شعلههای آتشی که آن جوانک تونسی با به آتش کشیدن خود برافروخت، روز به روز شعله ورتر شد و دامان بسیاری از سلاطین استبداد را در بر گرفت. از تونس و مصر تا یمن و بحرین تاولهایی از آن آتش سوزان بر دستان پادشاهان نمایان بود. در این میان اما نگاهها به دیکتاتور لیبی دوخته شده بود تا مگر آتش در خیمهٔ استبدادش درافتد و ملتی رهایی یابد. «خیمه نشینِ استبدادِ لیبی» سیدی را در بند کرده بود که امتی امید رهاییش را میبردند.
شهریور ماه ۵۷ بود که «سید موسی صدر» به قصد عزت بخشی شیعیان عزم سفر به جانب لیبی کرد و در دام «معمّر قذافی» گرفتار آمد. از آن زمان تا کنون گمانه زنیها در باب سرنوشت سید صدر روز به روز بیشتر شد اما آنچه مسلّم بود اینکه جهان اسلام از وجود ستارهای دیگر از خاندان صدر محروم شده است. سید موسی اما تک ستارهٔ خاندان صدر نبود. «سید رضا صدر» - برادر بزرگتر سید موسی- هم جامهٔ روحانیت به تن داشت. او نزد حضرات آیات بروجردی، مرعشی نجفی و امام خمینی تحصیل کرده بود و پس از درگذشت علامه طباطبایی به تدریس فلسفه و عرفان پرداخت. وی به درخواست آیت الله سید محمد کاظم شریعتمداری به مسجد امام حسین (ع) رفته بود و به اقامه نماز جماعت و تفسیر قرآن میپرداخت. گفته میشد که وی از منتقدان جمهوری اسلامی است. وی پس از درگذشت آیت الله شریعتمداری هنگامی که قصد اقامه نماز بر جسد وی را داشت بازداشت شد و یک روزی را در بازداشت گذراند. وی در آبان ماه ۱۳۷۳ در قم درگذشت و در صحن حرم حضرت فاطمه معصومه (س) به خاک سپرده شد. سید موسی و سید رضا از فرزندان سید صدرالدین صدر بودند. پدر نیز از اعاظم روحانیت شیعه بود. وی به همراه آیات عظام خوانساری و حجّت، به عنوان ۳ مرجع زمان پس از شیخ عبدالکریم حائری- بنیان گذار حوزه قم – شناخته میشدند. جد پدری سید موسی – سید اسماعیل صدر – نیز جانشین میرزای شیرازی شده بود. نیای مادری ایشان – حاج آقا حسین قمی- هم جانشین سید ابوالحسن اصفهانی شده بود. سید صدرالدین – پدر امام موسی- دارای ۳ فرزند پسر و ۷ دختر بود. یکی از دخترهای سید صدر الدین به عقد ازدواج سید محمد باقر صدر درآمد. (۱) سید محمد باقر را به عنوان یکی از دانشمندان و فیلسوفان خاندان صدر میشناسند. از وی آثار فراوانی به جای مانده است که کتاب «فلسفتنا» و «اقتصادنا» از معروفترین آثا وی است که بارها در ایران تجدید چاپ شده است. سید محمد باقر صدر پس از مرگ سید محسن حکیم و به دنبال نبردی طولانی با حزب بعث عراق به عنوان یک رهبر شناخته شده مورد توجه قرار گرفت. وی برای ترویج مبانی فکر اسلامی «حزب الدعوه» را راه اندازی کرد. آنگونه که خود گفته بود هدف از انتخاب نام «الدعوه» دقیقا همان ماموریت این گروه برای دعوت مردم به اسلام و راهنمایی بیشترین تعداد ممکن از مسلمانان به اسلام بوده است. مرحوم صدر در حزبی که تاسیس کرد هم رویکرد علمی را پیشه ساخته بود و محافل تحقیقانی از ارکان جدایی ناپذیر حزب قلمداد میشدند. بر این اساس پیشتازان حزب، از روحانیون نوگرا و اصلاح طلب حوزه علمیه نجف بودند و بدنه حزب و هواداران آن را دانشگاهیان و تحصیل کردگان دانشگاههای عراق تشکیل میدادند. سید محمد باقر صدر که پسر عموی امام موسی صدر است، در ایدههای خود در ساختار حزب الدعوه، نقش فعالی را نیز برای زنان قائل بود. طبق همین برداشت بود که بانو بنت الهدی صدر – خواهر سید محمد باقر- رهبر ویژه زنان را در این حزب عهده دار شد. زنان عضو این حزب نوگرا غالبا روسری به سر میکردند و مانتوهای گشاد میپوشیدند، زیرا عباهای مخصوص زنان عراقی، برای مشاغلی که نیازمند استفاده از دستها بود، مناسب نبودند.
