برای تحلیل مفهوم «نوگرایی دینی» با تکیه بر اندیشههای امام موسی صدر، ما دو منبع گرانبها در اختیار داریم. یکی «سیره عملی» ایشان و بررسی حوادث و رویدادهای زندگی وی و دیگری رجوع به نوشتهها و مکتوبات به یادگار مانده از ایشان است. در خصوص سیره عملی و شرح زندگانی امام موسی صدر، خاطرات به یادگار مانده از ایشان و اسناد موجود تا حدودی گویای واقعیت است. آنچه نزدیکان، خویشان و همدرسان ایشان مطرح کردهاند، نشان میدهد امام موسی صدر آنچنان که میاندیشید، زندگی میکرد و این اتفاقی است که در جوامع در حال گذار، برای کمتر اهل اندیشهای رخ میدهد.
عرض سلام و ارادت دارم خدمتِ یکایک خانمها، آقایان و سروران حاضر در همایش. یاد و خاطره امام موسی صدر را گرامی میدارم و امیدوارم که هر چه سریعتر شاهد حضور جسمانی ایشان در جمع مشتاقان باشیم. هر چند او در میان ما غایب است، اما اندیشه او به عنوان زلالی جاری هنوز هم میتواند راهگشای پویندگان حقیقت و شیفتگان و علاقهمندان جمع بین «خرد و دیانت» باشد.
در این اندیشه بودم که برای این سخنرانی چه موضوعی را برگزینم که هم رویکردی نظری تحلیلی به اندیشههای امام موسی صدر داشته باشد و هم بتواند برای جامعه امروزِ ایران، بهویژه حرکتهای دانشجویی، پیام و درسی داشته باشد. دیدم تقریباً هر شخصی که از امام موسی صدر سخن گفته بر یک نکته تأکید کرده است، و آن «نوگرایی دینی» است. مسئلهای که امروز نیز، بعد از گذشت سالها، هنوز گریبانگیر جامعه ما است و به تعبیری یکی از راههای بیبدیل برون رفت از بحرانهای مبتلابهِ جامعه ایران است. در این مقاله سعی میکنم با تکیه بر اندیشه و سیره عملی امام موسی صدر، سرفصلهای نوگرایی دینی را برشمرم و در حد مقدور تحلیل کنم.
برای تحلیل مفهوم «نوگرایی دینی» با تکیه بر اندیشههای امام موسی صدر، ما دو منبع گرانبها در اختیار داریم. یکی «سیره عملی» ایشان و بررسی حوادث و رویدادهای زندگی وی و دیگری رجوع به نوشتهها و مکتوبات به یادگار مانده از ایشان است. در خصوص سیره عملی و شرح زندگانی امام موسی صدر، خاطرات به یادگار مانده از ایشان و اسناد موجود تا حدودی گویای واقعیت است. آنچه نزدیکان، خویشان و همدرسان ایشان مطرح کردهاند، نشان میدهد امام موسی صدر آنچنان که میاندیشید، زندگی میکرد و این اتفاقی است که در جوامع در حال گذار، برای کمتر اهل اندیشهای رخ میدهد.
همچنین ما منبع گرانبهای دیگری داریم، که گرچه برای هدف و منظوری دیگر ثبت شده، اما امروز از منابع درجه اول زندگی امام موسی صدر است و آن اسنادی است که ساواک در پرونده امام موسی صدر آورده است. این اسناد به همت «مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات» در سه جلد منتشر و توزیع شده است. قدیمیترین تاریخ این اسناد روز دوازدهم خرداد ماه ۱۳۲۸ است، یعنی زمانی که امام موسی صدر ۳۱ ساله بوده است. این سند متعلق به استعلام در خصوص تقاضای صدور امتیاز مجله «مکتب اسلام» برای امام موسی صدر است.
