این روزها مشغول ورق زدن روزنامههای اطلاعات دهههای ۲۰ و ۳۰ شمسی هستم تا «گاهشمار زندگی امام صدر» را انشاءالله تدقیق و تکمیل کنم. از حدود سال ۱۳۷۶ پروژه گاهشمار را آغاز کردم. در زمستان سال ۱۳۷۷ اولین نتایج آن را طی مقالهای در مجله «نامه مفید» منتشر ساختم؛ از نوروز سال ۱۳۸۸ نیز پس از آنکه برای همیشه دغدغه «پیگیری مسأله امام صدر» را از سر بیرون راندم [۱]، تمام اوقات فراغت خود را به ادامه و تکمیل این پروژه پژوهشی نفسگیر اختصاص دادهام.
امروز پنجشنبه مورخ ۵/۶/۸۸ شادمانه خبر مهمی را در روزنامه اطلاعات مورخ پنجشنبه ۲۰/۵/۲۵ (شماره ۶۱۰۲) رصد کردم که مدتها بود آرزوی یافتنش را داشتم: «آیتالله آقای شیخ محمد کاظم شیرازی که از علمای تراز اول نجف میباشد، چند روز پیش به علت کسالت برای معالجه به طرف تهران حرکت کردند. در اهواز و قم از طرف طبقات مختلف مردم و علما از ایشان استقبال شایانی به عمل آمده است. فردا صبح به طرف تهران حرکت خواهند کرد و از قرار معلوم به منزل آقای میرزا سید علی قمی وارد خواهند شد».
خواننده محترم شاید از خود سؤال کند که نگارنده چرا از یافتن تاریخ سفر آیتالله العظمی شیرازی به ایران چنین خوشحال شده است؟ پاسخ خیلی ساده است: به این دلیل که موفق شده است تاریخ یکی از شیرینترین وقایع مربوط به دوران تحصیل امام صدر را تدقیق کند!
مرحوم آیتالله العظمی حاج شیخ محمد کاظم شیرازی یکی از اعاظم فقهای حوزه کهنسال نجف اشرف بود و همسنگ آیات عظام حاجآقا حسین قمی و سید حسین بروجردی. وقتی مرحوم آیتالله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی مرجع مطلق وقت شیعه در ۱۳ آبان ۱۳۲۵ش از دنیا رفت [۲]، سه مرجع بزرگ بیش از دیگران در مظان جانشینی آن بزرگوار قرار گرفتند: آیات عظام قمی، بروجردی و شیرازی. آیات عظام قمی و شیرازی به ترتیب در ۱۷ بهمن ۱۳۲۵ [۳] و در ۱۳ فروردین ۱۳۲۷ [۴] دار فانی را وداع کردند و در نتیجه مرجعیت مطلق شیعه در آیتالله العظمی بروجردی متعیِّن گردید.
آیتالله العظمی شیرازی در تیر ماه سال ۱۳۲۵ به عشق زیارت امام رضا (ع) سفری به ایران آمدند. در شهر مقدس قم بر مرحوم آیتالله میرزا محمد فیض وارد شدند [۵] و چند روزی را در این شهر توقف کردند. روز ورود آن بزرگوار به شهر قم، با استقبال و تجلیل بسیار گرم آیات عظام بروجردی، سید صدرالدین صدر (پدر امام صدر)، سید محمد حجت و سید محمد تقی خوانساری همراه بود [۶]. اغلب اوقات آن بزرگوار در شهر قم به دید و بازدید با مراجع، علما، فضلا و طلاب حوزه علمیه نوپای شهر گذشت. آیتالله العظمی شیرازی مردی بسیار بَحّاث بود. هر جلسهای که در آن حضور مییافت، خیلی زود با طرح یک مسأله فقهی یا اصولی، به یک جلسه مباحثه علمی صمیمانه بدل میشد. در قم نیز اغلب جلسات دید و بازدید آن بزرگوار از این نوع بود.
