سال ۱۳۴۱ را سال آغاز انقلاب ایران مینامند. انقلابی که در سال ۱۳۵۷ به رهبری امام خمینی به پیروزی رسید. در آن سالها چندی بود که امام موسی صدر به لبنان هجرت کرده بود اما کاملا به اوضاع ایران توجه داشت و مسائل را دنبال میکرد. ایشان از آغاز تا لحظه ربودن در لیبی هیچگاه از ایران و انقلاب ایران غافل نماند و همواره با رهبران روحانی و غیر روحانی نهضت چون حضرت امام، شهید بهشتی، شهید مطهری، مهندس بازرگان و دیگران ارتباط داشت و همواره پناهگاه مبارزان ایرانی بود که به علت فشارهای رژیم شاه از ایران میگریختند. در این مجال به طور خلاصه و گذرا نظری به مجموعه این فعالیتها و سخنان امام موسی صدر در این باره میافکنیم:
۱. سفر به واتیکان برای آزادی امام خمینی
پس از پانزده خرداد ۱۳۴۲ که امام خمینی دستگیر شد، امام موسی صدر در تیر ماه ۱۳۴۲ به واتیکان سفر کرد و با وزیر خارجه پاپ ملاقات کرد تا اوضاع سخت و دشوار ایران و دستگیری حضرت امام و سایر روحانیون را با رهبران جهان مسیحیت در میان بگذارد تا از این طریق فشارهای جهانی بر شاه وارد شود.
همچنین به گزارش اسناد ساواک امام موسی صدر «در وقایع پانزدهم خرداد یکی از امضا کنندگان تلگراف علیه شاهنشاه بود.» و پس از سخنرانی امام (ره) در قضیه کاپیتولاسیون که تبعید امام (ره) را به ترکیه در پی داشت، بلافاصله امام موسی صدر با شخصیتهای مختلف مسیحی و سنی در اروپا و شمال آفریقا تماس گرفت تا امنیت امام خمینی را در ترکیه تامین و مقدمات انتقال ایشان را به نجف فراهم کند.
۲. کمکهای مالی و اقتصادی
مرحوم آیت الله العظمی مجدالدین محلاتی، از دوستان نزدیک امام صدر، در این زمینه چنین نقل میکند: «بگذارید برایتان خاطرهای تعریف کنم که خود شاهد آن بودم. یکی از نامههای آقاموسی به امام را من خودم خدمت امام بردم. در یکی از سفرهای حج برای رمی جمره رفته بودم که دیدم ماشینی پشت سرم بوق میزند. یک دادی زدم که چکار میکنید. دیدم دستی از پنجره بیرون آمد و گفت: دادن نزن. شلوغ نکن و بیا بالا.. خود آقاموسی بود.... به هرحال خیلی خوشحال شدم. سوارشدم و گفتم: آقاموسی. تو کجا و این جا کجا.. دیگر با هم بودیم.
آقاموسی درآن سفر میهمان ملک فیصل بود و عدهای هم همراهش بودند. یادم هست که یکی از همراهان ایشان مرحوم صبوری قمی بود که بعدها فوت گردید. وقتی میخواستم از حج برگردم، گفت یک نامهای مینویسم تا خدمت اما م بدهید. یک لبنانی برای حاجتی ۱۰۰ هزار لیره نذر کرده است تا خدمت امام بدهد. اکنون حاجت برآورده شده است. حاجت برآورده شده است. اگر از این مبلغ ۵۰ هزار لیرهاش را بگذارید، من برای خیریه اینجا لازم دارم. من نامه را آوردم و خدمت امام دادم. امام از من پرسید حالش چطور بود، گفتم الحمدالله خوب بود. امام با تقاضای آقاموسی موافقت کردند. چون بعداً تلفنی از آقاموسی پرسیدم که آیا ۵۰ هزار لیره رسید؟ و او گفت بله، برکات نازل گردید.»
در گزارشی از ساواک نیز چنین آمده است: «نامبرده مبلغ ۱۸۰۰۰ لیره لبنانی توسط شیخ حسن حریری جهت خمینی به عراق فرستاده که دولت عراق و مامورین آن کشور از جریان اطلاع داشتهاند لذا پس از تحویل پول به خمینی شیخ حسن حریری در فرودگاه بغداد هنگام خروج توسط مامورین عراقی دستگیر میگردد.»