از این تاریخ به صورت جسته و گریخته میتوان شرح زندگی و فعالیتهای امام موسی صدر را بر اساس اسناد ثبت کرد. اما جا دارد در اینجا به این نکته توجه شود که این اسناد بسیار خلاصه و بعضاً جهتدار از سوی ساواک تنظیم شده است. قطعاً میبایست این اسناد مورد تجزیه و تحلیل دوباره قرار گیرد و به عنوان یک منبع در پروژهای کلان برای شرح زندگی و فعالیتهای امام موسی صدر استفاده شود. اما در حال حاضر همین اندک، دستمایه خوبی برای تحلیل ما است.
از اندیشههای او نیز همین اندکی که ترجمه شده و به دست ما رسیده میتواند رویکردهای نوگرایانه ایشان به «دین» را نشان دهد. امام موسی صدر در پرتوِ همین نگاهِ نوگرایانه است که توانسته نامی نیک از خود در اذهان به یادگار بگذارد. امروز افرادِ ثقه فرقهها و ادیانِ حاضر در لبنان و سایر نقاط دنیا که ایشان با آنها ارتباط داشته، از او به نیکی یاد میکنند و او را محور وحدت و گفتگو میدانند.
نوگرایی دینی
بعد از بیان این مقدمات و برای ورود به بحث اصلی باید به این نکته توجه داشت، که «نوگرایی دینی» مفهومی است که تقریباً در دو قرن اخیر وارد حیات سیاسی، اجتماعی و دینی مسلمین گردیده و قبل از آن ما با چنین مفهومی روبرو نبودهایم. البته این بدان معنا نیست که «نوگرایی» در گذشته وجود نداشته، بلکه تحول و نو شدن هر پدیدهای چه دینی و چه غیر دینی، جزو حیات آدمی و سرشت انسان است. اما «نوگرایی» در مفهوم جدید، نسبت ما را با «دنیای جدید» در مقابل «دنیای قدیم» به بحث میگذارد. این فصلِ مُمیزه این برداشت از مفهوم «نوگرایی دینی» است.
به عبارت دیگر ابتدا «تجدد» یا مدرنیته به وجود میآید و سپس عوارض و پیآمدهای آن دینداران را به چارهجویی برمیانگیزد. از این منظر «نوگرایی دینی» صرفاً یک چالش درونی نیست. بلکه در برابر یک چالش بیرونی اعلام موضع میکند. به همین معنا بنیادگرایی نیز نقطه مقابل نوگرایی است. زیرا بنیادگرایی نیز پاسخی از سر اضطرار و درماندگی به عوارض و پیآمدهای مدرنیته است، اما این بار نه در قالب هماهنگی و همآوازی بین آن بیرون و این درون. بلکه ایجاد یک خطِ گسست جدی بین آن دو است، که نتیجه این گست دوری و فاصله گرفتن از یکدیگر و از بین رفتن راه مفاهمه و گفتگو است.
اگر فرض فوق را بپذیریم، امام موسی صدر در زمره نوگرایان دینی قرار میگیرد، زیرا علاوه بر زیست در محیط سنت، واقعیتهای دنیای مدرن را نیز دریافته و سعی در هماهنگی و همآوایی بین آنها دارد. نکته مهم در خصوص ایشان این است که ابتدا این مسئله را در درون خود سازوار کرده و سپس آن را در عرصه عمل نیز آزموده است، و این وجه بارز شخصیت ایشان است. خویشان و نزدیکان ایشان خاطرات زیبایی از «آزاد اندیشی» و عمل به آن برای خود و اطرافیان نقل کردهاند، که بیان آنها در این فرصت ضرورتی ندارد. اما این نکتهای در خور است که نوگرایی دینی باید مرز حرکت خود را جایی تعیین کند که بتواند بدان عمل کند و پایبند آن باشد.
امام موسی صدر، نوگرایی دینی است، زیرا در نسبت با پرسشِ گشوده چگونگی رویارویی با تجدد قرار میگیرد و سعی میکند بدان جواب دهد. شاید نمونه خوب این فعالیت ایشان، تلاش برای انتشار نشریهای متعلق به حوزه علمیه قم، با عنوان «مکتب اسلام» باشد. او سعی کرد متناسب با شرایط پیش آمده اصلاحاتی در آن حوزه علمیه به وجود آورد. برای توجه به میزان اهمیت و بزرگی این کار کافی است تا شرایط آن روز حاکم بر حوزهها را درک کنیم، که تا چه اندازه در مقابل نوآوریها و تغییر در نظام آموزشی و غیر آن از خود واکنش نشان میداد.
