این همایش به منظور بزرگداشت امام موسی صدر برپا شده است، هم او که مصیبت بزرگ ما یعنی فقدان او، خود یکی از بزرگترین مصادیق نقض آشکار حقوق بشر در عصر حاضر به شمار میرود، آن هم از سوی کسانی که خود را قربانی نقض حقوق بشر میدانند و ادعای پاسداری از آن را دارند! در بیان نمونه، همین یک مثال کافی به نظر میرسد.
مرحوم آیت الله شیخ محمد مهدی شمس الدین، نایب رئیس پیشین مجلس اعلای شیعیان لبنان، همایش سوم کلمه سواء با عنوان «درجستجوی حقوق انسان»، آبان 1378، هتل کومودور، بیروت
بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لِله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطیبین الطاهرین.
بزرگواران و سروران گرامی، برادران و خواهران، سلامٌ علیکم و رحمه الله و برکاته. خداوند را شاکر و سپاسگزاریم که دیگر بار ما را این نعمت عطا کرد که گرد هم آییم و در سالروز ربودن «امام سید موسی صدر» و با حضور روحانی معنویِ همیشگی ایشان، در این جمع حاضر شویم تا در خصوص موضوعی سخن برانیم که به راستی مهمترین مفهوم عصر حاضر است، و آن عبارت است از «حقوق بشر».
هر چند بنا ندارم درباره آن مثالهایی ذکر کنم، چرا که همه ما نمونههای آن را میشناسیم و در این همایش بزرگ نیز درباره آن فراوان شنیدهایم، همچنان که در طول زندگی نیز در خصوص آن بسیار آموختهایم، و از زمان خلقت، از آفرینش آدم (ع) و در دوره تمامی پیامبران الهی با آن آشنا گشتهایم، و به یاد داریم که نخستین رنج آدمی نیز در این خصوص پدید آمد، آن گاه که یکی از فرزندان آدم به برادر خود «گفت: تو را میکشم. گفت: خدا قربانی پرهیزگاران را میپذیرد. اگر تو بر من دست گشایی و مرا بکشی، من بر تو دست نگشایم که تو را بکشم. من از خدا که پروردگار جهانیان است میترسم.» (۵: ۲۷ و ۲۸)
بدین ترتیب، از همان لحظه ماندگار در خاطره آفرینش، و تا واپسین لحظهای که در پرستشگاهی، بانگ آهی از نهاد آدمیان برآید، آن فریاد باقی است و این حقیقت نیز جاودانه خواهد بود.
از همان لحظه آغازین، در زمان تمامی پیامآوران؛ پیامبران پس از آدم (ع) و پیش از ابراهیم (ع) و پس از آن حضرت نیز تا زمان ظهور خاتم پیامآوران (ص)، در قرآن و انجیل و تورات نیز این حقیقت را شاهد هستیم، البته توراتی که قرآن کریم و انجیل از آن سخن میگویند، نه آنکه در «تلمود» و در عقاید صهیونیزم، که امروزه بزرگترین موارد نقض حقوق بشر را مرتکب میشود، آمده است.
بر اساس همین واقعیت، این همایش نیز به منظور بزرگداشت امام موسی صدر برپا شده است، هم او که مصیبت بزرگ ما یعنی فقدان او، خود یکی از بزرگترین مصادیق نقض آشکار حقوق بشر در عصر حاضر به شمار میرود، آن هم از سوی کسانی که خود را قربانی نقض حقوق بشر میدانند و ادعای پاسداری از آن را دارند! در بیان نمونه، همین یک مثال کافی به نظر میرسد.
به راستی از زمان نزول نخستین آیات وحی الهی بر پیامبران، تا آخرین آیهای که بر پیامبر خدا در قرآن کریم نازل گردید، و از نخستین درخشش بارقه اندیشه و روح در ذهن فلاسفه و شاعران، و تا آخرین قانون و توافقنامهای که در چارچوب سازمان ملل متحد، یا از سوی هر دولت و در هر کشوری صادر گردیده، این پرسش همواره به ذهن میرسد که: «حقوق بشر چگونه باید اجرا شود؟»
اکنون وقتی میشنویم که حدود بیست درصد از ساکنان کره زمین، از هشتاد درصد ثروتها و منابع طبیعی مورد استفاده آدمی بهره میگیرند و هشتاد درصد باقیمانده از جمعیت جهان، تنها کمتر از بیست درصد این منابع را در اختیار دارند، با توجه به همین ارقام به سادگی میتوان دریافت که انسانها در خصوص حقوق بشر با چه بحران بزرگی روبهرو هستند.