این کمکها در طول سالهای متمادی به انحاء مختلف و به وسیله افراد و شخصیتهای مختلف ادامه و استمرار داشت. همچنین گاهی مقلدین امام خمینی (ره) که از طریق لبنان و سوریه به نجف میآمدند، وجوه شرعی به خدمت ایشان تقدیم میداشتند که حضرت امام خمینی از دریافت آن امتناع میورزید و میفرمود: ما فعلاً اینجا احتیاجی نداریم هنگام بازگشت به لبنان یا سوریه آن را به دفتر آقا موسی تحویل دهید و آنها نیز چنین میکردند.
۳. ارتباطات تشکیلاتی
امام موسی صدر در سفری که به آلمان رفتند، با شهید دکتر بهشتی جلسات مفصل و طولانی درباره مسائل ایران و نجف و دانشجویان مستقر در اروپا داشتند. این دو شخصیت مبارز، از بنیانگزاران مؤثر انجمنهای اسلامی دانشجویان خارج از کشور به شمار میآیند و به علاوه از برخی گزارشات مأموران ساواک استفاده میشود که امام موسی صدر در اواخر سال ۱۳۴۴ ریاست افتخاری انجمن مذهبی دانشجویان ایرانی مقیم بیروت را بر عهده گرفته بود. این دیدارها همچنان ادامه پیدا کرد. گاهی امام موسی صدر به آلمان میرفت و گاهی هم شهید بهشتی به لبنان میآمد. در یکی از این جلسات آقای دکتر صادق طباطبائی مأموریت مییابد از طرف آن دو، نامهای را به خدمت حضرت امام در نجف برساند.
استاد حسین شرف الدین، شوهر خواهر امام صدر و از نویسندگان و فرهیختگان لبنانی، در این باره میگوید: «... در تمامی سالهایی که امام خمینی در نجف حضور داشتند، بسیاری از افراد که میخواستند با ایشان تماس بگیرند، به مجلس اعلای شیعیان مراجعه میکردند. من خود مکرراً دانشجویان مسلمان ایرانی را میدیدم که از اروپا و آمریکا به بیروت آمدهاند تا از آنجا به نجف بروند... آقای صدر هم دستور میداد تا هماهنگیهای لازم صورت گرفته و مشکلات سفرشان به نجف حل گردد. باز یادم میآید که مرحوم حاج احمد آقا، دو سه سال قبل از پیروزی انقلاب، سفری به لبنان آمدند و مدتی طولانی میهمان آقای صدر بودند... من بارها آقای سید محمود دعایی یا همکارانشان را دیدم که از نجف به سوریه آمدهاند و با آقای صدر ملاقات دارند. حتی یادم هست که در یکی از این ملاقاتها، آقای دعایی پیامی از امام خمینی آورده بودند که از فارسی به عربی ترجمه شده بود. آقای صدر هر دو نسخه فارسی و عربی را به من دادند و خواستند تا آنها را مطابقت داده و در صورت لزوم ویرایش نمایم...»
یکی از اسناد ساواک درباره ارتباط امام موسی صدر با انجمن دانشجویان خارج از کشور چنین است: «... توضیح اینکه حضرت آیت الله (منظور آیت الله العظمی سید محسن حکیم است) سالیانه مبلغ ۵۰۰ لیره لبنانی جهت هزینه به این انجمن کمک مینمودند و در سال گذشته این مبلغ توسط آقای صدر تسلیم انجمن شده بود.»
۴. پناه مبارزین
در طول تمام سالهاى مبارزه، امام صدر و تشکیلات زیر نظر ایشان همواره پناهگاه و مأمن مبارزین بود. برخى از این افراد حتى مخالف امام صدر بودند اما ایشان با بردبارى و سعه صدر فراوان همه مشکلات را حل مىکردند. حتى به رئیس جمهور وقت سوریه، حافظ اسد، اطلاع داده بود و او نیز به همین اعتبار کمکهاى فراوانى در اختیار مبارزین قرار داد.