امام موسی صدر و جمعی از همراهانش در سال ۱۳۳۷ اولین نشریه حوزه علمیه را منتشر کردند و تلاش داشتند تا مسائل مستحدثه را در دنیای جدید، شناسایی و پاسخی در خور برای آنها بیابند. امام موسی صدر خود تدوین و تحلیل مقالات اقتصادی را برگزید که در نوع خود بینظیر و جدید بود.
اگر بپذیریم مهمترین دستآورد «مدرنیته»، در عرصه نظر، استفاده از خِرَد نقاد و خودبنیاد و در عرصه عمل و زندگی، ایجاد تغییر مثبت و رو به ترقی برای بشر است، نوگرای دینی باید خرد را در عرصه نظر و خدمت به انسان را در عرصه عمل مورد توجه قرار دهد. اگر فرد دینداری بدون توجه به این دو موضوع راه خود را برود و به قله مرجعیت و دیانت نیز برسد، باز نمیتواند در زمره نوگرایان باشد، زیرا در نسبت با پرسش گشوده چگونگیِ رویارویی با مدرنیته قرار نمیگیرد. امام موسی صدر، طبق اسناد به جای مانده و سخنان مکتوب ایشان، عنایتی ویژه به این دو مفهوم داشت. در یکی از گزارشهای ساواک میخوانیم:
«جامعه اسلامی معلمین وابسته به دکتر مهدی بازرگان، استاد دانشگاه و رهبر نهضت آزادی ایران، با ارسال کارت ضمیمه از اشخاص دعوت نموده تا در جلسات سوگواری و سخنرانی انجمن.... شرکت کنند و آغاز جلسات از ساعت ۸ بعد از ظهر میباشد و قرار است هر شب اشخاص زیر به ترتیب راجع به موضوعات ذیل صحبت کنند: شب اول: سید موسی صدر راجع به: اسلام دین زندگی است. شب دوم:...» (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب هفدهم، ج۱، ص۱۵)
عنوان سخنرانی امام موسی صدر خود گویای نوع نگرش او به دین است، همچنین ارتباطی که او با روشنفکران دینی چون مرحوم بازرگان داشته، به خوبی نشان میدهد، ایشان سعی دارد تا از دین برای رفع مشکلات دنیای مردم بهره بَرَد و از آن برای ترقی و پیشرفت جامعه استفاده کند. ساواک در گزارشی که از این جلسه سخنرانی تهیه کرده، بخشی از رویکرد ایشان به آزادی و پیوند آن با دین را ذکر کرده است. در این گزارش میخوانیم:
«از ساعت ۱۵ بعدازظهر روز جمعه ۷/۷/۴۰ عدهای در حدود ۶۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاه و اعضای جبهه ملی و احزاب نیروی سوم و پانایرانسیم و کارگران و بازاریان، فرهنگیان و سایر طبقات در منزل شماره ۸۴ واقع در خیابان بهارستان، قدری بالاتر از سه راه ژاله حضور داشتند. آیتا طالقانی و آیتا کمرهای نیز در این جلسه شرکت کرده بودند.
ابتدا سید موسی صدر پشت تریبون قرار گرفت و گفت در کشور لبنان ساکن است و در آنجا مبلغ مذهب شیعه میباشد و سپس چند آیه از قرآن کریم را که بر روی کاغذی نوشته شده بود قرائت و اضافه نمود، نویسنده الجزایری گفته بشر دو نوع فکر دارد، یکی آزاد و دیگری استعماری که فکرش در تسخیر دیگری است و خوب فکر نمیکند و اگر خوب فکر کند و بگوید فوراً شق دوم (استعمار) او را وادار میسازد که فکر (آزادی) را از سر به در کند. نامبرده سپس در خصوص عدالت اجتماعی و غلبه حق بر باطل صحبت کرد و افزود ظالم میتواند فقط زمان بسیار کمی ظلم نموده و ستمگری خود را ادامه دهد و به طور حتم ظلم او پایان خواهد داشت و ظلم پایدار نخواهد ماند.