با قدرت گرفتن حزب بعث عراق مرحلهای جدید در تاریخ حزب الدعوه آغاز شد که طی آن رهبران این حزب دستگیر، اعدام و طرد شدند. با این اعدامها دامنه فعالیت حزب بسیار محدود شد. در همین دوره بود که سید محمد باقر صدر به حرمت عضویت طلاب علوم دینی در حزب الدعوه و هر حزب اسلام گرای دیگر فتوا داد. این فتوا پرسشهای فراوانی را برانگیخت. بعدها سید کاظم حائری، یکی از شاگردان سید محمد باقر به گفتهٔ خود طی نامهای مخفیانه دلایل صدور این فتوا را از سید محمد باقر جویا شد و سئوال کرد که آیا این فتوا به سبب انحراف حزب از مسیر اصلی صادر شده یا برای مصون داشتن حوزه علمیه از حملات رژیم بعث نوشته شده است و شهید صدر در پاسخ به عامل دوم اشاره نمود. این در حالی است که شهید سید محمد باقر حکیم بعدها در نوشتاری مدعی شد که سید محمد باقر صدر در تئوری و نظریهٔ خود تجدید نظر کرده است و دلالت آیه «شوری» که اصلیترین مبنا در عملکرد حزب بود را مورد تشکیک قرار داده است. سید حکیم اینگونه آورد که «شهید صدر در محرم سال ۱۳۸۰ ق در حالی که من در لبنان بودم نامهای به من نوشت مبنی بر تردید در مبانی شرعی عمل حزبی به ویژه مهمترین مبنای آن، یعنی دلالت آیه» شوری «از همین رو تصمیم گرفت تا از حزبی که رهبر فکری آن محسوب میشد کناره گیری نماید.»
سید محمد باقر صدر میخواست حزب الدعوه به منزلهٔ بازوی اجرایی حوزه علمیه فعالیت کند. حزب الدعوه پنهان کاری را همواره سر لوحه کار خود قرار داد و هیچگاه نام رهبران و هستهٔ مرکزی حزب را بر ملا نساخت، از همین رو نظریات متفاوتی درباره رهبری این حزب همواره وجود داشته است. انشعاباتی هم در حزب ایجاد شد. این حزب از مبارزهٔ مسلحانه نیز دور نماند و بویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و آغاز جنگ تحمیلی با ایجاد نیروی شبه نظامی موسوم به «قوات الشهید الصدر» که بیشترین سربازان عراقی پناهنده به نیروهای ایرانی در جنگ علیه نیروهای بعثی بود، در جنگ مشارکت کرد.
رفته رفته فشارهای رژیم صدام بر سید محمد باقر شدت یافت و در نهایت، سید صدر به همراه خواهرش بنت الهدی با گلولهٔ مستقیم صدام حسین به شهادت رسید. پیکر او هم مخفیانه به خاک سپرده شد و شگفت اینکه چندین بار مکان قبر آن سید هم تغییر کرد. داستان از آنجا شروع شد که سید کامل عمیدی از ارادتمندان سید محمد باقر صدر مطلع شد که رژیم صدام پس از انتفاضه شعبانیه (۲)، قصد دارد به بهانه خیابان کشی، قبر مخفی سید را نابود کند. او بر آن شد که محل دفن را تغییر دهد. از خانواده سید و نیز برخی علما اجازه خواست و با همکاری عباس بلاش – کسی که شهید صدر را پس از شهادت دفن کرد ه بود – پیکر سالم سید را از قبر نخستین در آوردند و پس از طواف در حرم امیرالمومنین (ع) در جایی دیگر در وادی السلام به خاک سپردند. آنان بر پیکر شهید علائم شکنجههای شدید از جمله: ذبح از پشت گردن، سوخته شدن نیمی از محاسن شریفش، سه ضربه چاقو بر سینه و یک شکاف بر ابروی راست را مشاهده کردند.