علی جنتی، از مبارزین انقلاب و سفیر کنونی ایران در کویت، در کتاب خاطرات حود چنین میگوید: «یکی از مشکلاتی که ما در لبنان و سوریه با آن روبرو بودیم، بحث اقامت در این کشورها بود. ما هویت قابل عرضهای نداشتیم. کار ما مخفی بود و نمیشد به هرکسی گفت که چه میکنی و تا یک توجیه قابل قبول نداشتیم، نمیتوانستیم مجوز اقامت بگیریم. در این زمینه، آقای امام موسی صدر خیلی به ما کمک کردند. ایشان بعضی از افراد را به منزله اعضای مجلس اعلای شیعیان لبنان به دولت لبنان معرفی کردند و بدین ترتیب ما توانستیم به طور رسمی اقامت بگیریم. همچنین با آقای حافظ اسد صحبت کردند که تعدادی از مبارزان ایرانی که علیه رژیم شاه مبارزه میکنند در سوریه هستند، شما دستور بدهید که به آنها اقامت بدهند. ایشان هم موافقت کردند و من به اتفاق مرحوم محمد منتظری به وزارت کشور مراجعه کردیم و برای تعدادی از دوستان اقامت گرفتیم.»
یکی دیگر از شاهدان عینی، فضای لبنان و سوریه را در این باره اینگونه ترسیم میکند: «... امام موسی صدر همان کسی است که دولت سوریه و شخص حافظ اسد را بر آن داشت تا فضا و امکانات لازم را در اختیار مبارزین ایرانی مقیم آن کشور قرار دهد. بسیاری از برادران و دانشجویان مبارز ایرانی که در کشورهای اروپایی یا آمریکا اقامت داشتند، آزادانه به سوریه رفت و آمد داشتند، بدون آنکه ویزای سوریه در گذرنامه آنان ثبت شود! مثلاً برادران ایرانی که از فرانسه به سوریه میآمدند، مهر ویزایشان بر روی کاغذی ساده و نه گذرنامه، ثبت میشد. اینها به اردوگاههای نظای سوریه که تحت نظر دکتر رفعت اسد قرار داشت وارد میشدند... دکتر مصطفی چمران هر روز به سوریه میآمد تا به آنها سر زند و برایشان صحبت کند... بسیاری از برادران ایرانی در اردوگاههای نظامی حرکت امل آموزش دیدند.
از آنجا دوباره به سوریه و از سوریه به کشورهای محل اقامت خود باز میگشتند... مبارزان ایرانی مستقر در سوریه و لبنان، از سالها قبل تحت حمایت امام موسی صدر قرار داشتند. بسیاری از این برادران، مستقیماً و بدون واسطه حمایت میشدند. مثلاً برخی افراد بودند که توسط شاه تبعید شده بودند و امکان بازگشت به ایران را نداشتند. برخی دیگر بچههایی بودند که پدرشان توسط ساواک شهید شده بود و بدون سرپرست بودند... پیش خود ما در مدرسه صنعتی جبل عامل زندگی میکردند. یکی از این برادران آقای قاسم مهدوی بود، ایشان خوشبختانه امروز در قید حیات است. او استاد هنرهای رزمی از قبیل جودو و کاراته بود. یکی دیگر نوجوانی به نام علی اصغر بود که اخیراً در جبهه به شهادت رسید. پدر و مادر این نوجوان در ایران به شهادت رسیده بودند و او از دو طرف یتیم بود. برخی برادران که از فرماندهان جبهه بودند و بعداً شهید شدند، مانند آقای محسن الهی که به همراه همسرش در مدینهالزهرا سکونت داشت و...»
۵. مذاکره با امیر عبدالله و مصاحبه امام خمینی با لوموند
در نشست یک ساعتهاى که امام موسی صدر با امیر عبداللَّه، ولیعهد وقت عربستان سعودى و پادشاه کنونى آن کشور، داشت سه چهارم از وقت را به تبیین اهمیت و جایگاه انقلاب اسلامى پرداخت و آنان را پیش از پیروزى انقلاب به داشتن روابط حسنه و سازنده با انقلاب فراخواند.
در اردیبهشت ۵۷ نیز لوسین جرج، خبرنگار روزنامه لوموند فرانسه، را که قبلاً در حضور امام صدر مسلمان و شیعه شده بود، با هماهنگى با بیت امام به نجف فرستاد تا مصاحبه تاریخى خود را با امام خمینى انجام دهد. این نخستین مصاحبه حضرت امام با روزنامه هاى خارجى بود که با تدبیر امام صدر صورت گرفت.
۶. سخنان امام موسی صدر درباره انقلاب ایران
امام موسى صدر در شهریور سال ۱۳۵۷ و کمى پیش از سفر به لیبى مقالهاى تحت عنوان «نداء الانبیا» براى روزنامه لوموند فرانسه نوشت و انقلاب اسلامى ایران را ادامه حرکت انبیاء در تاریخ نامید و از امام خمینى به نام «الامام الاکبر» نام برد.