و چند آیه از قرآن در مورد موسی و قیام اسرائیل و قیام حضرت موسی علیه فرعون را قرائت نمود و نتیجه گرفت ظالمی مثل فرعون پیدا شد و فرعون به طوری در دل مردم وحشت انداخته بود و مردم را به جان یکدیگر و به خون یکدیگر تحریک و تشویق مینمود که مردم یارای قدرت و جرأت آن را نداشتند که آزاد فکر کنند.» (همان، ص۱۷ و ۱۸)
او در مناسبتهای دیگر نیز بر آزادی انسان و کرامت او تأکید بسیار کرده است و این انسانگرایی را جزء ذات اسلام میداند:
«اسلام مقام انسان را بسیار منزه میداند. لذا پرستش بتها و عبادت بشر و هر شخصی و هر شیئی را حرام، و مقام انسان را در نظام آفرینش بالاتر از آن دانسته است که غیر خدا را پرستش و در برابر موجودات محدودی چون خود او خضوع و خشوع کند. ما در بسیاری از تعالیم اسلامی مییابیم که انسان از بیان نیاز به غیر از خداوند منع شده است.» (نای و نی، ص۷۶)
«اسلام رأی و اظهار نظر و عقیده را بزرگ و گرامی داشته و کوشش دارد تا حریت و آزادی رأی و عقیده هماره حفظ شود. نیز برای شناخت و وصول به عقیده راستین، انسان را به اندیشه و کوشش امر کرده و به طور صریح اعلام نموده است: عقیدهای که مبتنی بر مبادی تفکر نباشد اعتبار ندارد و عذر انسان پذیرفته نیست، مگر آنکه علیرغم سعی و تفکر نتوانسته باشد به عقیده درست دست یابد.» (همان، ص۸۵).
این رویکرد به آزادی، انسان و دنیا قطعاً یکی از ثمرات «نوگرایی» امام موسی صدر است. و همین ویژگی است که ایشان را محبوبِ جوانانِ تحصیل کرده میکند. در یکی از گزارشهای ساواک با عنوان همکاری «جوانان تحصیل کرده شیعه با سید موسی صدر» میخوانیم:
«عدهای از جوانان تحصیلکرده شیعیان لبنان به منظور متحد کردن شیعیان و تأسیس خانه شیعیان و مفتی شیعه و دفاع از حق طایفه مذکور در ادارات دولتی تصمیم گرفته که با سید موسی صدر همکاری نمایند...» (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب هفدهم، ج۱، ص۷۸)
طبیعی است وقتی امام موسی صدر در مقام یک نوگرای دینی نسبتِ متوازن، بین سنت و تجدد برقرار میکند و دیدگاه جدیدی از دین ارائه میدهد، مورد توجه جوانان قرار میگیرد. این رویکرد ایشان و مسئولیتی که در مقابل انسان داشت و ارزش و اعتباری که برای انسان قایل بود، منشأ خدمات بسیاری گردید، بهویژه در بخش «جامعه مدنی» و نهادهایی که خارج از قدرت رسمی، برای خدمت به مردم ایجاد کرد، حائز اهمیت بسیار است. او به کارکرد دین در حوزه جامعه مدنی عینیت بخشید و در لبنان آن را اجرا کرد و بسیار مثمرثمر بود.
برای نمونه تأسیس «خانه زنان» که خودش یک تشکیلات بسیار بزرگی بود، شایسته توجه است. در آنجا از افراد بیسرپرست و کودکان نگهداری میشد. سوادآموزی و آموزش حقوق شهروندی، بالا بردن سطح آگاهی و اطلاعات زنان در زمره وظایف این جامعه بود. امام موسی صدر از این ابزار به صورت کاملاً آگاهانه در جهت ارتقأ و تعمیق بینشِ دینیِ افرادِ جامعه بهره میبرد. ایشان در سخنرانی «انجمن اسلامی معلمان» گفته است:
«برای مبارزه با بدحجابی، یکی از کارهایی که کردیم بالا بردن سطح آگاهی و دانش زنان بود. در آنجا به آنها آموزش دادیم و آنان را از حقوقشان آگاه کردیم، تا بتوانند شخصیت خود را درک کنند و وقتی شخصیت خودشان را درک کردند، حالا میتوانند به عنوان یک فرد مثبت در جامعه ایفای نقش کنند.»
