دعوت آیت الله العظمی سیستانی مبنی بر دست به دعا برداشتن شیعیان و چشم امید به دیدار مجدد امام موسی صدر داشتن شور و امید و در عین حال بیم و نگرانیهای جدید در مورد امام موسی صدر به وجود آورده است. اگر ایشان زنده باشند که انشاءالله اینگونه باشد و با سقوط دیکتاتوری قذافی و در هم شکسته شدن زندان بزرگی که او در لیبی ایجاد کرده امام موسی صدر زنده و سالم به میان پیروان بازگردند، بدون تردید یک «معجزه» اتفاق افتاده است. معجزات کم هستند اما اتفاق میافتند.
در عین حال اگر این معجزه اتفاق بیفتد، ایشان با گذرانیدن ۳۳ سال بازداشت توسط معمر قذافی، یکی از زندانیان سیاسی به شمار خواهند رفت که رکورد جدیدی از خود بر جای خواهد گذارد. با این تفاوت که زندانیان سیاسی علیه رژیم حاکم بر کشورشان مرتکب «جرم» شدهاند، اما جالب اینجاست که ایشان ۳۳ سال در زندان معمر قذافی سپری کردهاند بدون آنکه مرتکب جرمی علیه لیبی یا سرهنگ قذافی شده باشند. این البته ذات نظامهای خودکامه و رهبران خودکامه در طول تاریخ بوده که قربانیان آنها به دلخواه و از روی بغض و کینه رهبرانشان گرفتار میشوند و تا زمانی که آنان اراده نکنند، رنگ آزادی را نمیبینند. «جرم» امام موسی صدر در تحمل ۳۳ سال بازداشت، تفاوت چندانی با جرم صدها لیبیایی که به دلیل مخالفت با دیکتاتور توسط جنگنده در خیابانهای تریپولی و بنغازی به رگبار بسته شدند، ندارد.
البته سرهنگ قذافی همچنان مردمش را «مجرم» میپندارد. در آخرین سخنرانیاش مخالفان با مردم لیبی را «موش»، «معتاد»، و «عوامل آمریکا» نامید که «از طرف سازمانهای اطلاعاتی کشورهای دیگر اجیر شدهاند.» و «لعنت خدا بر آنهایی نثار کرد که باعث ننگ لیبی و ملت لیبی شدهاند» و ادامه داد که «ما با آمریکا و کشورهای بزرگ جهان مبارزه کردیم و آنها را شکست دادیم. و این همان افتخاری است که (دشمنان) میخواهند آن را خراب جلوه دهند.»
طبیعی است که صاحب چنین اندیشهای بمباران و کشتار مردمش را وظیفه ملی بداند و بازداشت یک رهبر روحانی شیعه بدون هیچ محاکمه و حتی تشریفات صوری قانونی یک «وظیفه انقلابی» اما اگر امام موسی صدر که امروزه در ۸۲ سالگی قرار دارد زنده باشد و زنده از زندان لیبی خارج شود و این معجزه اتفاق بیفتد، پرسشها و تبعات فراوانی این رویداد به همراه خواهد آورد.
البته شواهد موجود حکایت از آن میکند که امام موسی صدر زنده است. زنده بودن وی صرفاً امید و خوش باوری نیست بلکه برخی اخبار از داخل لیبی حکایت از آن میکند که مشارالیه زنده هستند. به علاوه عقلا و منطقا قذافی هیچ دلیل و انگیزهای برای از بین بردن امام موسی نداشته است. بازگشت امام موسی صدر بر عرصه رهبری شیعیان دو ملاحظه مهم به همراه میآورد. ملاحظه نخست اخلاقی و تاریخ بوده و بیشتر متوجه ما در سالهای نخست انقلاب که روابط میان ایران اسلامی و قذافی بسیار دوستانه و حسنه بود میشود.
آیا ما در این مقطع همه تلاش و توانمان را برای تشویق و ترغیب و در مرحله بعدی اصرار و فشار بر قذافی به منظور آزاد کردن امام موسی صدر وارد نمودیم؟ که به استثناء مرحوم شهید چمران، بسیاری از مسوولان و شخصیتهای اجرایی دیگری که «سنگ امام موسی صدر» را بر سینه میزدند، به تعبیری لیبرالهای ملی- مذهبی بودند، بر عکس چهرهها و شخصیتهای «انقلابی» هر حرکت و تلاشی را به منظور وارد نمودن مساله امام موسی صدر در جریان رابطه ایران انقلابی با کشور انقلابی لیبی و برادر قهرمان و انقلابی معمر قذافی، تلاشهای «مشکوک»، «مظنون» از جانب عوامل وابسته به آمریکا و ارتجاع عرب میدانستند.
فضا در سالهای نخست انقلاب به گونهای بود که کسی اساسا جرات نمیکرد بگوید بالای چشم قذافی قهرمان یک ابروی خوش حالتی هم وجود دارد. ربوده شدن امام موسی صدر کار عوامل صهیونیسم بین الملل بود و دخلی به برادر انقلابی و مبارز، قذافی پیدا نمیکرد.
نمیدانم اگر روزی، روزگاری امام موسی از ما بپرسد که آن موقعها که حرف شما تا حدودی در گوش سرهنگ شنوایی داشت، شما چقدر او را مورد فشار قرار دادید یا حتی تشویق و ترغیب و تقاضا کردید که مرا آزاد کند؟ مساله بعدی که بازگشت امام موسی صدر به وجود میآورد در ارتباط با معادلات قدرت و وضعیت بحران سیاسی در لبنان میباشد. امام موسی صدر تا قبل از ربوده شدنش در لیبی، مواضع سیاسی معقول داشت.
اتفاقا ایجاد آن مواضع اعتدالی سبب شده بود تا «امل» سازمانی که مشارالیه به همراهی شهید چمران ایجاد کرده بودند آبش در یک جوی با گروههای رادیکال مارکسیستی نرود. در واقع مواضع اعتدالی و میانهروی امام موسی صدر باعث به وجود آمدن یکسری برخوردها و درگیرهای نظامی با گروههای رادیکال، مارکسیستی و چپ گرای فلسطینی و لبنانی شده بود. در واقع آن اختلافات و درگیریها بود که سبب شد تا سرهنگ قذافی که در آن مقطع با محافل چپ گرای لبنانی و فلسطینی نزدیک بود، اقدام به بازداشت ایشان کند.
البته امروز دیگر گروههای چپ گرا و رادیکال فلسطینی و لبنانی در لبنان نیستند. جالب است که امروزه هم مرجع تقلیدی دست به دعا برای بازگشت زنده امام موسی صدر برداشته که مهمترین و برجستهترین ویژگی سیاسیاش اعتدال و میانهروی است.