ارتباط امام موسى صدر و امام راحل (ره) به گونهاى بود که وقتى حضرت آیتاللَّه موحد ابطحى در نجف از ایشان سؤال مىکنند که بر فرض انقلاب شما به پیروزى رسید، چه کسى را دارید که بتوانید زمام امور را به او بسپرید، حضرت امام پاسخ می دهند:
رفیق خودت آقاموسى.
با تأسیس مجلس اعلاى اسلامى شیعیاندر لبنان نیز، امام خمینى در پاسخ برخى فضلاى ایرانى مقیم نجف، امام صدر را امید خود براى اداره حکومت پس از شاه نامید.
نیکوست که در اینجا بخشی از سخنان امام موسی صدر را درباره انقلاب ایران مرور کنیم:
- دشمنان اسلام از مرزهاى کشورهاى اسلام گذشته به قلب کشور ما نفوذ نموده و تبلیغات شوم مىنمایند. شما ملت چرا نشستهاید؟ شما ملت روحانیون را تنها نگذارید بیایید در خانه علما و رهبران دینى خود جمع شوید و آنان را تنها نگذارید. شخص مسلمان چه به هدف خود برسد و چه نرسد موفق و پیروز است. در راه تبلیغ دین، در راه هدف مقدس مأجور است. (اسناد ساواک ج ۱ ص۴۷)
- وقتى الجزایر قیام مقدس علیه استعمار آغاز کرده بود، یک ملیون کشته داد. هزاران زن کشته شدند. همه آنان در پیش خدا ارزش دارند. هدف باید مقدس و عالى باشد شما مردم چرا اقدامى نمىکنید؟ در شیراز تجار و دبیر و فرهنگى و بازارى متدین و خدمتگزار داریم همه هماهنگ شوید پیش بروید من نمىخواهم شورش کنم و مردم را بشورانم. (همان)
- ترس یعنى ذلت و بیچارگى مردانه باید به پا خیزیم و پیش برویم خدا یار مسلمانان و خدمتگزاران است خدا پشتیبان علما و مجاهدین است. (همان)
- علمای دین در ایران از زمان خیلی دور از همراهی و تائید زمامداران براساس اصل زیرخودداری مینمایند: «اگر علما را دیدید که درآستانه پادشاهان هستند، وای برآن علما و وای برآن پادشاهان. ولی اگر پادشاهان را در آستانه علما دیدید خوشا به حال علما و خوشا به حال پادشاهان» علمای دین در ایران تا آنجا که مقدور است با تجاوز زمامداران و جور وستم و استبداد آنان میجنگند و درملت نفوذ فراوان دارند. درمدت اخیر بیشتر علمای دین ایران و در راس آنان امام خمینی در نبردهای سهمگینی به خاطر اصلاح خط مشی سیاسی و اجتماعی در ایران شرکت نمودند و گروه کثیری از آنان به زندانها افکنده شدند، همچنین سید خمینی تبعید شده و هم اکنون در نجف اشرف در عراق به سر میبرد. (اسناد ساواک ج ۲ ص ۶۸)
- نهضت مردم ایران، با همه حرکتهای مشابه خود در جهان تفاوت دارد. زیرا چشمانداز نوینی را فرا روی تمدن بشری قرار داده است. بنابراین شایسته است تا تمامی علاقهمندان قلمروها و مسائل مربوط به انسان و تمدن، تحولات آنرا با دقت دنبال کنند (ادیان در خدمت انسان، پیام انبیا سرچشمه قیام)
- نهضت مردم ایران به رغم گستردگیای که دارد، و به رغم اتهاماتی که رژیم بر آن وارد میسازد، از گرایشها، ریشهها، اهداف و اخلاقیات اصیل و والایی برخوردار است. (ادیان در خدمت انسان، پیام انبیا سرچشمه قیام)
- انقلابیون ایران به هیچ طبقه خاص اجتماعی منحصر نیستند و بلکه از همه ایران برخاستهاند: دانشجویان، کارگران، تحصیلگردگان، روحانیان و …، همه و همه در این انقلاب حضور دارند. ملت ایران با همه نسلهای مختلف خود در این نهضت شرکت جسته است. بازار، مدارس، مساجد، شهرها و حتی کوچکترین روستاها، در این نهضت مشارکت دارند. (ادیان در خدمت انسان، پیام انبیا سرچشمه قیام)