امام موسی صدر با امکاناتی که در اختیار داشت مراکز متعدد علمی و خدماتی مانند مرکز تحقیقات اسلامی، مرکز تفریحات سالم برای جوانان و غیر از اینها را ایجاد کرد، تا بتواند در کنار نوآوری و اجتهاد در دین، برای پیوند «دین و تجدد»، «دین و آزادی» و غیره به رسالت «روشنفکری» خود، که احساس مسئولیت در برابر جامعه است، جامه عمل بپوشاند. از این منظر ایشان یک «روشنفکر دینی» بود، زیرا در عرصه فعالیتهای اجتماعی و سیاسی شرکتی فعال داشت. به گونهای که توانست نقش مهمی در تحولات سیاسی لبنان بر عهده بگیرد و حتی در انتخاب رییس جمهور و انتخاب اعضای پارلمان نقش اساسی داشت.
با مطالعه سه جلد اسناد ساواک در مییابیم که ایشان به هر کشوری که رفته با سران آن کشورها دیدار کرده است. با جمال عبدالناصر، با پادشاه عربستان، با امیر کویت و الخ این چیزی نیست، جز اینکه او در مقام «نوگرای دینی» در برابر تحولات جامعه و سیاست نیز احساس مسئولیت میکرد و سعی در تأثیرگذاری بر ساختار سیاسی داشت. بهویژه تحول بزرگی در سرشت و سرنوشت شیعیان لبنان ایجاد کرد. تا قبل از حضور ایشان، شیعیان جامعه فقیر و منزویی بودند.
اما در طی دو دهه تلاش گسترده، سرزندگی و نشاط را به جامعه شیعیان لبنان بازگرداند و آنها را به عنوان قدرتی تأثیرگذار در معادلات لبنان وارد کرد. او با روحیه تساهل و تسامحِ بالا زمینه را برای گفتگو و تعامل بین فرقهها و اندیشههای گوناگون باز کرد، به گونهای که برای نخستین بار در مقام یک روحانی مسلمان در کلیساها سخنرانی کرد و مرزهای خشک و اعتباری بین ادیان و بهویژه پیروان ادیان را شکست. او نشان داد که «نوگرایان دینی» و «روشنفکران دینی» حرفهای جدی و مهمی برای عرضه به دنیای جدید و همآوایی و پیوند با آن دارند. البته باید توجه داشت اقدامات سیاسی امام موسی صدر نیز از مسیر فعالیت در جامعه مدنی میگذشت.
در اینجا میخواهم نتیجهگیری کنم و به سر آغاز این سخن برگردم که آیا امروز هم نوگرایان دینی و روشنفکران دینی میتوانند پاسخگوی نیازها و خواستههای نسل امروز جامعه ما باشند؟ بیتردید پاسخ من به این پرسش مثبت است. امروز هم راه بیبدیل جامعه ما (البته از نظر من) برای برونرفت از بحرانهایی که بدان دچار است، بازگشت به روشنفکری دینی است. تجربهای که در یک قرن گذشته دستاوردهای بزرگ و پرثمری داشته است.
ما باید اصول و آرمانهایی را که دنیای جدید برای ما به ارمغان آورده، به دین عرضه کنیم و نشان دهیم که اگر نوگرایانِ مسلمانی باشند، که هم سنت را خوب درک کرده باشند و هم مدرنیته را، میتوانند از دلِ این تعامل، اندیشهای سازوار به وجود آورند که پاسخ پرسشهای جامعه و نسل نو را ارائه کند. به ویژه در زمانه ما نسل جوان و «جنبش دانشجویی» بیش از گذشته نیازمند نوگرایی دینی است. زیرا متأسفانه در دو دهه اخیر به دلیل مسائلی که بعد از انقلاب به وجود آمد، کمتر تلاشی جدی برای پاسخگویی به تردیدهایی که ایجاد شده، صورت گرفته است.
