعيان، امام موسي صدر و همراهانش، محمد شحاده يعقوب و عباس بدرالدين، ضمن آگاهي از اقامۀ دعوی عليه افراد ناشناس ـ كه در پرونده ذكر شده است ـ مشخص شد كه بنا بر گزارشهاي مورخ ۱۸، ۲۰، ۲۴، ۲۵ و ۲۷ سپتامبر و ۱۷ اکتبر ۱۹۷۸، واصله از اداره پليس شهر رم و يگان پليس مستقر در فرودگاه «ويا ميچينو» و با توجه به اخبار منتشره از سوي خبرگزاريها، دادستان كل ايتاليا مطلع شد كه رهبر شيعيان لبنان، موسي صدر و همراهانش، شيخ محمد شحاده يعقوب و روزنامه نگار عباس بدرالدين، در ۲۵ اوت ۱۹۷۸ به منظور ديدار رسمي از ليبي وارد اين كشور شدهاند و از آن زمان اطلاعي از آنان در دست نيست.
حکومت ليبي در پاسخ به استعلام دولت لبنان در اين باره، اعلام کرده است كه امام و همراهانش در ساعت ۸ بعدازظهر روز ۳۱ اوت ۱۹۷۸، با پرواز شمارۀ ۸۸۱ هواپيمايي آليتاليا، ليبي را به مقصد ايتاليا ترك كردهاند و سران حكومت ليبي، پيشتر هيچگونه اطلاعي دربارۀ سفر آنان دريافت نداشتهاند و امام نيز در موعدی كه برای ديدار با قذافي (رئيس حكومت ليبي) در ساعت ۳۰: ۱ بعدازظهر روز ۳۱ آگوست معين شده بود، حاضر نشده است.
اين در حالي است كه بنابر اظهارات ثبت شده در پرونده، به ويژه گفتههاي نزار فرحات (كاردار لبنان در طرابلس) و نزار علي و همسر و خواهر امام، ايشان قصد داشتهاند كه پس از سفر به ليبي، به ديدار همسرشان كه در فرانسه تحت معالجه قرار داشتند، بروند و هيچ دليل مشخص و منطقي براي سفر احتمالي ايشان به ايتاليا وجود ندارد، مگر اينكه به خاطر برقرار نبودن پرواز مستقيم از طرابلس به پاريس، هواپيما در رم توقف كند.
با استعلام از سفارت فرانسه در طرابلس، مشخص شد كه سفارت مذكور به امام و شيخ محمد يعقوب، رواديد ورود به فرانسه را اعطا كرده است. اما عباس بدرالدين، پيشتر گذرنامۀ خود را به نزار فرحات (كاردار لبنان در طرابلس) داده بوده تا رواديد فرانسه را براي او دريافت كند و فرحات نيز پس از دريافت رواديد، گذرنامۀ بدرالدين را پس از ساعت ۱۲ ظهر روز ۱۹۷۸/۸/۳۱، به [كاركنان] هتل الشاطي كه محل اقامت آنان بوده، تحويل داده است.
با استعلام از سفارت ايتاليا در طرابلس، معلوم شد كه در ساعت حدود ۱۲ ظهر همان روز، يعني ۱۹۷۸/۸/۳۱، رواديد ورود به ايتاليا براي امام و شيخ يعقوب صادر و به يك مأمور ليبيايي تحويل شده است، در حالي كه برخلاف معمول، درخواست كتبي به خط متقاضيان وجود نداشته است. همچنين، مشخص شد كه هيچ درخواستي براي صدور رواديد از سوی عباس بدرالدين به سفارت واصل نشده است.
در تاريخ ۲۴ سپتامبر ۱۹۷۸، به دادستاني كل ايتاليا در رم خبر رسيد كه چمدانها و گذرنامههای امام و شيخ يعقوب در هتل «هاليدي اين» شهر رم يافت شده است. همچنين دادستان كل باخبر شد كه در حدود ظهر روز اول سپتامبر ۱۹۷۸، دو نفر با مراجعه به هتل مذکور، خود را امام و شیخ یعقوب معرفی کرده و دو اتاق خواستهاند و اتاقهای ۷۰۱ و ۷۰۲ به آنان تحویل شده است. آن دو، هزینۀ یک هفته اقامت - از اول تا هشتم سپتامبر ۱۹۷۸- را پيش پرداخت كردهاند و يكي از آنان لباس روحاني بر تن داشته است، آنان پس از آنکه مدت ده دقيقه به اتاق ها رفتهاند، از هتل خارج شده و ديگر باز نگشتهاند. شخصي كه هنگام ورود لباس روحاني بر تن داشته نيز با لباس شخصي از هتل خارج شده است.
همچنين مشخص شد كه:
الف: زمان خروج پرواز ۸۸۱ از طرابلس به رم در روز ۳۱ آگوست ۱۹۷۸، ساعت هشت بعدازظهر بوده، اما هواپیما، فرودگاه را در ساعت نُه بعدازظهر – یعنی با حدود یک ساعت تأخیر – ترک کرده است.
ب: هواپیما در ساعت۱۲: ۲۳به رم رسیده است.
ج: شخصی که خود را عباس بدرالدین معرفی کرده، در ساعت ۳۵: ۲۳ همان روز (۳۱ آگوست) به دفتر امنیتی فرودگاه «ویامچینو» مراجعه کرده و در اظهاراتی خلاف واقع، با معرفی هتل «ساتلایت» به عنوان محل اقامت خود، ویزای موقت ۴۸ ساعته درخواست کرده است تا پس از بازدید از شهر، ساعت ۴۰: ۱۱ صبح روز بعد - اول سپتامبر- با پرواز شماره ۴۹۰ هواپیمایی آلیتالیا، سفر خود را به مقصد «مالت» ادامه دهد.
پلیس قضایی بلافاصله کارکنان هتل «هالیدی این» و کادر پرواز شماره ۸۸۱ هواپیمای آلیتالیا در روز ۳۱ آگوست ۱۹۷۸؛ و همچنین گروهبان زوتو دوناتو (Zotto Donato) را – که دفتر پلیس فرودگاه مشغول انجام وظیفه بوده و برای شخصی که خود را عباس بدرالدین معرفی کرده بود، روادید موقت ورود صادر کرده – مورد بازپرسی قرار داد.
کارکنان هتل «هالیدی این»، احتمال اینکه افراد مراجعه کننده به هتل از لحاظ مشخصات ظاهری و چهره، شبیه امام و شیخ یعقوب باشند را منتفی اعلام کردند. اظهارات آنان، قاطعانه بر این نکته تاکید داشت که ویژگیهای ظاهری و اندام درشت و قامت رعنای امام (با ۱۹۰ سانتی متر طول) و چهره ایشان با سبیل و محاسن بلند، میتوانست مدتها در اذهان بینندگان ماندگار باشد. کادر پرواز شماره ۸۸۱ هواپیمای آلیتالیا در روز۱۹۷۸/۸/۳۱ نیز در پاسخ به پرسشهایی که تنها چند روز پس از ناپدید شدن امام و یارانش از آنها پرسیده شد، احتمال آنکه امام با آن ویژگیهای ظاهری بارز و کم نظیر، در آن پرواز حاضر شده باشند را به کلی منتفی اعلام کردند.
