مخالفان شریعتی، محتکران دین
یادداشتی دربارۀ روابط امام موسی صدر و دکتر علی شریعتی
وقتی در تیرماه 1356، امام موسی صدر کمک کرد تا پیکر دکتر شریعتی، نه به دست رژیم آن زمان ایران، که با نظارت خانوادهاش، به خاک سپرده شود؛ وقتی موافقت مقامات سوریه را جلب کرد و زینبیۀ دمشق را برای به امانت سپردن پیکر دکتر مهیا کرد و خود برای بر گزاری مراسم آمد و بر پیکر دکتر نماز خواند؛ بسیاری متعجب شدند. برای برخی سؤال بود که چه تناسبی بین معلمِ سخنورِ انقلابیِ پرشور و روحانیِ ایرانیِ حاضر در لبنان است.
حوادث و اوضاع آن روزگار فرصت نداد این دو کنار یکدیگر قرار بگیرند یا حتی عکسی و نامهای باقی بماند. اما وصف امام موسی صدر از دکتر شریعتی میتواند راهگشا باشد. از آنچه از آثار امام موسی صدر منتشر شده و در دسترس است، سه صحبت درمورد دکتر شریعتی وجود دارد: سخنرانی در مراسم چهلم دکتر در بیروت، سخنرانی در کلاس کادرهای جنبش أمل و دو فایل صوتی که امام خطاب به دانشجویان ایرانی خارج از کشور پر کرده است و مخالفتهای صورت گرفته با برگزاری مراسم چهلم را تحلیل کرده است.
امام موسی صدر شریعتی را «یکی از رهبران اندیشۀ اسلامی»[1] وصف میکند که دعوتش به اسلام «دعوتی ترقیخواهانه و انقلابی بود.»[2] مردی که «میتواند بهخوبی انقلاب اصیل، افکار اصیل و ایدئولوژی اصیلِ منطقه ما را توضیح دهد.»[3] ایدئولوژی اصیل، همان چیزی است که امام صدر در سخنرانی مراسم چهلم، آن را «جهان چهارم» مینامد و میگوید ما و شریعتی از این دسته هستیم؛ کسانی که میخواهند با تکیه بر عقاید و افکار اصیل خودشان، جامعه را تغییر دهند و اصلاح کنند.
در نگاه امام موسی صدر ارزش شریعتی زمانی بیشتر میشود که او، در عین انتساب به طبقۀ علمای دینی «دعوتی محافظهکارانه» نداشت؛ آسیبی که امام صدر آن را دامنگیر بسیاری از محافلِ دعوتِ اسلامی میداند و می گوید: «اسلام دکانی نیست که بخواهیم منافع آن را حفظ کنیم و مردم را برای خدمت به آن مسخر کنیم، یعنی شیوهای که سازمان ها و نهادهای دینی پیش گرفتهاند.»[4]
امام صدر در گفتارش، اشارهای هم به مخالفان شریعتی میکند. او مخالفان شریعتی را سه دسته مینامد؛ ساواک ایران، لبنانیان راستگرا و روحانیون انحصارگرا. امام صدر علت مخالفت گروه سوم با شریعتی را نگاه انحصاری آنان به دین میداند و آن را نقد میکند و میگوید: «گروهی که اسلام را در انحصار خود و میراث خود میدانستند و میپنداشتند، تنها آنان هستند که دین را میفهمند و کسی غیر از آنان حق فهمیدن آن را ندارد، با او مخالفت میکردند.»[5]
در آن طرف، اظهارنظر و صحبتی از دکتر شریعتی درمورد امام موسی صدر، به طور رسمی وجود ندارد. اما احسان شریعتی، فرزند دکتر، میگوید که پدرم حرکت امام موسی صدر و دکتر چمران را دنبال میکرد و دید مثبتی به تحولات فکریای داشت که آقای صدر در جنوب لبنان به وجود آورده بودند.[6] احسان شریعتی یکی از دلایل خروج پدرش از ایران را ادامه دادن برنامه های حسینیۀ ارشاد در لبنان میخواند و میگوید: «مذاکراتی هم در فرانسه با دوستان مشترکی که با حرکت المحرومین ارتباط داشتند، انجام داد. این تماسها مستمر بود و برنامۀ اصلی ادامۀ فعالیت در لبنان بود که با مرگ ناگهانی دکتر ناتمام ماند.»[7]
این تصمیم عملی نشد، اما امام موسی صدر ترجمۀ آثار دکتر را به عربی آغاز کرد و این، سرآغاز آشنایی دنیای عرب با دکتر علی شریعتی شد.
امروز، بعد از گذشت 37 سال، پیکر دکتر همچنان به امانت در زینبیه است و امام موسی صدر در اسارتی غریبانه در لیبی. تعبیر جهان چهارم امام موسی صدر، آن طور که او وصفش کرد، شنیده نشد و همچنان، مهجور مانده است. شاید نسل های جدید، آن طور که او در سفارشش به دکتر طباطباییِ جوان وصف کرده، بتوانند دنیایی بسازند که «آزاد و آباد و آسوده باشد. دنیایی باشد که در آن عدل و حق و خیر، همراه ایمان و علم دیده شود.»[8]
------
[1] سخنرانی امام علی و پویایی رهبری، کتاب انسان آسمان، ص 56
[2] همان، ص 57
[3] مبارز کیست؟، کتاب ادیان در خدمت انسان، ص 130
[4] سخنرانی امام علی و پویایی رهبری، کتاب انسان آسمان، ص 57
[5] همان، ص 58
[6] گفت و گوی احسان شریعتی با هفته نامۀ شهروند امروز، شهریور 1387
[7] سخنرانی احسان شریعتی در همایش شرح صدر، دانشگاه امیرکبیر، اردیبهشت 1393
[8] متن نامۀ صوتی امام موسی صدر به دکتر صادق طباطبایی