وقتی مشاهده میکنیم که بخش عظیمی از جهانیان از سوی رژیمها یا نژادهای سلطهگر یا حاکمان کشورها در معرض چنین سلطه و سرکوب و ستم روحی و جسمی قرار دارند، درمییابیم که حقوق بشرِ مورد ادعای غرب، که تنها در برخی از کشورها رعایت میشود، در واقع شکل تازهای از همان به اصطلاح «عدالت» روم باستان است. عدالتی که تنها رومیان را شامل میشد و دیگر نژادها را وحشی و بیتمدن قلمداد میکرد و آنان را شایسته بهرهمندی از حقوق رومیان نمیدانست. بدین ترتیب درمییابیم که در سطح بینالمللی، بحران حقوق بشر تا چه حد گسترده و فراگیر شده است. در سطوح منطقهای و در میان هر یک از کشورها نیز مشکلات و بحرانهای مشابهی را در عرصه حقوق و آزادیها در ابعاد اقتصادی، معیشتی، سیاسی و انسانی شاهد هستیم. این قبیل مشکلات و بحرانها، چه در سطح بین المللی و چه در سطوح پایینتر منطقهای، به عرصههای نظری و مباحث فقهی، حقوقی و قانونی حقوق بشر ارتباطی ندارد، بلکه مشکل اصلی، یافتن راهکارهای عملی و ضمانتهای اجرایی آن است.
پس از جنگ جهانی دوم روح دردمند و رنجدیده جهانیان سازمان ملل متحد را تأسیس و پایه گذاری کرد و لبنان نیز در به ثمر رسیدن این ابتکار نقش مهمی ایفا کرد. اما باید پرسید که چه بر سر آن سازمان «ملل متحد» آمده است؟ آن همه آمال و آرزو و اشتیاق که در دهه ۱۹۴۰ دلها را آکنده میکرد، اکنون کجاست؟ سران «ملل متحد» که نخستین نگهبانان و حافظان حقوق بشر به شمار میآیند، کجایند؟ سازمانها و نهادهای داعیهدار حقوق بشر در سطح بینالمللی و منطقهای اکنون چه نقشی بر عهده دارند؟
در پاسخ به این پرسشها باید گفت که به قول معروف، اینها همه طبل توخالی است. سر و صدا و غوغا فراوان است، اما اقدام مؤثری انجام نمیشود.
اما نقشی که امام موسی صدر در زمینه حقوق بشر در لبنان بر عهده داشت و هنوز نیز ادامه دارد، آن است که ایشان دو هدف و دستاورد مهم در این زمینه داشتهاند؛ نخست آنکه خود را محور «اجرایی» قرار دادند، چرا که از گذشته تا کنون، متون و قوانین مکتوب حقوق بشر کاستی و نقصی نداشته است. کتب، قوانین و ادبیات بسیار در این باره وجود دارد، اما در عرصه اجرا و عمل و در خصوص «ضمانتِ اجرایی» قوانین، ما نیز همچون دیگر ملتها مشکلاتی داشتهایم. امام موسی صدر از زمان آغاز فعالیت خود در شهر صور و منطقه جبلعامل و سپس در سراسر لبنان، و در ادامه نیز تا زمان انجام تحصن در مسجد عاملیه و سپس آن سفر ناخجسته به لیبی، که با هدفِ یافتنِ چارهای برای از میان برداشتن فتنههای ضد بشری و خانمانسوز لبنان انجام شد، امام صدر همواره خود را به عنوان یک نیروی مؤثر و مهم در عرصه عمل و اجرای قوانین مطرح کردند. این گونه نبود که ایشان در کنج خلوت بنشیند و آنچه را دیگران در حوزه تئوری و نظریهپردازی نوشتهاند، بازنویسی کند؛ بلکه امام پا به میدان نهاد تا آنچه در ذهن داشت، اجرا کند. این نخستین دستاورد مهم امام بود.