همچنین، گروهبان زوتو دوناتو نیز پس از دیدن تصویر عباس بدرالدین، احتمال اینکه شخصی که خود را عباس بدرالدین معرفی کرده، حقیقتاً خود او باشد را نفی کرد.
با استناد به نکات اصلی تحقیقات مذکور، دادستان کل کشور ایتالیا در تاریخ ۱۹۷۹/۵/۱۰ درخواستی را تقدیم قاضی تحقیق پرونده کرد و ایشان نیز در تاریخ ۱۹۷۹/۶/۷مقرر داشت که با فرض اینکه در خاک ایتالیا هیچ جنایتی علیه امام و همراهانش انجام نشده است، پرونده مختومه اعلام شود.
در ادامه، نمایندگی جمهوری خلق لیبی در رم، با ارسال درخواستی در فوریه ۱۹۸۰، خواهان انجام تحقیقات تکمیلی در این باره شد و نسخهای از تحقیق انجام شده به وسیلۀ پلیس لیبی را که در تاریخ ۳ ژانویه ۱۹۷۹ آغاز شده – نیز به آن ضمیمه کرده بود. تحقیق مذکور بیش از هر چیز، بر اظهارات شاهدانی از لیبی و یک شاهد اهل کشور موریتانی تکیه داشت. آنان مدعی شده بودند که میتوانند گواهی دهند که امام و همراهانش در ۳۱ آگوست ۱۹۷۸ با پرواز ۸۸۱ هواپیمایی آلیتالیا، خاک لیبی را ترک کردهاند.
پس از پذیرش درخواست مذکور، دادستان کل کشور ایتالیا تحقیقات دقیق و پیچیدهای را از سر گرفت و به طور ویژه، اظهارات شاهدان متعدد لبنانی و لیبیایی را - که در گزارشهای تحقیقات انجام شده در این دو کشور درج شده - استماع کرد.
در تاریخ ۲۳ سپتامبر ۱۹۸۱ (۲ مهرماه ۱۳۶۰) اسناد برای دقت بیشتر و نتیجه گیری سریعتر، به این دایره (دادستانی کل ایتالیا) ارجاع شد و تحقیقات مفصلی انجام گرفت که در بخش پنجم ضمائم آمده است.
بنا بر موارد یادشده، دادستان کل دو احتمال را مطرح میسازد:
۱- آنکه ناپدید شدن آنان در ایتالیا روی داده باشد؛
۲- دوم آنکه با اثبات (یا احتمال) اینکه افراد مذکور خاک لیبی را ترک نکردهاند، در لیبی ناپدید باشند. بدین ترتیب، احتمال دوم تنها بر اساس اصل «اعتبار قوانین جزایی» و به شکل عرَضی قابل بررسی است و به عبارت دیگر، تنها در محدودۀ لازم برای بررسی منفی در احتمال اول.
اما در خصوص احتمال نخست، با مراجعه به رویدادهای آن روزها و دلایل موجود، ثابت میشود که:
اولا – با توجه به رویدادهای گزارش شده، به قطع و یقین اثبات میشود که نه امام، نه شیخ یعقوب و نه حتی همراه دیگر آنان عباس بدرالدین، در ساعات پایانی صبح روز۱۹۷۸/۹/۱، به هتل «هالیدی این» نرفتهاند.
دلایل قاطع و تردیدناپذیری که در این باره وجود دارد عبارتند از:
۱. اظهارات کارکنان هتل «هالیدی این»
از مجموع اظهارات کارکنان هتل چنین بر میآید که صبح روز ۱۹۷۸/۹/۱، چندین نفر به هتل «هالیدی این» مراجعه کردهاند و یکی از آنان لباس روحانی بر تن داشته است. شخص مذکور و یک فرد دیگر، پس از ارائۀ گذرنامههای امام و شیخ یعقوب، اتاقهای ۷۰۱ و ۷۰۲ را برای مدت یک هفته رزرو کردهاند. یعقوب [فرد لباس شخصی]، یک فرم پذیرش اتاق را به نام خود و فرم دیگری را به نام امام تکمیل کرده و فرم مربوط به خودش را امضاء کرده است. افراد مذکور پس از آنکه حدود ده دقیقه در اتاقها حضور یافتهاند، هر دو با لباس شخصی – همانند شهروندان اروپایی – از هتل خارج شدهاند و دیگر کسی آنان را مشاهده نکرده است. آنان حتی از تختها هم استفاده نکردهاند.
پس از گذشت هفت روزی که هزینۀ آن پرداخت شده بود، در اتاقها گشوده شد و گذرنامههای امام و یعقوب که بر روی میز نزدیک تختها قرار داشت، به همراه چهار چمدان کشف میشود.
با توجه به این مطالب و با استناد به همین اظهارات، به سادگی میتوان نتیجه گرفت افرادی که به نام امام و شیخ یعقوب به هتل مراجعه کردهاند، جعلی و ساختگی بودهاند، چراکه:
- آقای نیکولاس لئوناردو (Nicolosi Leonardi) پس از دیدن تصویر امام، هیچ یک از دو فرد عرب زبانی را که در روز اول سپتامبر به هتل آمده بودند، با ایشان شبیه ندانست. این در حالی است که چهرۀ منحصر به فرد امام (با ۱۹۰ سانتی متر قد، ریش بلند، لباس علمای دین و هیکل درشت) [به سادگی از خاطر نمیرود] و این اظهارات در ۱۹۷۸/۹/۲۷ یعنی در فاصلۀ کوتاهی از تاریخ واقعه بیان شده است.
- آقای کولانجلو پیترو (Colangelo pietro) نیز با دیدن تصویر امام تصریح کرد که هرگز شخصی با مشخصات ایشان را ندیده است، در حالی که ویژگیهای ظاهری امام، منحصر به فرد بوده و استماع شهادت او در فاصلۀ کوتاهی پس از روز حادثه انجام شده است.
- به گفتۀ خانم زامبوکو مارگریتا (Zamboucco (Margherita، شخصی که لباس روحانی بر تن و عمامه بر سر داشته، حدود ۱۷۵سانتی متر قد داشته و فردی که لباس شخصی داشته، کوتاه قد بوده است. او نیز با دیدن تصویر امام، احتمال اینکه شخص اول، امام باشد را نفی کرده است، در حالی که ظاهر امام با لباس روحانی، منحصر به فرد بوده و شاهد نیز در فاصلۀ کوتاهی از روز حادثه اظهارات خود را بیان داشته است.
- آقای چدرونی آلبرتو (Cedroni Alberto) نیز در توصیف شخصی که لباس روحانی و عمامه داشته، طول قامت او را حدود ۱۸۰ سانتی متر و او را بدون ریش و سبیل و فرد لباس شخصی را کوتاه قد معرفی کرده و احتمال این را که شخص اول (با لباس روحانی) همان کسی باشد که در تصویر امام دیده، به کلی نفی کرده است.
