در میان عالمان دینی کسانی که گام در راه تجدید و نوسازی اندیشه دینی قدم گذاشتهاند، معدود و نادرند. حساسیت این نوسازی آن گاه بیشتر شد که مسلمین با تمدن جدید غرب مواجه شدند و جامعه مسلمین عقبماندگی خود را احساس کرد. این احساس سبب گشت تا معدودی از عالمان دین در سنتهای سَلَف وآنچه به نام فرهنگ اسلامی وجود دارد، تجدید نظر کنند تا بتوانند اسلام را از خطر انزوا ومسلمین را از زیان عقبماندگی نجات دهند.
شک نیست که در کنار تحوٌل علوم بشری وحضور انسان در عرصه دنیای جدید بازبینی وبازسازی در تفکر دینی ضروری مینمود. روزی که سید جمال اسد آبادی به کشور مصر وارد شد وعقب افتادگی دنیای اسلام را مشاهده کرد، بنای کار خود را بر این گذاشت تا مسلمین را تحرٌک بخشد و از خوابِ گرانِ بیدارشان کند. هر چند پارهای از نادانان او را انگلیسی خواندند ولی فریاد سید در جهان اسلام تأثیر بخشید. شاگرد نامدار او شیخ محمد عبده، گام خود را فراتر گذاشت وتنها به بیداری مسلمین اکتفا نورزید و بنای کار خود را بر بیداری تفکر اسلامی گذاشت.
فرق است بین بیداری مسلمین و احیا کردن تفکر اسلامی. اولی به احیای عملی در جامعه دینداران باز میگردد و دومی به احیای نظری در قلمرو اندیشه دینی. کسانی که به احیای مسلمین فکر میکنند سعیشان بر این است که نظامی میان جامعه دینداران با دستورات دینی بر قرار کنند. اما کسانی که به احیای نظری فکر میکنند، همشان بر این است در ساختار معرفت دینی تجدید نظر کنند، و یک نوع بازنگری در ساختار اندیشه دینی به وجود آورند. کسانی چون عبده، اقبال لاهوری و در ایران دکتر شریعتی منطق احیا در معرفت دینی داشتند و تغییر در ساختار اجتماعی را فرع بر تغییر در ساختار اندیشه دینی میدانستند.
منطق امام موسی صدر در احیا گری
میدانیم امام موسی صدر شخصیتی بود که در دانش دین مجتهد بود و دروس حوزوی را تا مرحله اجتهاد طی کرده بود و مبادی و مبانی اسلام را نیک میشناخت. هم به نیکی شاگردی کرده بود و هم شاگردان نیکی را تربیت کرده بود. از سویی دیگر سر در جهان بیرون داشت ومکاتب فکری عصر جدید را از نظر گذرانده بود و نکات ضعف و قوت آن را نیک دریافته بود. از آنجا که امام موسی صدر ذلٌت و عقبماندگی مسلمین را از نزدیک دیده بود وخود را در رنج و درد آنان شرکت میداد، به این تأمل نشسته بود که باید مسلمین را با تکیه بر اسلام نجات داد. و برای نجات مسلمین با تکیه بر اسلام، نخست باید اسلام را از برچسبهای گوناگون و پیرایههایی که به آن بستهاند رهایی بخشید.
به بیان دیگر امام موسی صدر نسبت به دردهای جامعه و پیرایههای بر دین نشسته یک آسیبشناس وپاتولوژیست بود، او در صدد بود تا هندسه دین را به گونهای که پاسخگوی نیازهای انسان امروز باشد، ترسیم کند. مهمترین ویژگی این شخصیت فکری وسیاسی این بود که در زمان خود حضور داشت و از زمان ومکاتب فکری آن غیبت نمیورزید. مشکل بزرگی که غالب عالمان دین گرفتار آن بودهاند، بیگانگی از زمان خود بوده است. از همین رو در برابر هجومهای روزگار در امان نبودهاند. چون حقیقت را تنها در کتاب وکتابخانهها میجستهاند. حال آنکه رسالت عالمان دین به عنوان وارثان پیامبر اقتضأ میکند که نسبت به رخدادهای زمان آگاه باشند.