دستاورد دیگر امام آن بود که توانست محرومان را به «سخن گفتن» درآورد و به افرادی که نسبت به حقوق حقه خود بیاطلاع بودند و یا قادر به مطالبه حقوق خویش نبودند و از لحاظ اقتصادی، سیاسی و یا به مفهوم عام، از لحاظ انسانی در محرومیت به سر میبردند، بیاموزد که بانگ برآورند و سخن بگویند. این گونه نبود که امام صدر به عنوان نماینده و رهبر آنان سخن بگوید و آنان را از «گفتن» و «خواستن» بازدارد، بلکه آنان را به سخن گفتن واداشت و بدین ترتیب، دستاورد بزرگی در زمینه احقاق حق محرومان برجای نهاد. امام، تنها «صدای رسای» کسانی نبود که سخن گفتن نمیدانستند، بلکه آنان را صدایی و زبانی عطا کرد تا خود سخن بگویند و به حرف آیند، و مهم همین است.
اینکه نیاز افراد را دریابیم و برای برآوردن آن تلاش کنیم، چندان اهمیتی ندارد. مهم آن است که آنان را به زبان اندرز و موعظه، بر آن داریم که خود به پا خیزند. رسالت پیامآوران و برگزیدگان نیز همین بوده است، زیرا در چنین حالتی با پایان یافتن دوره زندگی هر شخص، رسالت او پایان نمییابد، بلکه در میان مردمانِ پس از او نیز استمرار خواهد یافت.
این دو دستاورد مهم باید در تاریخ به ثبت برسد، زیرا نیاز اساسی ما لبنانیها در همین دو امر خلاصه میشود و جامعه لبنان نیز از آن زمان تا کنون، گامهای بلندی در این مسیر برداشته است. این «بار» امانت بزرگی است که بر عهده ما نهاده شده و در عرصه حقوق بشر، لبنان را به یکی از کشورهای پیشتاز و برجسته در سطح قاره آسیا تبدیل کرده است، و چه بسا در این عرصه، لبنان، درخشانترین سابقه را داشته باشد، چرا که مردم لبنان، بیش و پیش از دولت در این راه گام نهادهاند و تشکلهای اجتماعی لبنان نیز پیش از نهادهای سیاسی و حکومتیِ آن عهدهدار صیانت از حقوق بشر بودهاند، هر چند در این میان، نباید نقش و جایگاه احدی را نادیده انگاریم. لبنان با بهرهمندی از ارزشهای ایمانیِ والا، همواره حافظ و نگاهبان حقوق بشر بوده است، و امید آن داریم که بیش از پیش در این عرصه قدم بردارد و قوانین و نظام سیاسی و اجتماعی آن بیش از پیش به حقوق بشر احترام بگذارد و ضمانت اجرایی آن را فراهم آوَرَد.
یکی از عوامل مهم حفظ و حراست از حقوق بشر در لبنان، تنوع ادیان و مذاهب در جامعه لبنان و حضور مسلمانان و مسیحیان در کنار یکدیگر بوده است. همین گوناگونی، مبنا و ضمانت اجرایی مهمی برای قوانین حقوق بشر است که لبنان را به یک کشور خاص و متمایز در سطح منطقه تبدیل کرده است.