- آقای دورانته جوزپه (Duranti Giuseppe)، طول قامت شخص دارای لباس روحانی را ۱۷۵ تا ۱۸۰ سانتی متر و او را فاقد محاسن و سبیل و فرد لباس شخصی را کوتاه قد و دارای سبیل معرفی کرده و قاطعانه اعلام داشته که امکان ندارد شخص اول، همان کسی باشد که در تصویر امام دیده است و این در حالی که گواهی شاهد مذکور نیز در فاصلۀ کوتاهی از روز واقعه استماع شده و چهرۀ منحصر به فرد امام [به سادگی فراموش نمیشود].
- آقای هابر زیگفردو (Huber Siegfrido)، جانشین مدیر هتل نیز – بر اساس آنچه از زبان کارکنان هتل شنیده است - اظهار میدارد که دو فرد عرب زبان، تقریبا هم سن بوده و حدود ۳۰ سال داشتهاند. قابل ذکر است که امام متولد سال ۱۹۲۸میلادی و شیخ محمد یعقوب متولد ۱۹۴۸میلادی هستند.
۲- اظهارات همسر و خواهر امام و همسر شیخ یعقوب و آقای نزار علی:
- دو نفر اول (همسر و خواهر امام) اظهار داشتهاند که امام، لباس شخصی نداشته است و هیچگاه در هیچ مناسبتی چنین لباسی نپوشیدهاند.
- بنابر این، شخصی که با لباس روحانی به هتل «هالیدی این» مراجعه کرده و با لباس شخصی (کت و شلوار) از آن خارج شده، متقلب و دروغین بوده است.
شاهد سوم (همسر شیخ محمد یعقوب) نیز مشابه این اظهارات (استفاده نکردن از لباس شخصی) را در مورد شیخ یعقوب بیان کرده است. بنابراین، شخصی که به اسم شیخ محمد یعقوب با لباس شخصی (کت و شلوار) به هتل مراجعه کرده، غیر حقیقی و ساختگی بوده است.
همچنین، همسر شیخ یعقوب، احتمال اینکه فرم پذیرش هتل به خط همسرش پر شده باشد را رد کرد و تأکید کرد امضایی که به خط عربی در پایین فرمِ پرشده به نام همسرش وجود دارد، با امضای همسرش متفاوت است، بنابراین، شخصی که فرمها را با خط خودش پر کرده، جعلی و دروغین است.
- شاهد چهارم (نزار علی) اظهار میدارد که در روز ۳۰ اوت، در شهر طرابلس (پایتخت لیبی) حاضر بوده و قصد داشته است روز پس از آن به پاریس سفر کند. او در طرابلس با امام ملاقات کرده و امام از وی خواسته است به خانواده اش که در پاریس به سر میبردند، خبر دهد که ایشان حداکثر تا تاریخ ۲ یا ۳ سپتامبر ۱۹۷۸ (۱۱ یا ۱۲ شهریور ۱۳۵۷) به پاریس خواهند رسید.
از این رو، امکان ندارد که امام برای مدت یک هفته اقامت (از اول تا هفتم سپتامبر) در هتل «هالیدی این» شهر رم، اتاق رزرو کند. از طرفی، اگر امام میخواست روز ۳۱ سپتامبر – یعنی همان روزی که نزار علی مسافرت کرده – به پاریس سفر کند، نیازی نبود که به وسیلۀ او پیامی برای خانواده اش ارسال کند.
۳. فرمهای پذیرش هتل:
بنا بر اظهارات کارکنان هتل (به نامهای نیکولاس لئوناردو، کولانجو پییترو و دورانته جوزپه) فرمها به وسیلۀ شخصی که گذرنامۀ شیخ محمد یعقوب را در دست داشته، پر شده است.
شکی نیست که پر کردن دو فرم مذکور و امضا کردن یکی از آنها، جعل بوده و به وسیلۀ شخصی غیر از شیخ محمد یعقوب انجام شده است، زیرا:
- از اظهارات همسر شیخ محمد یعقوب که پیشتر ذکر شد، چنین برمیآید.
- فرمها با خطِ بد و ناخوانایی پرشده که نمیتواند خط شخصی باشد که مطابق با آنچه در گذرنامهاش ذکر شده، دارای مدرک دکترای فلسفه است.
- غلطهای انشایی آشکاری در نوشتن نام امام و شیخ محمد یعقوب در فرمها به چشم میخورد.
- امضای منسوب به شیخ یعقوب بر روی یکی از فرمها، با امضای موجود در گذرنامۀ او متفاوت است.
۴. گذرنامهها
بنا بر اظهارات آقای هابر (Huber)، کارکنان هتل گذرنامهها را در حالی که در اتاقها بر روی میز نزدیک تخت و در معرض دید قرار داشته، یافتهاند.
با دقت در دو سند (گذرنامه) مذکور مشخص شد که گذرنامۀ سیاسی متعلق به امام، مخدوش شده و عکس گذرنامه دست کاری شده است و نه تنها بخشی از آن جدا شده، بلکه مهر برجستۀ روی آن نیز با مهر موجود در صفحۀ ۳ گذرنامه تطابق ندارد. از طرفی، عکس مذکور از مدرک دیگری جدا شده و آثار آن بر روی عکس بر جا مانده است، اما در صفحۀ ۳ گذرنامه، اثری از جدا کردن عکس به چشم نمیخورد.
بررسی دقیق گذرنامهها نشان میدهد که آن دو – یا حداقل گذرنامۀ امام –به وسیلۀ اشخاص دیگری که نام امام و شیخ محمد یعقوب را بر خود نهادهاند – مورد استفاده قرار گرفته است، یا اینکه دست کم در گذرنامۀ امام، جعل و تحریفی صورت گرفته تا بتوانند شخصی را به جای ایشان معرفی کنند.
به علاوه، گذرنامهها عمداً و آشکارا، به صورت گشوده و در معرض دید، بر روی میز نزدیک تخت در اتاق هتل رها شدهاند.
۵. چمدانهای ناپدیدشدگان
با توجه به بررسیهای انجام شده بر روی چمدانها و محتویات آنها مشخص شد که:
- مدارک و اوراق، با لباسها و وسایل شخصی امام به طور کاملاً بینظم، در هم آمیختهاند.
- وسایل و مدارک امام، شیخ یعقوب و بدرالدین، در چهار چمدان با هم مخلوط و آمیخته شدهاند. در میان آنها، وسایل دیگری متعلق به افراد ناشناس نیز به دست آمده است.
- در کیف کوچک و سیاه رنگ امام، وسایل شخصی عباس بدرالدین هم وجود دارد. از آن جمله میتوان به تصاویری به اندازۀ کارت شناسایی، چهار قطعه سنجاق یقۀ پیراهن، عینک و کاغذهایی با نام و آرم خبرگزاری که عباس بدرالدین در آن به کار اشتغال داشته، اشاره کرد. همچنین، وسایلی متعلق به افراد ناشناس نیز در آن یافت شده که عبارت اند از: یک کیف قهوهای رنگ که بر روی آن تصویر اسب و درشکهای مشاهده میشود و کاغذی که بر روی آن آدرس هتل «هتل هالیدی» - با خطی که بنا بر اظهارات همسر و خواهر امام و همسر شیخ یعقوب، به امام یا شیخ تعلق ندارد- نوشته شده است.
- کلیۀ وسایل بدرالدین که عبارت بود از یک کیف سامسونت به رنگ خاکستری تیره یافت شد.