پس از آن عباس بلاش آدرس قبر سید را برای عدهای از دوستان فاش ساخت و بیم آن میرفت که کثرت زائران مرقد سید، رژیم را بر نابود کردن قبر او تحریض کند، از این روی سید کامل بر آن شد تا این بار بدون اطلاع بلاش بار دیگر جای قبر او را تغییر دهد. او دگر بار پس از خارج کردن پیکر شهید صدر، انگشتر او را از دستش خارج و به خانوادهاش تقدیم کرد. همسر سید نیز در تکریم تلاشهای سید کامل، انگشتر را به او بخشید. پس از سقوط صدام محل مرقد سید محمد باقر مشخص و برای بار چهارم قبر آن شهید جابه جا و عملیات ساخت مرقد آن بزرگوار آغاز شد، کاری که هم اینک نیز ادامه دارد.
با شهادت سید محمد باقر صدر اما علَم حمایت از اسلام در خاندان صدر بر زمین نماند و سید محمد صادق صدر- پسر عموی سید محمد باقر- راه وی را ادامه داد و پرچمدار خاندان صدر شد. سید محمد صادق پسر عمو و یکی از شاگردان حلقه شهید سید محمد باقر صدر بود که نزد استادانی چون امام خمینی، آیت الله سید محسن حکیم و آیت الله خویی نیز شاگردی کرد.
پس از حوادث سال ۱۹۹۱ (۳) بود که صدام حسین به منظور ایجاد گفتمانی اسلام نما در مقابله با امریکا و برای فرو کاستن نزاع خود با این کشور به جنگی از نوع جنگهای صلیبی کوشید با ایجاد موجی با نام «الحمله الایمانیه» در جامعه عراق، خود را مسلمانی راستین نشان دهد. از همین رو در شعبههای حزب بعث کلاسهای دینی برقرار کرد. نگارش کلمه الله اکبر در پرچم عراق از نشانههای همین دوره است. در این بین سید محمد صادق صدر فرصت را مغتنم شمرد و از «حمله ایمانی» برای ایجاد خیزشی در میان تودهها استفاده کرد. رویکرد او با انتقاد نسبت به قرائت نهاد رسمی حوزه علمیه نجف در برخی از مفاهیم همراه بود. بدین ترتیب وی رویکرد خود را «حوزه ناطقه» نامید که در پی آن رویکرد رسمی و قدیمی، «حوزه صامته» نام گرفت. به نظر عدهای سید محمد صادق صدر به تشویق صدام حسین به این خیزش دست زد. بیگمان صدام از ایجاد شکاف در حوزه علمیه بویژه پس از حوادث سال ۱۹۹۱ که آیت الله خویی و حوزه رسمی نجف میزان قدرت و نفوذ خود را به منصه ظهور رسانیده بود، خرسند بود و مجال کافی را نیز برای مطرح شد سید محمد صادق صدر فراهم کرده بود ولی اینکه خیزش سید محمد صدر به تشویق صدام باشد محل مناقشه است. با همه این تفاصیل آنچه آدمی را به شگفتی وا میدارد دامنه گسترده کار سید محمد صادق صدر است که طی یک سال یعنی از ۱۹۹۸م تا ۱۹۹۹ م زمان شهادتش، اثر عمیقی بر جامعه خاموش عراق گذاشت. یکی از دستاوردهای مهم سید محمد صدر احیای نماز جمعه بود. او خود در مسجد کوفه و به صورت کفن پوش در روزهای جمعه به امامت میایستاد. سید محمد صادق صدر برای عشایر اهمیت بسیاری قائل بود و احکام مرتبط با عشایر را به صورت جداگانه صادر میکرد. با بالا گرفتن کار سید محمد صادق، صدام که خود مجال کار را برای سید صدر باز گذاشته بود احساس خطر کرد. سید محمد صادق که دیگر در کشته شدن خود تردید نداشت، به شدت به نظام صدام حمله کرد و از دعا به جان صدام در نماز جمعه خودداری نمود و از حکومت بعث انتقاد کرد تا آنجا که خشم صدام را برانگیخت. و در روزی که سید محمد صادق صدر طبق عادت همیشگی برای شرکت در مجلس تعزیه و عزاداری در منطققه البرانی شهر نجف در شب جمعه ۲۹ بهمن ۱۳۷۷ ش رفته بود، هنگام بازگشت در حالی که همراه با دو تن از فرزندانش مصطفی و مُومل، راهی خانه بودند، خودرویی در مقابلشان توقف کرد و چند جوان مسلح ناشناس خودروی آنها را به رگبار بست و هر ۳ تن آنها جان باختند. پیکر آنها فردایش ۳۰ بهمن خاکسپاری شد اما دولت عراق از برگزاری مراسم تشییع پیکر و عزاداری ممانعت به عمل آورد. روزنامه کیهان در خصوص عاملان این جنایت نوشت که «این ترور توسط یک تیم وابسته به قُصی فرزند کوچک صدام صورت گرفته است».