امام علی (ع) می فرماید: «اعرف الناس بالزمان من لم یتعجب من احداثه.» (آگاهترین مردم به زمانه کسی است که از پیشآمدهای روزگار در تعجب نباشد.) ونیز امام صادق (ع) می فرماید: «العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس.» (عالم آگاه به زمان مسایل پیچیده روزگار بر او شبیخون نمیزند.) باری امام موسی صدر در کنار آگاهی به کتاب و سنت، به زمان و دستاوردهای فکری آن نیز آگاهی داشت. به تعبیر آقای هاشمی رفسنجانی ایشان در سه مقطع نیک درخشید:
«یکی در ادبیات که قبول داشتم. یکی در تفکر اجتماعی سیاسی اسلامی ویکی هم در مسایل سیاسی ومدیریت بخشی از جامعه اسلامی که در لبنان داشتند. در هر سه مقطع هم خاطرات خوبی از ایشان دارم.» (نامه مفید، ش۱۶، ص۳۸) روحانی بزرگی چون امام موسی صدر هنگامی در مدیریت سیاسی جامعه موفق میشود که تفکر دینی خود را بر اساس نیازهای جامعه تنظیم کرده باشد، و در کنار بیدار کردن مسلمین تفکر دینی را نیز احیاکند. مباحثی که از امام موسی صدر، چه در تعبیر پارهای از آیات قرآن وچه سخنرانیهای پراکنده، به جای مانده است، نشان میدهد که این دانشمرد نگاه جدیدی به معارف دینی داشته است. اجتهادی که در بستر فرهنگ تشیع تحقق یافته است، نمونه کامل آن را در امام موسی صدر شاهدیم. میتوان گفت که ایشان هم سید جمال را در بیداری مسلمین الگوی خود ساخته بود، هم اقبال لاهوری را در احیای تفکر دینی.
امام صدر وگفتگوی ادیان
یکی از خطراتی که جامعه دینداران را تهدید کرده و میکند وخسارات جانی ومالی را بر پیکره جوامع دینی وارد ساخته است، خطر خصومتِ میان پیروان ادیان و دیوارهای خیالیی است که بر اساس تعصبهای بیمنطق کشیده شده است. شاید هیچ کتابی بسان قرآن برای رفع این خصومتها تلاش نکرده است. خداوند در آیات متعدد از پیروان ادیان، بالاخص مسلمانان، مسیحیان و یهودیان خواسته است به آغوش «کلمه سوأ» باز گردند و خصومتهای خیالی را کنار بگذارند:
«قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سوأ بیننا وبینکم الا نعبد الا ا.» (نوح/ ۲۱)
در کنار دعوت به «کلمه سوأ» بندگان را دعوت به شنیدن گفتهها وانتخاب سخن احسن میکند:
«فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه.» (نوح/۲۱ و زمر/۱۸)
امام موسی بن جعفر می فرماید: «خداوند در این آیه اهل تعقل واندیشه را بشارت داده است.» (بحار الانوار)، ج ۷۵، ص ۲۹۶
متأسفانه این دو دعوت قرآنی در جامعه دینی به وقوع نپیوسته و تاریخ ادیان شاهد جنگها وخونریزیهای زیادی بوده است. کشور لبنان که مهد ادیان ومذاهب مختلف است روزگاری شاهد چنین جنگهای خونینی بود. امام موسی صدر بر اساس تعالیم قرآنی و سیره نبوی هم خود را به کار گرفت تا پیروان ادیان ومذاهب را با یک زندگی مسالمتآمیز در کنار هم نِشانَد. و همان روشی که پیامبر در مدینه پیش گرفت او نیز در لبنان پیش گیرد. او نیز در تحقق این دعوت قرآنی توفیق بزرگی نصیبش گشت. مسیحیان ومسلمانان را پس از یک جنگ فراگیر در کنار هم نشاند وفضای صلح و دوستی را بر آسمان لبنان حاکم کرد. نگاه امام موسی صدر به ادیان یک نگاه انسانی بود. همان دستوری که امام علی (ع) به مالک اشتر به عنوان فرماندار مصر داشت: «واشعر قلبک الرحمه للرعیه والحبه لهم واللطف بهم ولاتکونن علیهم سبعاً ضارباً تغتنم اکلهم فاًنهم صنفان اما اخ لک فی الدین او نظیر لک فی الخلق.»