- اما وسایل او نمیبایست در هتل «هالیدی این» پیدا میشد، زیرا بدرالدین - یا به عبارت دیگر، شخصی که خود را به جای او معرفی کرده-، هرگز به این هتل نیامده است، بلکه در فرودگاه «ویامچینو» به گروهبان زوتو (Zotto) اظهار داشته که در هتل «ساتلایت» اقامت خواهد کرد.
- از سوی دیگر، در همان کیف سامسونت خاکستری رنگ و متعلق به بدرالدین، اشیائی یافت شده که به امام تعلق داشته است (از جمله دو عبای تیره رنگ و پوشههایی حاوی مدارک و تصاویری از امام و اشخاص دیگر) و وسایلی (از جمله یک کارت شناسایی و یک عکس) نیز به دست آمده که متعلق به شیخ یعقوب بوده و اشیائی هم پیدا شده که به افراد ناشناس تعلق دارد (از جمله یک کراوات قهوهای رنگ).
- در دیگر چمدانها، از جمله در چمدانی به رنگ قهوهای روشن - که تنها چمدانِ متعلق به شیخ یعقوب بوده - لباس سفید رنگ و زیرپوش زرد رنگی به دست آمده است که متعلق به شیخ یعقوب نبوده و بنا به گفتۀ همسر و خواهر امام و همسر عباس بدرالدین، به امام و بدرالدین نیز تعلق ندارد. بنابراین، اشیاء مذکور متعلق به افراد ناشناس است.
- با توجه به اظهارات زهره بدرالدین، همسر آقای عباس بدرالدین، برخی از وسایل شخصی وی (از جمله کیف حاوی مدارک او) در هیچ کجا یافت نشده است.
- و بالاخره اینکه ساعت مچی امام در یکی از پاکت ها، در حالی یافت شد که شیشۀ آن شکسته و بند آن جدا شده و تاریخ شمار آن در عدد «۱» و عقربههای آن در ساعت «۱۴: ۱» متوقف شده است.
- با توجه به مطالب مذکور و با بررسی آنچه در پی میآید، به سادگی میتوان نتیجه گرفت:
الف – امام و شیخ یعقوب هرگز به هتل «هالیدی این» نرسیدهاند. عباس بدرالدین نیز به هتل مذکور نرفته، هر چند یکی از چمدانهای مکشوفه متعلق به اوست.
ب – افراد مجهول الهویه، عمداً دو دست لباس روحانی در هتل به جا گذاشتهاند تا وانمود کنند که صاحبان آنها در رم ناپدید شدهاند، زیرا منطقی و طبیعی به نظر نمیرسد که ربایندگان، به جای پنهان کردن آثار و وسایل ربوده شدگان (مانند چمدانها، مدارک و...)، آنها را در معرض دید قرار دهند.
از طرفی، نگهداری ساعت شکستۀ امام، به نفع ربایندگان نبوده است، زیرا اگر ساعت به خودی خود شکسته باشد، معلوم نیست که چرا ربایندگان به جای معدوم کردن ساعت، آن را حفظ کردهاند. جز آنکه بگوییم آنها ساعت را بدان سبب در چمدان قرار دادهاند که روز و ساعت ربایش را مشخص کنند!...
احتمال سوم آن است که ساعت، به طور اتفاقی و تصادفی شکسته باشد اما این فرض با ساعت و روزی که عقربههای ساعت بدان اشاره دارند، یعنی روز «اول» ماه، [اول سپتامبر؟!] تناسب ندارد.
ج – در نتیجه، با توجه به اتفاقاتی که در هتل «هالیدی این» واقع شده، [ثابت میشود که] افرادی مجهول الهویه، اقدام به استفاده از گذرنامۀ تغییریافته و جعل نام و نشان کردهاند که در این خصوص، (DECLARATORIE ACTE) حکم بیانی پیگرد دائم پرونده صادر خواهد شد.
ثانیا- به قطع و یقین ثابت شده است که ناپدید شدن امام و همراهانش، در زمان حضور فرضی آنان در رم - نه در شب ۳۱ آگوست و نه پس از آن تا ساعات پایانی صبح روز اول سپتامبر ۱۹۷۹، یعنی زمان وقوع حوادث هتل «هالیدی این» - اتفاق نیفتاده است.
دلایل اثبات این موضوع عبارت اند از:
۱- اظهارات کادر پرواز شمارۀ ۸۸۱ مورخ ۱۹۷۸/۸/۳۱ هواپیمایی آلیتالیا
با بررسی دقیق این اظهارات چنین نتیجه میگیریم که امام و همراهانش در پرواز رم به تاریخ ۱۹۷۸/۸/۳۱ حضور نداشتهاند. اظهارات کادر پرواز از دو جهت قابل استناد و قانع کننده به نظر میرسد؛
نخست آنکه در فاصلۀ کوتاهی از روز حادثه (مابین ۱۹ تا ۲۵ سپتامبر ۱۹۷۸) به ثبت رسیده است.
دوم آنکه مشخصات ظاهری امام، ویژه و منحصر به فرد بوده [و به سادگی از خاطر نمیرود].
حال میپردازیم به بیان اظهارات نامبردگان:
- استالفی اورلندو (Astolfi Orlando)، مهماندار پرواز۸۸۱، اظهار میدارد که او در قسمت First Class (درجۀ یک) هواپیما مشغول به انجام وظیفه بوده است (امام و یارانش در این بخش از هواپیما سفر میکنند و فرض بر این است که در این بخش حضور داشتهاند.)
شاهد مذکور احتمال اینکه شخصی با مشخصات امام در این قسمت (که تنها ۸ صندلی دارد) حضور داشته باشد را اکیداً نفی کرده است.
همچنین، استالفی میگوید که مسافری با قد و قامت امام، حتما در یافتن محل مناسبی برای نشستن با مشکل مواجه میشده، اما چنین اتفاقی رخ نداده است.
او پس از دیدن تصویر امام نیز با «تأکید» و قاطعانه تصریح کرد که امام در پرواز مذکور حضور نداشته است. اما در مورد شیخ یعقوب و بدرالدین نتوانست اظهار نظر کند.
- بیجی پیرو (Bigi Piero) مهماندار بخش توریستی (درجۀ دو) هواپیما، تصریح میکند که در میان مسافران، فردی را با مشخصات ظاهری و مشابه امام ندیده است. تصاویر امام و همراهانش به وی ارائه شد و او هیچ یک از آنان را که در میان مسافران پرواز مذکور بوده باشند، نشناخت.
- خانم کاچیانی لیچیا (Cociani Licia)، مهماندار هواپیما اظهار داشته است که هنگام سوار شدن مسافران به هواپیما، مقابل دری ایستاده بوده که همۀ مسافران از آن وارد هواپیما شدهاند و اگر کسی با قد و قامت و هیکل امام در میان مسافران میبود، هنگام ورود با مشکل مواجه میشد و او (مهماندار) ناگزیر بود از مقابل در کنار برود، اما چنین حالتی پیش نیامده و در هر صورت، شخصی با ویژگیهای امام در میان مسافران بخش First Class (درجۀ یک) هواپیما حضور نداشته است، زیرا اگر کسی با آن مشخصات آنجا میبود، باید یا در ردیف اول و یا در ردیف آخر مینشست.