پس از ترور سید محمد صادق صدر و دو پسرش مصطفی و مئومل، دو پسر دیگر از سید محمد صادق صدر یعنی مقتدی و مرتضی باقی ماندند و همراه مادر از سوی نظام صدام مجبور شدند در خانه بمانند. مقتدی صدر فرزند سید محمد صادق که پس از شهادت پدر زندگی پنهانی و زیر زمینی داشت کوشید تا فعالیت خود را صرف بازیابی روابط با بخشی از طرفداران پدرش که همچنان پیرو وی باقی مانده بودند کند. مقتدی صدر در ۱۳۵۲ ش به دنیا آمد و تحت تعلیمات پدرش قرار گرفت. وی در زمان پدر، مجله «الهدی» و ریاست «جامعه الصدر الاسلامیه» به وی واگذار شد. پیش از حمله امریکا کسی در خارج از عراق چیزی درباره مقتدی نمیدانست اما با سقوط نظام بعثی صدام میزان قدرت او آشکار شد. مقتدی طبق وصیت پدرش گروهی از جوانان پرشور را گرد هم آورد. این گروه که عمدتا از جوانان پر شور تشکیل شده است، هسته اولیه تشکلی شد که اکنون با عنوان «جماعت الصدر الثانی» به طرفداری از مقتدی صدر فعالیت میکنند. مقتدی با دختر شهید سید محمد باقر صدر ازدواج کرد. گفته میشود که همسرش قادر به پدر کردن مقتدی نیست.
مقتدی صدر به پیروی از پدرش حوزههای علمیه را به دو بخش «فعال و سخنگو» و «منفعل و ساکت» تقسیم کرده و خود را نماینده بخش فعال حوزههای علمیه عراق میداند. همین طرز فکر و موضعگیری سبب شده تا میان وی و آیت الله سیستانی و برخی از علمای دیگر حوزههای علمیه نجف و کربلا فاصله ایجاد شود. مقتدی صدر از حامیان آیت الله سیستانی است ولی از اینکه ایشان فعالانه پنجه در پنجهٔ اشغالگران امریکایی نمیافکند و حاضر نیست در فعالیتهای سیاسی مداخله گسترده و جدی داشته باشد چندان خرسند نیست.
مقتدی که کمتر از ۴۰ سال سن دارد، هنوز تحصیلات حوزوی زیادی را طی نکرده است و از هیچ مرجع تقلیدی اجازه اجتهاد ندارد. مقتدی صدر اما جادههای قم و نجف را بارها طی کرده است. شاید او در قم به دنبال ارتقای سطوح علمی است، شاید به مرجعیت میاندیشد، مرجعیتی که اقتدار سیاسی را هم به همراه دارد. این عادت خانوادگی خاندان صدر است. مرجعیت در کنار سیاست.
پی نوشت
۱- حجه الاسلام سید احمد خمینی و سید محمد خاتمی داماد دخترهای سید صدرالدین هستند. به این معنا که امام موسی صدر دایی سرکار خانمها زهره صادقی همسر حجه الاسلام خاتمی و فاطمه طباطبایی همسر سید احمد خمینی است.
۲- انتفاضه (قیام) شعبانیه، نتیجه ظلم و ستمى بود که بر ملت عراق روا شد. این قیام، با استفاده از فرصتى که در جنگ اول خلیج فارس پیش آمد، شکل گرفت؛ زیرا در ارکان نظام بعثى، تزلزلى واقع شده بود و مؤمنان این فرصت را غنیمت شمردند و به قیام برخاستند. در آن زمان رژیم صدام ساقط شده و حکومتش جز در شهر بغداد از بین رفته بود، در این حال مى بایست مراجع، رهبرى را به دست مى گرفتند؛ ولى تنهاآیت اللّه سبزوارى و مرحوم آیت الله سید محمد صدر براى رهبرى انتفاضه پیش قدم شدند و فتواى جهاد دادند.
۳- جنگ اول خلیج فارس که در آن حزب بعث عراق به کویت لشکر کشی کرد.