تاریخ به صورت کلی و تاریخ اسلام به خصوص نشان داده است که مردان بزرگ آنانی که تأثیرات بزرگ و بلندی بر جامعه خود و محیط اطراف خود و بر نسلهای بعد داشتهاند، کسانی بودهاند که دارای چند ویژگی خاص بودهاند.
شاید بیشترین تأثیر را چه بشر متوجه آن باشد و چه نباشد، انبیای الهی بر جوامع انسانی داشتهاند؛ چه اینکه آنان بودهاند که فضایل انسانی را گسترش دادهاند بی آنکه منتی شخصی بر مردم داشته باشند و یا طمع ریاستی و قدرتی.
توجه به زندگی این بزرگان و پیامبر اسلام و اهل بیت نشان میدهد که آنان انسانهایی بودند که دارای خصوصیتهای تک بعدی نبودهاند و ساحت خود را همیشه چند جانبه داشتهاند البته گاهی به مقتضای زمان ساحتی بروز بیشتر داشته است ولی هرگز از ساحتهای دیگر خالی نبودهاند.
علی علیه السلام مردی است که در تاریخ ماندگار است آنچنان که دشمنانش هم نتوانستند او را مخفی و از دید بشر خارج کنند، اما چه چیزی او را اینچنین کرد؟
علی علیه السلام تنها مرد علم نبود که «سلونی» بگوید تا نامش در میان اندیشمندان باقی بماند و تنها مرد کار نبود که با از بین رفتن نخلستانهایش نامش فراموش شود و تنها مرد صبر نبود که وقتی دوران صبرش تمام شد، سخنی برای گفتن نداشته باشد و تنها مرد میدان مبارزه نبود که اثر شمشیرش فقط ترس بیافریند.
آنچه علی را علی میکند، این است که علی قرآن ناطق است و قرآن دارای ساحتهای مختلفی است.
قرآن نه به تنهایی کتاب فقه است و نه کتاب اعتقاد و نه کتاب اخلاق و نه کتاب سیاست و نه کتاب جهاد و مبارزه قرآن کتابی است که همهٔ جوانب زندگی بشر و همهٔ نیازهای او را در بر دارد. قرآن کتاب فقه و اعتقاد و اخلاق و سیاست و جهاد و استقامت است و البته هر کدام را به اندازۀ خود بیان میکند و به همان اندازه بر آن تأکید میکند. برای همین است که بیش از- بلکه خیلی بیش از- اینکه آیات فقه در او باشد آیات اخلاق و اعتقاد در آن است.
قرآن معجزۀ پیامبر است که همیشه معجزه باقی خواهد ماند و قرآن سند حقانیت اسلام است و به تعبیر امام موسی صدر: «در حقیقت قرآن مهمترین چیزی است که در زندگی مسلمانان وجود دارد، زیرا قرآن معجزۀ جاودان رسول الله است ... از همین رو، قرآن راه رسیدن به پیامبر و اسلام و خداست... ما پیامبر را از طریق قرآن می شناسیم...»[1]
آنچنان که قرآن جاودان است، اهل بیت نیز که ثقل قرآن هستند، جاودان خواهند ماند، اما به چه دلیل؟ به دلیل اینکه آنان قرآن را در سراسر وجود خود در اعتقاد خود، در رفتار و سیرۀ خود به نمایش گذاشتهاند و در این مسیر تبدیل به قرآن حی و ناطق شدهاند.
این مسیر بر هیچ کس بسته نیست. قرآن کتاب راه نمایی و ارائه مسیر است. انسانهایی که در این مسیر گام نهادهاند هر اندازه که خود را به مسیر قرآن نزدیک کردهاند، به همان اندازه زنده شدهاند و به همان اندازه زنده باقی خواهند ماند آنچنان که قرآن میفرماید: «من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مومن فلنحیینه حیاة طیبه»[2]
بی شک امام موسی صدر از جمله انسانهایی است که به این حیات طیبه دست پیدا کرد و خود را به مسیر و هدایت قرآن رساند و از زلال گوارای معارف آن بهره برد.
نسل امروز ما نسلی پرسشگر و جست وجوگر برای یافتن کمال و به دنبال آگاهی است، اما نه اسلام تک بعدیِ فقهی او را سیراب میکند و نه اسلام تک بعدیِ سیاسی و نه اسلام تک بعدی فلسفی و عرفانی.
همچنان که قرآن دارای جوانب مختلفی است، نیاز نسل ما هم مختلف است و تک بعدنگری به اسلام، گذشته از آنکه اساساً اسلام حقیقی و راستین نیست، جاذبه ای هم نخواهد داشت.
جاذبۀ امام موسی صدر برای نسل ما هیچ کدام از این ویژگی های او به تنهایی، نیست بلکه دارا بودن همهٔ این ویژگی ها یکجا و قدرت تبیین هر یک به صورت زیبا و درست در جای خود و به تعبیری کاملاً هوشمندانه است که بر همهٔ اینها لباس عمل پوشیده شده است.
بسیاری از اندیشمندان زیبا سخن گفتهاند ولی یا در عمل موفق نبودهاند و یا اصلاً عرصه ای برای عمل نداشتهاند و یا خود از مرحلهٔ عمل دوری گزیده اند.
اما امام موسی صدر هر آنچه گفت و تبیین کرد - که بسیار خوب تبیین کرد - به بهترین شکلی آن را عمل کرد و نشان داد هنوز مردانی از جنس علی علیه السلام هستند که به گاهِ علم عالمانه سخن می گویند و در جای صبر علی وار صبر میکنند و در میدان مبارزه علیه دشمن حقیقی و نه خیالی، جانانه استقامت میکنند و از میدان مبارزه فرار نمیکنند.
به همان سبب که علی زندهٔ همیشه تاریخ است و هر روز به او احتیاج داریم، رهروان راه او نیز همیشه در تاریخ زنده خواهند بود و به آنان نیاز است.
این است که ما امروز بیش از پیش به امام موسی صدر نیاز داریم، به بیان او، به نگاه او، به مهر و امید او، به صلابت و استقامت او و به ایمان او که در عملش موج میزد.
------
1. از کتاب حدیث سحرگاهان، ص 14 تا 16
2. سوره نحل آیه 97