خانم لیچیا با دیدن تصویر امام، امکان این را که مشخصات ظاهری و چهرۀ ایشان با یکی از مسافران هواپیما تطابق داشته باشد، به کلی نفی کرده، اما در مورد همراهانش چیزی نگفته است.
- آقای کونتیتو سرجیو (Contino Sergio) مهماندار بخش توریستی (درجۀ دو) هواپیما تصریح میکند در میان مسافران، شخصی شبیه امام حضور نداشته است و امکان اینکه تصاویر سه شخص مذکور (امام و همراهانش) با چهرۀ مسافران هواپیما منطبق بوده باشد، وجود ندارد. او همچنین تأکید دارد که اگر چنین کسانی در هواپیما بودند، حتما آنان را میدیده و با دیدن تصاویرشان، آنان را میشناخته است. او میافزاید: وقتی مسافری، قد و قامت و هیکل درشتی داشته باشد، صندلی مخصوصی برای او در نظر گرفته میشود.
- آقای بانیولو رابرت ریچارد (Bagnulo Robert Richard)، مهماندار بخش توریستی (درجۀ دو) هواپیما تصریح کرده که مسافری مانند امام «ندیده» و تأکید دارد که چنین کسی در هواپیما نبوده است. وی میگوید: «اگر کسی با آن قامت بلند و آن نوع لباس در هواپیما میبود، چهرهاش در ذهنم نقش میبست». او نیز با دیدن تصاویر افراد مذکور، امکان حضور آنان در میان مسافران را نفی کرده است.
۲. اظهارات کارکنان فرودگاه «ویامچینو» و دو تن ازمسافران به نامهای والنته (Valente) و دانسل من (Dunselman)
- آقایان کاردونه اندره (Cardone Andrea) و مندرونه کارمینه (Mandrone)، بعدازظهر روز ۳۱ آگوست ۱۹۷۸، در فرودگاه «ویامچینو» مأمور بررسی گذرنامههای مسافران ورودی بودهاند. آن دو به طور قاطعانه اعلام داشتهاند که تصویر امام و همراهانش با هیچ یک از مسافرانی که گذرنامههای آنان را بازرسی کردهاند، تطابق ندارد.
- آقای فیدل آلفردو (Fedele Alfredo)، کارمند ادارۀ گمرک فرودگاه رم، اظهار میدارد که از ساعت ۶ بعدازظهر روز ۳۱ آگوست تا ساعت ۸ صبح روز اول سپتامبر ۱۹۷۸، در بخش بازرسی و تفتیش گمرک فرودگاه مشغول انجام وظیفه بوده و تنها کارمندی بوده که بازرسی همۀ پروازهای بین المللی را برعهده داشته است.
آقای آلفردو نیز قاطعانه و با اطمینان کامل تصریح کرده است که با توجه به مشخصات و ویژگیهای منحصر به فرد خاص امام، هیچ یک از سه فرد مورد نظر که تصاویرشان به او ارائه شده، از برابر وی عبور نکردهاند.
او در تایید گفتۀ خود بیان داشته که با توجه به اقامت طولانی مدت در قاهره، به زبان عربی تسلط دارد و هنگامی که با مسافران عرب زبان رو به رو شود، به زبان عربی با آنان صحبت میکند.
- همچنین، دو تن از مسافران هواپیما به نامهای «والنته الساندرو» (Valente Alessandro) و «دانسلمن ژوزفین» (Dunselman Josephin) که در پرواز مذکور حضور داشتهاند، تأکید دارند که شخصی با ویژگیهای امام را در هواپیما ندیدهاند.
تمام اظهارات فوق - به ویژه گفتههای آقای فیدل آلفردو - که در فاصلۀ کوتاهی از واقعه یعنی مابین روزهای ۲۰ تا ۲۳ سپتامبر ۱۹۷۸ به ثبت رسیده، همانند اظهارات وارده در بخش پیشین، «دلایل اثبات مدعا» هستند.
۳. اظهارات گروهبان زوتو دوناتو (Zotto Donato)، کارمند ادارۀ امنیت و اطلاعات
در ساعت ۳۵: ۲۳ شب ۱۹۷۸/۸/۳۱، فردی که خود را عباس بدرالدین معرفی کرده، به گروهبان زوتو، مسئول بازرسی گذرنامه در فرودگاه «ویامچینو» مراجعه کرده و با ارائۀ بلیط سفر به مالت (با پرواز شمارۀ ۴۹۰ مورخ ۱۹۷۸/۹/۱ هواپیمایی آلیتالیا)، روادید اقامت ۴۸ ساعته در ایتالیا را درخواست کرده و پس از آنکه هتل «ساتلایت» را محل اقامت خود معرفی کرده، روادید دریافت داشته است.
گروهبان زوتو در تاریخهای ۱۹ و ۲۰ سپتامبر ۱۹۷۸ اظهار داشته که چهرۀ شخص نامبرده با تصویر موجود در گذرنامه منطبق بوده است، اما او چهرۀ فرد درخواست کنندۀ روادید را به یاد ندارد. گروهبان زوتو با دیدن تصویر عباس بدرالدین که گروه تحقیق به او نشان دادند، گفته که «هرگز چنین کسی را ندیده است» و به یاد ندارد که فرد مراجعه کننده به او، سبیل داشته باشد. (تصویر عباس بدرالدین واقعی، دارای سبیل است)
پس از انجام تحقیقات مختلف - از جمله تحقیق صورت گرفته به وسیلۀ این مرکز - در هتل ساتلایت و در بخش اقامت اتباع بیگانۀ پلیس شهر رم، مشخص شد که شخصی به نام «بدرالدین عباس» یا «عباس بدرالدین»، در شب ۳۱ آگوست و پس از آن، در هتل ساتلایت یا هیچ یک از هتلهای دیگر شهر رم اقامت نداشته است.
همچنین، با تحقیق از شرکتهای هواپیمایی مالت و آلیتالیا، مشخص شد که شخصی به نام عباس بدرالدین یا بدرالدین عباس با پرواز شمارۀ ۴۹۰ هواپیمایی آلیتالیا، در روز اول سپتامبر یا دیگر روزهای هفتۀ اول سپتامبر، به مالت سفر نکرده است.
این نتایج در نهایت با ثبت در بیانیۀ مرکز اطلاعات وتحقیقات امنیتی رم (DIGOS) به تاریخ ۱۹۸۱/۱۲/۱۲و با توجه به تحقیقات انجام شده در مالت بر مبنای درخواست مرکز فوق، ثابت کرد که عباس بدرالدین در زمان مذکور به مالت سفر نکرده است.
بنابراین، شخصی که در ساعت ۳۵: ۲۳ شب ۳۱ آگوست ۱۹۷۸ با گذرنامه و نام عباس بدرالدین به گروهبان «زوتو» مراجعه کرده، قلابی و ساختگی بوده است.
از سوی دیگر چنان که گفتیم، نه کادر پرواز شمارۀ ۸۸۱ و نه کارمندان فرودگاه «ویامچینو»، بدرالدین را مشاهده نکرده و با او روبه رو نشدهاند.