در این دوران عملکردهای غلط به پای دین نوشته شد. زیرا وقتی حکومت دینی شد بسیاری از کاستیها به نام دین ثبت میشود. تا وقتی روحانیت در کنار نشسته، هر کاری صورت گیرد و حکومت هر کار خلافی مرتکب شود، کسی نمیگوید کار روحانی یا دین است. اما وقتی روحانیت و به تبع آن دین در مصدر امور قرار گرفت و حاکم شد، هر نوع اشتباه، خلاف و کمکاری بر عهده دین گذاشته خواهد شد. این وضعیت اثر خودش را بر نوگرایان و روشنفکران دینی نیز خواهد گذاشت و از حوزه نفوذ آنها خواهد کاست. به همین دلیل است که ما میبینیم در یک سیر تاریخی هر چه جلو آمدهایم، متأسفانه از میزان نفوذ روشنفکران و نوگرایان دینی کاسته شده است.
اما خوشبختانه تجربههای گرانقدری چون امام موسی صدر در پیش روی ما قرار دارد، و این تجربه قطع نظر از ساختار قدرت و بازگشت به نهادهای مدنی است. اقدامی که منشأ تأثیرات بسیاری شده است و سرانجام توانسته ساختار سیاسی را تحت تأثیر قرار دهد.
تجربه نشان داده که اگر نوگرایان و روشنفکران دینی ساختار سیاسی و قدرت را هدف نخستین خود قرار ندهند و در صدد مستغنی نمودن افراد جامعه و افزایش آگاهی آنها برآیند، نتایج بهتری کسب میکنند. اگر بپذیریم که مردم جامعه ما «دیندار» هستند و با کسانی که از منظر «دین» در صدد هماهنگی با «دنیای جدید» هستند، همآوایی بیشتری دارند، لاجرم باید با این مردمِ دیندار همنوایی داشت، اما نه در کسوت قدرتمدار و حاکم، زیرا قدرت اقتضائات خاص خود را دارد.
حکومتداری مصلحتسنجیهای ویژه خود را داراست. اقتضائات قدرت در بسیاری موارد مانع درک کامل «حقیقت» میشود. اگر روشنفکران دینی به نهادهای مدنی و ساختار اجتماعی برگردند و در بین مردم و برای مردم کار کنند و با رنج آنها رنج بکشند و با شادی آنها شاد باشند، قطعاً به نتایج بهتر و پربارتری خواهند رسید و بهتر میتوانند به تثبیت و گسترش نظام دموکراتیک یاری برسانند، زیرا لازمه نظام و ساختار دموکراتیک وجود شهروندان دموکرات و آگاه است.
جنبش دانشجویان مسلمان ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست و به عنوان بخشی از پیکره «نوگرایی دینی» باید رسالت خود را در حوزه جامعه مدنی و زیستن در کنار مردم تعریف کند، تا بتواند آن را برای برخورداری از زندگی آزاد و دموکراتیک آماده کند. دقیقاً همان کاری که امام موسی صدر کرد. ایشان در مدت کمتر از بیست سال یعنی از ۱۳۳۸ تا ۱۳۵۷ توانست تحولی بزرگ در زندگی شیعیان لبنان ایجاد کند. آنها را به رشدی رساند که به راحتی با دنیای جدید و قواعد آن کنار آمدند و به همنوایی و سازواری درونی دست یافتند.
امیدوارم این همایش به راهکاری عملی و مشخص برای ارائه به جامعه امروز ایران منتهی شود. همچنین آرزومندم هر چه زودتر شاهد بازگشت و حضور امام موسی صدر، این اندیشه ربوده شده در میان جمع خودمان باشیم و همایش آینده با حضور ایشان و برای تجلیل از شخصیت و مقام ایشان و خدماتی که به جامعه شیعیان و اندیشه نوگرایی دینی ارائه کرده است، باشد.