این تنوع و گوناگونی، به هیچ عنوان نباید مورد تعرض قرار گیرد و خدشهدار شود، به گونهای که هیچ گروه یا طایفهای احساس نکند که ماهیت و وجودش در معرض تهدید قرار دارد. ویژگیهای لبنان باید به صورت فعلی حفظ شود، زیرا در لبنان مسلمانان و مسیحیان، ضامن وجود و بقای یکدیگرند. حضور مسلمانان و مسیحیان در کنار هم، شرط لازم برای ماندگاری آنان است و در این باره نسبت به یکدیگر برتریجویی و منت نداشتهاند. این دو گروه در کنار هم تکامل مییابند، از این رو هرگونه تجاوز به حقوق دیگران و زیر پا گذاردن حقوق آنان با هر دستاویز سیاسی - تشکیلاتی دینی و غیر دینی، پذیرفتنی نیست و در واقع پایمال کردن حقوق همه لبنانیها به شمار میآید، آن هم در جامعهای مدنی و تحت حکومت دولتی که از یک سو بر پایه ایمان بنا نهاده شده و باید بدان پایبند باشد، و از سوی دیگر یک دولت مدنی است. بدین معنا که نباید هیچگونه سلطهگری و سلطهجویی را تحت عنوان دین، بر زندگی فردی و اجتماعی افراد جامعه تحمیل کند.
شهروندان لبنانی در عرصه حقوق بشر، از حقوقی بهرهمند هستند، که نه تنها در جهان عرب، بلکه در سراسر دنیا مشابه آن را کمتر سراغ داریم. حتی شهروندان کشورهایی که خود را سردمدار حقوق بشر میدانند نیز مشکلات زیادی در زمینه نقض حقوق بشر دارند و همواره وظیفه ماست که از شدت این مشکلات بکاهیم.
آنچه گفته شد، نه با هدف تمجید از نظام حکومتی و حاکمان لبنان، بلکه به منظور بزرگداشت نعمتی است که خداوند با چنین ترکیبِ جمعیتیِ کم نظیری در لبنان به ما ارزانی داشته است.
اکنون که لبنان در آستانه دوره جدیدی است و انتخاب رئیس جمهور دیگری را در پیش دارد، نخستین و مهمترین اولویت موجود آن است که این واقعیت را پاس داریم و لبنان را نیز به همین صورت نگهبان باشیم، زیرا اولویت دادن به حقوق بشر، هرگز به معنای کاستن از اقتدار جایگاه حکومت و بیتوجهی به حاکمیت قانون نبوده و نیست، همچنان که نباید سازمان یا گروهی با برخورداری از امتیاز ویژه، حقوق گروه دیگر را مورد تعدی و تجاوز قرار دهد.
در واقع مبنای اصلی حقوق بشر آن است که ضمانتی برای حمایت از این حقوق وجود داشته باشد. چنان که قرآن کریم از زبان فرزند آدم (ع) آورده است: «اگر تو بر من دست گشایی و مرا بکشی، من بر تو دست نگشایم که تو را بکشم.» (۵: ۲۸)
مهم آن است که قانون حاکم باشد و حاکمان و دستگاههای اجرایی شفاف عمل کنند و ضمانتهای اجرایی کافی وجود داشته باشد. امیدواریم که مسئولین و سران کشور، دریابند که ما خواهان حاکمیت قانون هستیم. میخواهیم در پناه قانون باشیم و حاکمان و نهادهای اجرایی ما پاسدار قانون باشند و جایگاه حقوقی شهروندان را محترم شمارند. همچنین از پارلمان و دستگاه قضایی نیز چنین توقعی داریم.
بارها این خواسته را مطرح کردهایم و بار دیگر نیز تکرار میکنیم که باید انجمنهای مدنی و غیر وابسته به دولت که با ساختارهای سلطهجو و درندهخو ارتباط ندارند، مسئولیت نظارت بر حفظ و رعایت حقوق بشر و طرح انتقادهای سازنده را بر عهده بگیرند. ما میخواهیم این انجمنهای مدنی به یک ارزش تبدیل شوند، نه اینکه خود نیز سلطهای دیگر پدید آورند. این گونه نباشد که هرکس بنا بر اجتهاد شخصی خود، تعریفی از حقوق بشر ارائه کند. باید اجماع نظری در این باره پدید آید. شهروندان نباید احساس کنند که هرکس بنا بر میل و سلیقه خود، حقوق بشر را جهتدهی میکند. مردم نباید احساس کنند که در برخی مسائل، معیارهای دوگانهای وجود دارد و جناحهای چپ و راست هر کدام به گونهای متفاوت عمل میکنند.