خصوصاً که هم آیتالله العظمی شیرازی حتماً مایل بود سطح علمی حوزه علمیه قم را از نزدیک ارزیابی کند؛ هم قمیها قطعا مایل بودند بالندگی علمی حوزه نوپای خود را در برابر بزرگان حوزه نجف به نمایش بگذارند. مشروح دو تا از جلسات مباحثه علمی آیتالله العظمی شیرازی در قم، طی خاطرات برخی بزرگان معاصر حوزههای علمیه ثبت شده است که در زیر خواهم آورد. خاطره اول اگرچه مستقیما به امام صدر مربوط نیست، اما مطالعه آن حلاوت و شیرینی خاطره دوم را مضاعف میسازد.
اولین خاطره از جلسات مباحثه علمی آیتالله العظمی شیرازی در قم، که بیشک مهمترین آنها نیز هست، به مباحثه آن بزرگوار با آیتالله العظمی بروجردی مربوط است. موضوع مباحثه، فرع فقهی «تنجیس متجنس» بود [۷]. این مباحثه در منزل آیتالله العظمی بروجردی صورت گرفت. آیتالله حاجآقا رضی شیرازی (حفظه الله) که ملازم آیتالله العظمی شیرازی در این سفر و ناظر همه مباحثات آن بزرگوار بود، در خاطرات خود آورده است [۸]: در این جلسه «نشان داده شد که آقا شیخ محمد کاظم شیرازی در چه حدی است»؛ بعد از این جلسه «آقای بروجردی ارجاع احتیاطی به ایشان داد. ولی قمیها جلوی این کار را گرفتند و گفتند که این کار درست نیست و این شکست قم است» [۹].
آیتالله آقا رضی شیرازی در شرح جزئیات این جلسه مباحثه آورده است [۱۰]: «آقا شیخ محمد کاظم بحثاً یک طرف بود و آقای بروجردی هم یک طرف. یک بار آقای بروجردی گفت: اجازه میفرمایید این چیزهایی که قبلا نوشتیم، بیاوریم و بخوانیم. آقای بروجردی بلند شد و یک کتاب خطی را که از نوشتههای خودش بود و روی پیشبخاری بود، آورد و از روی آن میخواند. همینطور که میخواند، آقا شیخ محمد کاظم اعتراض میکرد و اشکال میگرفت. او میخواست بگوید که متنجس منجس نیست و هر چه میخواند، آقا شیخ محمد کاظم اعتراض میکرد و نقض میکرد». تا اینکه نوبت به نهار رسید.
آیتالله العظمی شیرازی سر نهار موضوع سخن را عوض و سؤال کرد [۱۱]: «نظر مبارک در این فرع فقهی زکات چیست»؟ آیتالله العظمی بروجردی هم رأی خود را بیان داشت. البته آیتالله العظمی شیرازی تنها فتوای آیتالله العظمی بروجردی را سؤال کرده بود و نه استدلال آن بزرگوار را. آیتالله العظمی شیرازی بعد از خروج از منزل آیتالله العظمی بروجردی در پاسخ آیتالله آقا رضی شیرازی سبب سؤال اخیر خود را چنین بیان داشته بود [۱۲]: «خواستم احترامی کرده باشم و جبران جلسه قبل شده باشد»!
دومین خاطره از جلسات مباحثه علمی آیتالله العظمی شیرازی در قم، به مباحثه امام صدر با آن بزرگوار مربوط است. در این جلسه آیات عظام و حججاسلام ناصر مکارم شیرازی، سید موسی شبیری زنجانی و حاج شیخ احمد اثنیعشری، دوست همبحث خود امام صدر را همراهی میکردند [۱۳]. آیتالله العظمی مکارم شیرازی جزئیات این جلسه مباحثه را چنین شرح داده است [۱۴]: آقای صدر برای آنکه عمق آیتالله العظمی شیرازی را بیازماید، «اشکال مهمی را در بحث استصحاب مطرح کردند. مرحوم آقای شیرازی جواب دادند. آقای صدر قانع نشدند و مقاومت کردند.