- همین حقایق است که رژیم را بر آن داشته، تا چپ و راست، شرق و غرب، سازمانهای عربی و حتی فلسطینیها را متهم سازد و بدین ترتیب به گستردگی و عمق مردمی این نهضت اذعان کند. (ادیان در خدمت انسان، پیام انبیا سرچشمه قیام)
- حق آن است که بگویم: خاستگاه این حرکت ایمان و آرمان آن همان اهداف بیکران انسانی، اخلاقی و انقلابی است. موجی که امروز ایران را در مینوردد، بیش از هر چیز ندای پیامبران را در اذهان انسانها تداعی میکند. (ادیان در خدمت انسان، پیام انبیا سرچشمه قیام)
- رژیم شاه پس از قریب چهل سال حکومت و به رغم برخورداری از بیشترین امکانات، در همه امور، حتی در این حد که خود را از خشم ملت در امان نگه دارد، ناکام مانده است. این همه در حالی است که بزرگترین انبار تسلیحاتی جهان سوم، در اختیار همین رژیم قرار دارد. (ادیان در خدمت انسان، پیام انبیا سرچشمه قیام)
- ارزشهای اخلاقی انسان متمدن، امروز در ایران تهدید میشود. تا زمانیکه رژیم ایران تحت عناوین «پیشرفت» و «دمکراسی» به اعمال سرکوبگرانه، خونریزی و سلب آزادی ادامه میدهد، هر قدر هم که در جهان مورد حمایت قرار گیرد، نمیتوان از این ارزشها پاسداری نمود. (ادیان در خدمت انسان، پیام انبیا سرچشمه قیام)
- قتلعامهایی که هم اکنون در ایران جریان دارد و رژیم تلاش دارد بر آنها سرپوش گزارد، هشداری به انسان معاصر و به وجدان و احساس مسئولیتِ اوست. شایسته است که انسانها تصویر واقعی این کشتارها و سرکوبگریها را به جهانیان عرضه بدارند و بدین ترتیب بیزاری خود از این اعمال را نمایان سازند. (ادیان در خدمت انسان، پیام انبیا سرچشمه قیام)
- هر روز شنیده میشود که میخواهند برای شیعیان خدمتگزاری کنند و خیر شیعیان را میخواهند. آیا این دولت شرقی که این ادعاها را میکند حقیقتاً خیر شیعیان را میخواهد؟ اگر خیر شیعه را میخواستند چرا دکتر شریعتی را کشتند؟ اگر خیر شیعیان و خدمت علمای دین را میخواستند چرا طالقانی را زندانی کردند؟. (ادیان در خدمت انسان، مبارز کیست)
- چرا علما و متفکران بزرگ مسلمان را در ایران و به دست ساواک زندانی میکنند؟ اطلاعات ایران است که صفوف شیعه را پارهپاره میکند و مردم را به زندان میاندازد و وجود ما را به خطر انداخته است. آنها میخواهند برای ما خطی انتخاب کنند که ما آن را نمیپذیریم. ما به هیچ وجه قبول نمیکنیم که یک دست خارجی وحدتِ مذهبیِ ما و وطن ما را پراکنده و متشتت کند. به هیچ وجه این روش را نخواهیم پذیرفت. (ادیان در خدمت انسان، مبارز کیست)
- درست است که ما در جنگ ضعیف شدیم و مشکلات فراوان داریم و مشکلات داخلی و پریشانیها و گرفتاریهای ما از حد تمکّنمان خارج است ولی هنوز آنقدر خون در بدن ما جریان دارد و همتی در ما هست که بتوانیم به این تصمیمهای خطرناک نه بگوییم. بزرگان و رهبران ما، یکه و تنها، در مقابل تاریخ میایستادند و نه میگفتند. (ادیان در خدمت انسان، مبارز کیست)
منابع:
۱. نامه مفید، فصلنامه نامه مفید، شماره چهارم، ص ۶۷
۲. امام موسی صدر، امید محرومان، عبدالرحیم اباذری، ص ۱۹۶، ۱۹۸، ۲۰۰
۳. خاطرات علی جنتی، ص ۱۴۰
۴. اسناد ساواک، ج ۱
۵. اسناد ساواک، ج ۲
۶. ادیان در خدمت انسان.