بار دیگر تأکید میکنم که ما خواهان لبنانی هستیم که در عرصه حقوق بشر، یکی از برجستهترین کشورهای دنیا باشد، و حقوق شهروندان لبنانی را، که با چنگ و دندان و با اهدای جان خود این کشور را ساختهاند، به آنان ارزانی دارد، چندان که همه لبنانیها به دلیل بهرهمندی از حقوق بشر به خود ببالند، هر چند اکنون نیز چنین است، اما بر ماست که از این دستاورد حراست کنیم و آن را به کمال برسانیم.
این بود آنچه به لبنان مربوط میشود. اما در نگاهی به آن سوی مرزها، بزرگترین مورد نقض حقوق بشر را در فلسطین و بر ضد تمامی فلسطینیان شاهد هستیم. البته منظور ما از «فلسطینیان»، کسانی هستند که در این سرزمین به سعی و تلاش مشغولند، نه آنان که در «کاخ سفید» به مذاکره تن دادهاند و سر تسلیم فرود آوردهاند، که ما هرگز چنین کاری را نپذیرفتهایم و نخواهیم پذیرفت.
در همسایگی فلسطین، یعنی در سوریه و لبنان و در همه جای جهانِ عرب نیز حقوق بشر از سوی رژیم صهیونیستی نقض میشود. در اینجا من خطاب به لبنانیها اعلام میدارم که به این زودیها، صلح و عقبنشینیِ اسرائیل از سرزمینهای اشغالی به وقوع نخواهد پیوست. آنچه از جانب نمایندگان طرفهای درگیر انجام میگیرد، تنها برای وقتکشی است، با این هدف که افراد از حقوق واقعی خویش غافل شوند و روند مقاومت سیاسی و جهاد اسلامی کُند و بیاثر گردد، و در ادامه نیز همبستگی ویژه میان سوریه و لبنان سست شود و اتحادی که میان مسلمانان در حال شکلگیری است، از میان برود.
ما دشواریهای بسیاری در پیش داریم که ممکن است سالیان متمادی به طول انجامد. پس لازم است با همان روحیهای که تاکنون موجب پیروزی ما گردیده است، خود را مجهز کنیم و به پیش رویم تا آینده دشوار خود را با کرامت و شکوه درآمیزیم.
امروزه حقوق بشر در سطح جهان نقض میگردد. رسالت ما در لبنان آن است که ضمن تقویت خویش، برای دفاع از این حقوق با دیگران نیز در ارتباط باشیم.
پیشنهاد من به شرکت کنندگان در همایش آن است که تنها بر ابعاد تئوریک تکیه و به نظریهپردازی اکتفا نکنند، بلکه به ابعاد و راهکارهای عملی این نظریات بپردازند و در سطح جهان و در همه قارهها و سرزمینها و نیز کشورها، با تشکیل انجمنهایی غیر وابسته و رها از قید و بند سلطهجویان محلی، منطقهای و بینالمللی، به عرصه عمل وارد شوند و هر کجا حقوق بشر نقض میشود، به پاسداری از آن برخیزند و هر کجا که این حقوق مورد توجه است، بیش از پیش در تثبیت آن بکوشند.
بیش از این سخن را طولانی نمیکنم، که هرچه بگوییم، مشکلات و دشواریهای حوزه اجرایی بیش از آن است. از خداوند میخواهم که همه ما را استوار و ثابت قدم گرداند.
پیش از پایان گفتههایم لازم میدانم که از جناب پاپ به سبب پیامی که در این باره فرستادهاند، تشکر و قدردانی کنم، که پیش از این نیز چنین پیامهایی را از این تریبون شنیدهایم. این وجدان بیدار جهانی است که هماره از این اشتیاقِ به عدالت سخن میگوید و آن را به یک ضمانت اجرایی در حمایت از حقوق بشر تبدیل کرده است. تمامی خیرخواهان و دوستداران نیکی در سراسر جهان، در این مسیر با پیام صلح الهی همراه هستند و در کنار همه این پیامها، من نیز به نوبه خود از ایشان تشکر میکنم و به آن جناب و تمامی حاضران در جلسه درود میفرستم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.