مرحوم آقای شیرازی هم جواب دادند و جواب دادند، تا اینکه بحث به جایی رسید که هرگز فراموش نمیکنم؛ آیتالله شیرازی گفتند که من بیش از این توانایی دفاع کردن از این مطلبی که مرحوم آخوند در حاشیهاش گفته را ندارم. البته ایشان کاملا دفاع میکرد؛ زیرا میخواست که کلام مرحوم آخوند خراسانی را تقویت کند. اما به جایی رسید که دید اشکال این طلبه جوان، یعنی امام موسی صدر، وارد است و اعتراف کرد». آنطور که حجتالاسلام حاج شیخ احمد اثنیعشری سالها بعد برای نگارنده تعریف کردند [۱۵]: «در تمامی لحظات مباحثه، ما رفقای آقا موسی نفسهایمان در سینهها حبس شده بود. از فرط خجالت عرق میریختیم و آرزو داشتیم زمین دهان باز کند و در آن فرو میرفتیم»! به گفته آیتالله آقا رضی شیرازی [۱۶]، از آن پس «هر وقت آقا موسی [به دیدار آیتالله العظمی شیرازی] میآمدند، شیخ او را به صحبت علمی میکشاندند. من احساس میکردم که مرحوم شیخ در این بحثها و برخوردها با آقا موسی، خیلی مبتهج و مسرور میشود از درک علمی این طلبه جوان؛ مرحوم شیخ ذوق و فهم و شعور علمی ایشان را مورد تحسین قرار میدادند و آتیه درخشانی برای ایشان پیشبینی میکردند».
خاطرهای که در این یادداشت از امام صدر آمد، به سن هجده سالگی آن بزرگوار و به زمانی مربوط است، که تازه قریب یک سال از حضور ایشان در دروس خارج آیات عظام سید صدرالدین صدر، بروجردی و حجت سپری شده بود. امام صدر از آن پس چهارده سال تمام در دروس خارج قویترین مدرِّسان حوزههای علمیه قم و نجف زانوی تلمُّذ زدند، تا اینکه هنگام ترک حوزه نجف به جایی رسیدند که آیتالله العظمی خویی جایگاه علمی ایشان را نزد برخی شاگردان خود از جمله مرحوم آیتالله العظمی سید محمد روحانی با تعابیری قریب به این مضمون توصیف کردند [۱۷ و ۱۸]: کاش [آقا موسی صدر] هرگز به نجف نیامده بود و من ایشان را نمیدیدم و اینگونه به وی دل نمیسپردم...
بیشک جای فهم زلال و به تعبیر آیتالله العظمی شبیری زنجانی «صاف و بینظیر» [۱۹] امام صدر از روح اسلام ناب و سیره پیامبر اعظم (ص) و مکتب اهل بیت (ع) در منظومه فکری برخی مسئولان محترم امروز کشور خالی است؛ چه اگر چنین نبود، هرگز حوادث تلخ ایام انتخابات خرداد ۱۳۸۸ و پس از آن رخ نمیداد و در نتیجه انسجام، اتحاد، اقتدار ملی کشور و نیز اعتبار بینالمللی آن اینگونه مخدوش و ملعبه دست دشمنان نمیشد. چقدر شگفتانگیز است روحیه برخی بزرگان امروز کشور ما، که اطلاق واژه «امام» را بر امام صدر بر نتافتند، بر «آیتالله» نخواندن آن بزرگوار اصرار ورزیدند، و با عاریه گرفتن واژه چند پهلوی «علامه»، راه نادیده انگاشتن جایگاه علمی و فکری آن بزرگوار را در پیش گرفتند. همچنین چقدر شگفتانگیز است این همنوایی غریب و شوم، که دشمنان آگاهی در خارج از کشور، با ربودن امام صدر، حضور فیزیکی آن بزرگوار را در میان جوامع لبنان، ایران و بلکه کل عالم تشیع مانع شدند؛ دوستان ناآگاهی نیز در داخل کشور، علاوه بر ۳۱ سال اهمال و عذر تراشی در پیگیری سرنوشت امام صدر، حتی حضور علمی، فکری و معنوی آن بزرگوار را خوش نداشتند!