بنابراین، واضح است که فردی مجهول الهویه، با ارائۀ آدرس نادرست (هتل ساتلایت) و با جعل عنوان عباس بدرالدین واقعی در فرودگاه «ویا مچینو»، با هدف گمراه کردن، مدعی شده که قصد سفر به مالت را دارد. ساعت ۳۵: ۲۳ شب۱۹۷۸/۸/۳۱، زمانی است که گروهبان زوتو به فرد مذکور روادید اقامت داده است. و فرد ناشناس این کار را بدان هدف انجام داده که آثار و نشانههای حضور خود را از دو فرد دیگری که در هتل «هالیدی این»، به نام امام و شیخ یعقوب معرفی کردهاند، جدا کند.
ولی با تمام این اقدامات، برخی از وسایل شخصی بدرالدین (مانند تصاویر، مدارک و برخی از لباسها و حتی یکی از چمدانهای او) در هتل «هالیدی این» کشف شده است و این همه به وضوح نشانگر آن است که تلاشها برای جدا پنداشتن بدرالدین از دو نفر دیگر به درستی و با دقت انجام نشده و به نظر میرسد که جاعلان و متقلبان، از این جزئیات غافل ماندهاند.
از سوی دیگر، چنان که از گفتههای همسران ناپدید شدگان برمی آید، هیچ دلیلی ندارد که آنان - به ویژه در ایتالیا - از هم جدا شده باشند، چراکه عباس بدرالدین به عنوان روزنامه نگار، رسماً امام را در همۀ مراحل سفر همراهی میکرده است.
۴. ابهام در محل اقامت ناپدید شدگان در شب ۳۱ آگوست ۱۹۷۸:
مشخص گردیده است که سه نفر، با معرفی خود به عنوان امام و همراهانش، با پرواز شماره ۸۸۱ از طرابلس به رم آمدهاند. این پرواز در ساعت ۲۳: ۱۲ شب ۳۱ آگوست ۱۹۷۸ وارد رم شده است و از آن زمان تا ساعت پایانی صبح روز اول سپتامبر ۱۹۷۸ (زمان مراجعه به هتل «هالیدی این»)، هیچ اثری از امام و شیخ یعقوبِ فرضی به دست نیامده است، در حالی که آخرین آثار برجا مانده از بدرالدین فرضی نیز زمانی است که در ساعت ۲۳: ۳۵ همان شب (۳۱ آگوست)، برای دریافت روادید به گروهبان زوتو مراجعه کرده است.
با توجه به مطالب پیش گفته، دادستان کل تنها دو احتمال را قابل طرح میداند:
- نخست آنکه افرادی که با پرواز شماره ۸۸۱ به رم آمده و از هواپیما پیاده شدهاند، واقعا امام و همراهان او باشند.
- دوم آنکه افراد پیاده شده از هواپیما، دروغین و جعلی باشند.
اگر احتمال اول صحیح باشد، هیچ علت و سببی نمیتوان یافت که چرا امام و یاران ایشان – آن هم به اختیار خود – آثار و نشانههای خود را چندین ساعت محو کرده و پنهان شدهاند. بر مبنای مدارک موجود، هیچ دلیل معقول و منطقی وجود ندارد که سه فرد مذکور، در شب ۳۱ آگوست ناپدید شوند و فردای آن روز، صبح اول سپتامبر، تنها دو تن از آنان در هتل «هالیدی این» آشکار گردند.
لازم به ذکر است که همسر و خواهر امام تأکید دارند که امام مقامات لبنان را، پیشاپیش از مراحل هر سفر خود و کشورهای مقصد باخبر میکرده و این مقامات مقدمات لازم برای پذیرایی از امام را مهیا میکردند و با توجه به این نکته، اصولا نمیتوان تصور کرد که نامشخص بودن محل اقامت امام از شب ۳۱ آگوست تا صبح اول سپتامبر، به اختیار و ارادة خود آنان بوده است.
ممکن است کسی به این احتمال، اشکال وارد کند و فرضیة ربوده شدن آنان، بلافاصله پس از رسیدن به شهر رم (و یا به هر تقدیر، در شامگاه ۳۱ آگوست) را مطرح نماید و علت یافت نشدن آثار و نشانهای از آنان در شب رسیدن به رم را چنین توجیه نماید.
اما این اشکال و این فرضیه، اساسا فاقد مبنای منطقی است، چرا که:
اولا با «ادلة اثبات» مطرح شده در موارد پیش گفته تناقض دارد.
ثانیا، چنان که میدانیم، با فرض اینکه افراد مذکور (امام و همراهانش) به رم آمده باشند، حضورشان در شهر رم، کوتاه مدت، غیر قطعی و اتفاقی بوده است (زیرا چنان که گفتیم، احتمال توقف آنان در شهر رم، تنها در یک حالت امکان پذیر است و آن عبارت است از عدم امکان پرواز مستقیم از طرابلس به پاریس).
بنابراین، حضور احتمالی و اتفاقی [امام و یارانش در شهر رم]، به هیج وجه نمیتواند شرایط و مقدماتی را فراهم کند که افراد مجهول الهویهای که در رم حضور داشتهاند، بتوانند برای عملیات پیچیده و پرمخاطرهای همچون ربودن آنان، با آن سرعت برنامه ریزی، هماهنگی و اقدام کنند.
اجرای چنین عملیاتی تنها در صورتی قابل تصور است که بپذیریم افراد مجهول الهویة دیگری از طرابلس، با سرعت خارقالعاده، [رسیدن امام و یارانش را] به همکاران خود در رم اطلاع دهند، تا آنان عملیات را به اجرا درآورند.
ما نیز بدون پرداختن به جزئیات، تنها یادآور میشویم که برقراری ارتباط [میاان ربایندگان فرضی در طرابلس و رم]، بسیار دشوار بوده و چنان که از مستندات موجود برمی آید، برقراری ارتباط تلفنی از طرابلس به خارج از لیبی بسیار سخت بوده، چندان که افراد مذکور [امام و یارانش] نتوانسته بودند با خانوادههای خود تماس تلفنی برقرار کنند.
حقیقت آن است که دلایل اثبات شدة فوق، همگی نشان دهندة آن است که احتمال سفر امام و یارانش به ایتالیا، به کلی منتفی است.
همچنین، دلایل و مستندات فوق با اظهارات گردآوری شده توسط پلیس امنیتی لیبی، تناقض دارد، از آن جمله:
الف – مرغانی تومی، رانندة دفتر تشریفات وزارت امور خارجه لیبی به نیروهای امنیتی این کشور اظهار داشته است که غروب روز ۳۱ آگوست ۱۹۷۸، شخصا امام و یارانش را تا فرودگاه همراهی
کرده، در حالی که تنها امام لباس روحانی بر تن داشته و همراهانش لباس مدل غربی (کت و شلوار) پوشیده بودهاند.
اما فرد مذکور (مرغانی تومی)، بعداً در حضور صادرکنندگان این بیانیه (دادستانی کل ایتالیا) تصریح کرده که یکی از همراهان امام نیز لباس روحانی بر تن داشته است.
