درباره امام موسی صدر تنها میتوان گفت: «کاش با او بودیم تا به رستگاری آشکار دست مییافتیم.» ایشان به فداکاری ذاتی خود خَلَفی راستین برای اهل بیت است؛ خلفی که به سیره آنان یعنی بخشندگی و فداکاری و جانفشانی اقتدا کرده و در نتیجه همانند آنان شده است.
امام صدر با تحصن و روزه داری خود ثابت کرد که تنها با نیروی فداکاری میتوان بر قدرت طمع ورزی و جاه طلبی غلبه کرد. او خود را فدای همه ما میکند؛ خود را فدای تمام لبنان میکند. او اهمیت زمان را به ما گوشزد کرد و آن را همردیف خود زندگی قرار داد. همچنان که با تحصن و روزه داری خود باعث شد تا همگان بر اساس فشاری معنوی، که بزرگتر از همه فشارهای کنونی است، فعالیت کنند، چرا که از کوههای لبنان پابرجاتر و در حدّ اراده همه لبنانیان است.
وقتی کشور در اثر بحران کنونی در تنگنایی بیسابقه قرار گرفت، امام با ایمان قوی و زلالی خود دریافت که برای برون رفت از این تنگنا راهی نیست جز ایجاد تنگنایی متضاد که همان روزه داری و تحصن است. و این موضعی است که مردم را بر گرد او جمع میکند و بر ضد دیگرانی که اوضاع را به بن بستی اساسی رساندهاند میشوراند «که آهن به آهن توان کرد نرم.»
امام با گفتن این سخن که: «لبنانیان بیش از دیگران مسئول این بحران هستند و اگر تصمیم به فداکاری بگیرند، بیش از دیگران توانایی حل آن و برون رفت از آن را خواهند داشت.» برای نخستین بار بحران را مسئلهای خاص لبنانیان اعلام کرد.
اهمیت موضع امام در این است که او روحانیت را به عنوان عامل فشار عملی وارد میدان کرد و نه فقط عامل فشار معنوی. تیزبینی امام و همدردی او با مردم، او را بر آن داشت که برای حل بحران هیچ راهی جز تحصن و روزه و نماز باقی نمانده است.
از این پس اگر راه حلی پیدا شود خواهند گفت که در اثر معنویت و ایمان امام بوده است و اگر راه حلی پیدا نشود، امام نخستین شهید در راه وطن خواهد بود. بر این اساس، پس از تحصن امام همه چیز در لبنان و در بحران لبنان وضعیتی متفاوت با وضعیت پیش از تحصن خواهد داشت.
دلبستگی مردم به امام و تمایل همه آنها به همراهی کردن او در تحصن سبب شد که بلافاصله بگویند: «تردیدی نیست که راه حل پیدا خواهد شد؛ زیرا مردم میدانند که اگر امام در تحصن باقی بماند و بحران همچنان حل نشود، شدت بحران به کجا خواهد رسید!»
مردم از آغاز بحران به دنبال کسی میگشتند که موقعیت خود و سهم خود و مصلحت خود را فدا کند. در این فضا امام صدر آمد و از جان خود گذشت تا به همه کسانی که هنوز چیز دیگری فدا نکردهاند بیاموزد که فداکردن هر چیزی که از آنان خواسته میشود، کم ارزشتر از فداکردن جان است. اهمیت فداکاری امام را آنگاه به تمامی درمییابیم که توجه کنیم که او در راه مستمندان و محرومان و بلکه در راه همه لبنانیان، که اکنون حقیقتاً مستمند و محروم به شمار میآیند، فداکاری میکند.
از دیروز، امام صدر دیگر تنها امام محرومان نبوده است، بلکه امام همه لبنانیان است. دیروز تمام مردم لبنان به امام گرویدند. بلکه همه لبنانیان شیعه او شدند؛ شیعه فداکاریها و جانفشانیهای او. امام کاری کرد که همه لبنانیان و بلکه همه مردم جهان نسبت به موضع او حساس شوند و چه بسا به او بیش از خود بحران اهمیت دهند. بازتابهای تحصن در خارج از کشور همگی حاکی از تقدیر و تجلیل از امام است.
هر ساعتی که میگذشت و سخنان امام به گوش میرسید، قدرت فشار انسانی که او پدید آورده بود، بیشتر احساس میشد؛ تا بدانجا که همه عناصر درگیر بحران در اثر فشار تحصن از نو شروع به فعالیت کردند.
موضع گیری عاری از هر گونه خواسته و انگیزه شخصی که تنها رنگ فداکاری و جانفشانی داشته باشد، هم کسانی را که خواهان حل بحران باشند و هم کسانی را که انگیزهای غیر آن داشته باشند، سخت در تنگنا قرار میدهد تا از خودخواهی و منافع شخصی خود دست بردارند.
تردیدی نیست که فداکاری امام موجی پدید خواهد آورد که همه عناصر مرتبط با بحران را متأثر میکند و آنان را به فداکاری در کنار او سوق میدهد و بلکه بر آن میدارد که از خواستههای خود فراتر روند و همچون امام با فداکاری و از خودگذشتگی حتی تا پای مرگ، با بحران مقابله کنند.
۲۸/۶/۱۹۷۵
میشال ابوجوده