این یادداشت را با تلنگری، اول به خود و سپس به دوستان دانشگاهی و دانشجویانم، پایان میبرم: مهمترین سبب موفقیت امام صدر در مباحثه علمیاش با آیتالله العظمی شیرازی، عمق و دقتنظر آن بزرگوار در آموختههای اصولی و فقهیاش بود. به راستی ما دانشگاهیان تا چه اندازه موفق شدهایم، بسان آن حوزویان سترگ، در دروس و رشتههای تخصصی خود عمق و دقتنظر یابیم؟...
[۱]. ر. ک. به سایت «روایت صدر»، صفحه «بحران پیگیری»، مقدمه کتاب «فریاد در خاموشی».
[۲]. روزنامه اطلاعات، مورخ چهارشنبه ۱۵/۸/۲۵ (شماره ۶۱۹۶)، ص آخر.
[۳]. روزنامه اطلاعات، مورخ شنبه ۱۹/۱۱/۲۵ (شماره ۶۲۷۰)، ص اول.
[۴]. ر. ک. به سایت «شبکه آموزش سیما»، بخش «کودک و نوجوان»، صفحه «اطلاعات عمومی»، زندگینامه آیتالله شیخ محمد کاظم شیرازی (نوشته حجتالاسلام ناصرالدین انصاری قمی)
[۵]. ر. ک. به محمد شریف رازی؛ «گنجینه دانشمندان»؛ جلد اول؛ انتشارات اسلامیه؛ ۱۳۵۲؛ ص ۲۷۱.
[۶]. ر. ک. به شریف رازی؛ ص ۲۷۱.
[۷]. ر. ک. به جمشید صاعدی سمیرمی؛ «حافظان شریعت؛ سیری در حیات علمی و اخلاقی حضرت آیتالله آقا سید رضی شیرازی»؛ چاپ اول، پاییز ۱۳۸۴؛ ص ۵۵.
[۸]. ر. ک. به جمشید صاعدی سمیرمی؛ ص ۵۵.
[۹]. ر. ک. به جمشید صاعدی سمیرمی؛ ص ۵۵.
[۱۰]. ر. ک. به جمشید صاعدی سمیرمی؛ ص ۵۵.
[۱۱]. ر. ک. به جمشید صاعدی سمیرمی؛ ص ۵۵.
[۱۲]. ر. ک. به جمشید صاعدی سمیرمی؛ ص ۵۵ و ۵۶.
[۱۳]. حجتالاسلام حاج شیخ احمد اثنیعشری، گفتگو با نگارنده، قم، بهار ۱۳۷۶.
[۱۴]. ر. ک. به سید هادی خسروشاهی؛ «یادنامه امام موسی صدر» (ویژهنامه شماره ۵ فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر)؛ ۱۳۷۵؛ ص ۱۱۸ (گفتگو با آیتالله العظمی ناصر مکارم شیرازی)
[۱۵]. حجتالاسلام حاج شیخ احمد اثنیعشری، گفتگو با نگارنده، قم، بهار ۱۳۷۶.
[۱۶]. ر. ک. به سید هادی خسروشاهی؛ ص ۳۹۵ و ۳۹۶ (گفتگو با آیتالله سید رضی شیرازی)
[۱۷]. استاد سید مهدی صدر (فرزند آیتالله العظمی سید رضا صدر)، گفتگوهای مکرر با نگارنده.
[۱۸]. آیتالله العظمی سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، گفتگو با نگارنده، قم، بهمن ۱۳۷۶.
[۱۹]. ر. ک. به سید هادی خسروشاهی؛ ص ۱۰۹ تا ۱۱۶ (گفتگو با آیتالله العظمی سید موسی شبیری زنجانی)