هر انسانی با هر عقیدهای که دارد باید زندگی مسالمتآمیز داشته باشد و از حقوق انسانی محروم نباشد. امام موسی صدر در پی احقاق حقوق همه آدمیان بود. احقاق حق آدمی، مسلمان وغیر مسلمان ندارد. اگر کسی بخواهد به حریم حقوق آدمیان تجاوز کند باید در برابر او ایستاد وموضع گرفت. همانطور که امام موسی صدر در برابر رژیم اشغالگر فلسطین موضع سرسختانه داشت و در راه احقاق حقوق فلسطینیان وساکنان جنوب لبنان از هیچ تلاشی دریغ نمی کرد.
امام موسی صدر ومسئله تسامح و تساهل
از ویژگیهای مهم امام موسی صدر داشتن روحیه تساهل وتحمل عقیده دیگران بود و با داشتن این روحیه توانست در غالب کلیساهای مهم به دیدار و سخنرانی بپردازد، به گونهای که برخی از مسیحیان او را مسیح زمان قلمداد کردند. میدانیم که پیامبر بزرگ اسلام خود را پیامبر سمحه و سهله معرفی کرده است: «بعثنی بالحنیفیه السمحه السهله.» (بحار الانوار، ج۲۲، ص۴۲۶) سماحت وسهولت پیامبر بود که توانست آدمیان را به دین خدا فرا خواند و پراکندگان را به دور خود گرد آورد:
«لو کنت فظاً غلیظ القلب لانفضوا من حولک.» (آل عمران/۱۵۹)
سیره وسلوک امام موسی صدر گواه بر این است که ایشان این صفت را از پیامبر به ارث برده بود. مردم لبنان به ویژه طبقات محروم پیرامون او را رها نمیکردند واین روحیه تساهل چنان جذاب و فراگیر بود که غیر مسلمانان نیز آتش اشتیاق خود را نسبت به ایشان مشتعل میداشتند. آقای صدر هیچگاه در مقام تحمیل عقیده خود بر نمیآمد وهر کسی را نسبت به آئینش احترام میگذاشت. او میدانست که ادیان الهی تحمیل کردنی نیست وهر کس باید با اختیار واشتیاق خود آئینی را بپذیرد: «لااکراه فی الدین» ای کاش این روح بلند امام موسی صدر با سعه صدری که داشت در غالب پیشوایان و رهبران دینی وجود میداشت وای کاش این رحمت و شفقت خداوندی جای خشونت وتکصدایی را میگرفت. دریغ و درد این که اخلاق اسلامی وجذابیت پیامبری وشفقت شیعی وارونه گشته و همه جا صحبت از جدال و مرأ وختم کینههاست. و ای کاش دیوارههای تعصب، جزمیت وتحمیل و تهدید در هم فرو میریخت وانسانها، با هر عقیده وآیینی که دارند، در کنار هم و در راه خداوند زندگی دوستانه وعاشقانه خود را ادامه میدادند. و ای کاش پیشوایی چون امام موسی صدر در حوزه مدیترانه به سوی انسانها باز میگشت وفریاد تعالوا الی کلمه سوأ او را با گوش جان میشنیدیم و در فضای وحدت الهی نفس انسانی میکشیدیم.
تأسف اینکه افکار خوارجی وتنگنظریهای دینی چنان در فرهنگ اسلامی رخنه کرده و پارهای از مسلمانان را گرفتار تعصباتی کرده است که چیزی جز اختلاف عاید مسلمین نمیشود. آرزوی این نویسنده این است که عالمان دین ومفسران اسلامی پیرو هر مذهب وهر ملتی که هستند، سیره و سلوک امام موسی صدر را الگوی خود قرار دهند تا این نَفَس مسیحایی به جامعه مسلمین بازگردد. زیرا انسان امروز تشنه عدالت، آزادی، شفقت و رأفت اسلامی است. و امروز اگر شخصیت بزرگی چون حضرت موسی صدر در میان مسلمین نیست میتواند سجایا، روحیات، خلق وخو و روش و منش او سرمشق عالمان دین قرار گیرد تا این خلأ بزرگ اندازهای جبران شود.
به مژده جهان را بیاد خواهم داداگر ز کوی تو بویی بمن رساند باد
هوای زلفت توام عمر میدهد بر بادخیال روی توام دیده میکند پر خون
زدولت دست نداریم هر چه بادا بادبه جای طعنه اگرتیغ میزند دشمن