ب – احمد الحطّاب، مسئول تشریفات رسمی فرودگاه طرابلس، اظهار داشته که امام و همراهانش را در ساعت ۱۹: ۲۰ [روز ۳۱ آگوست ۱۹۷۸] در فرودگاه دیده، گذرنامههای آنان را دریافت کرده و نزد «الهادی الصداوی» رفته تا وی برای سه فرد مذکور، چادر درجه یک (First Class) تهیه کند. حطّاب همچنین اظهار داشته که گذرنامههای نامبردگان را پس از سوار شدن به هواپیما به آنان بازگردانده و مقدمات سفر آنان با آن پرواز را «با نهایت سرعت» انجام داده، زیرا هواپیما «در آستانة پرواز بوده و چند دقیقه پس از ساعت ۲۰، پرواز کرده است».
این در حالی است که حطاب، در حضور دادستان کل ایتالیا تصریح کرده که جلد گذرنامة امام قرمز رنگ بوده است.
ج – الهادی ابراهی الصداوی، اظهار داشته که «به یاد دارد» که امام و یارانش را در فرودگاه طرابلس دیده و برای تهیة جا در قسمت درجه یک (First Class) هواپیما برای آنان تلاش کرده است و تصریح کرده که «دو تن» از آنان لباس روحانی بر تن داشتهاند.
د – عبدالرحمن محمد غویلا (افسر گمرک فرودگاه طرابلس) اظهار داشته که به یاد میآورد گذرنامههای سه فرد لبنانی مذکور را از «احمد الحطاب» دریافت کرده و بر آنها مهر [خروج] زده است.
هـ – احمد مسعود صلاح، افسر پلیس فرودگاه طرابلس اظهار داشته که در حدود ساعت ۲۰ روز ۳۱ آگوست، مقابل راهرو ورودی به هواپیمای عازم رم – که محل عبور مسافران دارندة کارت خروج است – ایستاده بوده و به یاد دارد که «مسافران مذکور، درست اندکی پیش ازپروازهواپیما به آنجا رسیدهاند».
او همچنین به یاد دارد که دو تن از آنان، لباس غربی (کت و شلوار) پوشیده بودهاند و نفر سوم که بلند قامت و دارای محاسن بوده، لباس روحانی برتن داشته است.
و – ستوان ابراهیم خلیفه عمر، از نیروهای پلیس شاغل در فرودگاه، اظهار داشته که سه شخصیت لبنانی مذکور را دیده است که با عبور ازسالن تشریفات رسمی [VIP] فرودگاه، به طرف هواپیمای پرواز ۸۸۱ میرفتهاند و یکی از آنان لباس روحانی بر تن داشته است.
ز – محمد خلیفه صهبون (از مسافران هواپیما) به پلیس گفته که در تاریخ ۳۱/۸/۱۹۷۸ با پرواز شماره ۸۸۱ و در قسمت درجه یک (First Class) هواپیما، از طرابلس به رم سفر کرده است و در میان همسفران پرواز مذکور، مرد بلند قامتی را مشاهده کرده که لباس روحانی برتن داشته و در رم، در حالی که کیف کوچکی در دست داشته، پیاده شده است.
او اظهار داشته که پس از رسیدن به رم، بلافاصله در همان شب به سوی شهر «باسکارا» ادامة مسیر داده است.
ح – مسافر دیگری به نام عیسی مسعود عبدالله المنصوری، اظهار داشته به پلیس لیبی است که در بخش درجه دو (توریستی) همان هواپیما در همان شب به رم سفر کرده و نخستین بار، در هواپیما و سپس در فرودگاه «ویامچینو» سه نفر را دیده است که یکی از آنان بلند قامت و دارای محاسن بوده و لباس روحانی برتن داشته است.
شاهد مذکور در نزد دادستانی کل ایتالیا تصریح کرده که مدت دو هفته در ایتالیا بوده است: یک هفته در رم، پنج روز در بولونیا و بقیه روزها را نیز در رم اقامت داشته است. او مدعی شده است که در شهر بولونیا، در هتلی نزدیک میدان اصلی شهر؛ و در رم در پانسیون «فابرلو» واقع در خیابان «سیسرون» - میدان «کاوور» مقیم بوده است. او همچنین در حضور دادستان کل اظهار داشته که دو تن از سه فرد مذکور لباس روحانی برتن داشتهاند.
ط – محمد محمود ولد دادا (سفیر موریتانی در طرابلس) تصریح کرده است: «در روز ۳۱ آگوست ۱۹۷۸، در حالی که نزدیک در اصلی [سالن] فرودگاه ایستاده بودم، روحانی پرهیبت و محترمی را مشاهده کردم و توجهم به او جلب شد. یک شهروند تبعة موریتانی نزدیک ایشان ایستاده بود که او را میشناختم. با وجودی که تا آن زمان هیچگاه آن فرد روحانی را ندیده بودم، دانستم که او امام موسی صدر است، زیرا اولا آن فرد تبعة موریتانی [ایشان را معرفی کرد] و ثانیا، امام به اندازة کافی مشهور و شناخته شده هستند».
شاهد مذکور مدعی است که عصر روز ۳۱ آگوست ۱۹۷۸، در فرودگاه حضور داشته و هیأت اعزامی از موریتانی را که برای شرکت در جشنهای انقلاب لیبی در اول سپتامبر به طرابلس آمده، همراهی کرده است.
ی – محمدعلی الرحیبی، افسر اطلاعات لیبی، پس از بیان اینکه در زمان ناپدید شدن امام، در لیبی حضور نداشته و از ۲۰ اوت تا ۴ سپتامبر ۱۹۷۸ (۲۹ مرداد الی ۱۳ شهریور ۱۳۵۷) در عربستان سعودی به سر میبرده، تصریح کرده است که در تاریخ ۱۸ سپتامبر ۱۹۷۸، (۲۷ شهریور ۱۳۵۷) برای تحقیق پیرامون سرنوشت امام به ایتالیا آمده و از جمله مواردی که بدان دست یافته آن است که گذرنامة امام به ویژه تصویر امام، سالم و بدون اشکال بوده و بدون خدشه در محل الصاق عکس قرار داشته است.
لازم به ذکر است که نظر حکم این مرکز (دادستانی کل)، بر دلایل یقینی و انکارناپذیر و کاملاً منطبق با یکدیگر - چه از لحاظ منطقی و چه از نظر رویدادهای ملموس و عینی استوار است.
بنابراین، منابع و مبنای دلایل مورد استناد در تحقیقات دولت لیبی در موارد متعدد، شک برانگیز و تردیدآور است؛ از جمله:
۱- در برابر این واقعیت که محققان ایتالیایی، بیدرنگ و با سرعت برای دست یابی به مدارک و دلایل موجود اقدام کردهاند، ملاحظه میشود که تحقیقات نیروهای امنیتی لیبی با تأخیر بسیار (در تاریخ ۳ نوامبر ۱۹۷۸) (مطابق با ۱۲ آبان ۱۳۵۷) آغاز شده است.
۲- با توجه به تأخیر در آغاز تحقیقات (که در بالا بدان اشاره شد) برخی از اظهارات و گفتههای بسیار دقیق شاهدان لیبیایی در رابطه با وقایع شامگاه ۳۱ آگوست ۱۹۷۸، شک برانگیز است.
۳- از سوی دیگر، علی رغم بیان بسیار دقیقِ برخی از جزئیات، شاهدان در گفتهها و اظهارات خود، به تناقض گویی دچار شدهاند و برخی از بیانات آنان، از دقت لازم برخوردار نیست، به گونهای که:
الف – یکی از شاهدان به نام مرغانی تومی، یک بار تصریح کرده که تنها امام لباس روحانی برتن داشته است، اما خود او در جای دیگر اظهار داشته که شیخ یعقوب نیز لباس روحانی پوشیده بوده. اظهارات اولیة او به هیچ وجه با گفتههای همسر شیخ یعقوب - مبنی بر اینکه شوهرش هیچگاه لباس شخصی (غیر روحانی) نداشته و از آن استفاده نمیکرده - مطابقت ندارد.
ب – شاهد دیگر به نام احمد الحطاب مدعی شده که هماهنگیهای مربوط به سفر [امام و یارانش] را با «سرعت بسیار» به انجام رسانده، زیرا هواپیما «در آستانة پرواز بوده است». این در حالی است که هواپیما با یک ساعت تاخیر، در ساعت ۲۱ فرودگاه را ترک کرده است و بر این اساس، سرعت و عجلة مورد بحث دلیلی نمیتواند داشته باشد. همچنین معلوم نیست که چرا امام که میخواسته با پرواز مذکور مسافرت کند، هتل «الشاطی» (محل اقامت خود) را با تاخیر ترک کرده است، مگر اینکه بگوییم امام از تاخیر در پرواز اطلاع داشته (و این مسالهای نیست که کسی پیشاپیش از آن باخبر باشد!!)..
از طرفی، رانندهای که مدعی است امام را به فرودگاه برده، دربارة «عجله» و «سرعت» سخنی نگفته است.
تناقضات فوق، در گفتههای شاهد دیگر احمد مسعود صلاح نیز مشاهده میشود.
همچنین «حطاب»، رنگ جلد گذرنامة امام را «قرمز» عنوان کرده که این گفته صحت ندارد.
ج – شاهد دیگر الهادی ابراهی الصداوی گفته است که دو تن از نامبردگان، لباس روحانی برتن داشتهاند، در حالی که دو شاهد دیگر احمد مسعود صلاح و ابراهیم خلیفه عمران، اظهار داشتهاند که تنها یک نفر از آنان لباس روحانی پوشیده بوده و دو نفر دیگر، لباس غربی (کت و شلوار) به تن داشتهاند.
د – شاهد دیگر عیسی مسعود عبدالله المنصوری به پلیس لیبی گفته است که تنها یک نفر لباس روحانی داشته است؛ اما خود او در حضور دادستان کل ایتالیا اظهار داشته که دو نفر لباس روحانی به تن داشتهاند.
شاهد مذکور مدعی است که در قسمت درجه دو هواپیمای پرواز ۸۸۱ مسافرت میکرده، اما با توجه به تحقیقات انجام شده از سوی این مرکز (دادستانی کل)، گفتههای وی صحت ندارد و او در زمان مورد بحث در ایتالیا اقامت نداشته و در شهرهای رم یا بولونیا و یا هیچ شهر دیگری ساکن نبوده است.
۴ – گفتهها وخاطرات شاهد دیگر محمد خلیفه صهبون، چندان جزئی و دقیق است که ایجاد شک وشبهه میکند. او مدعی است که به همراه امام با همان پرواز از طرابلس به رم سفر کرده، اما باید گفت که بر اساس تحقیقات انجام شده از سوی این منبع (دادستانی کل)، نامبرده در مدت مذکور، در ایتالیا - و به خصوص در شهر «باسکارا» - اقامت نداشته است.
۵. گفتههای محمد علی الرحیبی نیز از چندین جهت شک برانگیز است، به خصوص آنجا که مدعی شده گذرنامة امام و عکس الصاق شده به آن، صحیح و سالم بوده است؛ زیرا با توجه به مدارک و اسناد پلیس ایتالیا و نیز بر اساس بررسیهای انجام شده از سوی دادستانی کل، عکس الصاق شده به گذرنامه، مخدوش بوده و اشکالاتی دارد که پیشتر بدان اشاره کردیم.
۶. و بالاخره، گفتههای سفیر سابق موریتانی در لیبی، محمد محود ولد دادا نیز کاملا شک برانگیز است، زیرا در بخشی از تصویر صفحهای از روزنامة «الشعب»، چاپ موریتانی مورخ ۳۱ اوت ۱۹۷۸، که توسط وکلای خانواده امام ارائه شده است، خبری با عنوان «سفر هیأت بلند پایه به لیبی» جلب توجه میکند. در این خبر آمده است که هیأت موریتانی صبح روز قبل (۳۰ اوت) برای شرکت در جشنهای انقلاب لیبی که در روز اول سپتامبر برگزار میگردد، خاک موریتانی را ترک کرده است.
با توجه به خبر یاد شده، میتوان دریافت که شاهد مذکور، عصر روز ۳۱ اوت در فرودگاه طرابلس حاضر نبوده است، بلکه حضور او در فرودگاه طرابلس در روز پیش از آن بوده، زیرا هیات اعزامی از موریتانی دقیقا در ۳۰ اوت به لیبی سفر کرده بود و بیتردید شخصی که او مشاهده کرده، امام موسی صدر نبوده است.
آخرین نکته در مورد شاهد اخیر آنکه او امام را نمیشناخته، از این رو پذیرفتن اینکه حضور امام، توجه وی را جلب کرده و چهرة ایشان در ذهن او مانده باشد، دشوار است (هرچند امام شخصیتی شناخته شده و دارای ظاهری مشخص بودهاند)؛ به ویژه آنکه شاهد مذکور، اظهارات خود را حدود یک سال و سه ماه پس از واقعه بیان کرده است.
بدین ترتیب، علاوه بر حوادث و وقایع مذکور، ثابت میگردد که هیچ یک از جرائمی که در حق اشخاص مورد بحث صورت گرفته، در خاک ایتالیا رخ نداده است. از این رو، بر مبنای اصل «سرزمینی بودن قوانین کیفری» و با توجه به اینکه قوة قضائیه ایتالیا، تنها در محدودة سرزمین و خاک این کشور از صلاحیت پیگیری جرایم برخوردار است (و اینکه داشتن صلاحیت، از شروط پیگرد دعاوی است)؛ راهی وجود ندارد جز اینکه پرونده ناپدید شدن امام موسی صدر و دو همراه او و هر جنایت دیگری که بر آنان واقع شده، مختومه اعلام گردد.
بنابراین، از قاضی تحقیق پرونده درخواست میگردد که:
الف- پروندة مربوط به ناپدید شدن امام موسی صدر و شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین را مختومه اعلام کند.
ب. به علت مجهول الهویه بودن متهمان به ارتکاب جرم، پیگرد در خصوص دیگر جرایم مذکور در پرونده را نیز متوقف کند.
۲۰ اکتبر ۱۹۸۱ م
(مطابق با ۲۸ مهر ۱۳۵۷)
دادستان کل ایتالیا
دکتر سالواتوره وکیونه
Dr. Salvatore Vechione