بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لِله رب العالمین و الصلاه و السلام علی سیدنا و نبینا سید الانبیأ والمرسلین محمد و آله الطیبین الطاهرین. نخست از اساتید، فضلا و برادران عزیزِ حاضر در این جلسه تشکر میکنم. نیز سپاسگزارم از اهتمام برپاکنندگان این مجلس، برای بزرگداشت یکی از علمای غایب اسلام.
سخن از امام صدر، که امیدواریم هر کجا که هست سالم و سلامت باشد و خداوند بار دیگر ما را از دیدن او بهرهمند سازد، سخنی نیکو است. اگر بخواهیم از نبود کسانی که ناخواسته در میان ما نیستند، که او خود یکی از افراد برجسته آن است، آغاز کنیم، سخن به درازا میکشد. همه ما از ربودن اشخاص در این عصر و در این زمان رنج میکشیم. هجده نفر از خانواده من در وضعیتی که امام صدر در آن به سر میبرد، هستند. اگرچه من برای خود حقی قائل نیستم تا به این موضوع بپردازم، اما به عنوان یک مسلمان که به مسائل شیعه و مردم مسلمان ایران اهتمام میورزد، درباره آن سخن خواهم گفت. هم اکنون بسیاری از علمای بزرگ در عراق مفقودند. افزون بر آنان شهروندان ایرانیالاصلی هستند که به شکل وحشیانهای به قتل رسیدهاند. اما هیچ کوششی برای بازپسگیری این مفقودین مشاهده نمیشود. این مسئلهای مهم است که به روابط بین المللی و سازمانهای سیاسی مربوط است.
جمهوری اسلامی ایران هماکنون در اوج عزت و کرامت است. از همین رو این مسئله و مسائلی همچون مسئله مفقودین باید در محافل سیاسی مطرح شود. یا دست کم باید مظلومیت ما، مظلومیت شیعه اهل بیت و مظلومیت علما و مظلومیت انقلاب اسلامی و مظلومیت این کشور عزیز در سطح جهان آشکار شود.
یکی از ابعاد شخصیت امام صدر ویژگیهای اخلاقی و زندگی ایشان است. شخصیت امام صدر از این نگاه دارای ابعاد مختلف، زیبا و آموزنده است. در آن عبرتها و درسهای بسیاری است، که میتوان در بررسی ابعاد شخصیتهایی این گونه از آن بهرهها برد. من حدود بیست سال با ایشان بودم. چه هنگامی که در نجف اشرف بودند و چه وقتی که به لبنان سفر کردند و در آنجا اقامت گزیدند، بسیار به ایشان و نهضت وی نزدیک بودم.
من در سخنانم میکوشم بر حرکت اسلامی و اجتماعی که امام صدر درلبنان ایجاد کرد، بپردازم. با آشنایی از اثرات این نهضت و بنیانهای آن میتوان مشترکاتی میان حرکت امام صدر و سید جمالالدین اسدآبادی یافت. اما تفاوتهای مهمی نیز میان حرکت این دو میتوان برشمرد که با توجه به کمی وقت به اختصار بدین موضوع خواهم پرداخت.
امام صدر حرکتش را در لبنان بر تربیت گروهی صالح که همان شیعه اهل بیت (ع) بودند، متمرکز کرد. آن هم به شیوهای که این گروه مسئولیتش را در برابر جهان اسلام و مسلمین بپذیرد. همان گونه که ائمه (ع) برای تربیت گروهی صالح که مسئولیتهای بزرگ خویش را در برابر اسلام و جهان اسلام بپذیرد، بسیار کوشیدند.
امام صدر نیز به همین منظور به ایجاد گروه اهل بیت (ع) در لبنان اقدام کرد و کوشید که این گروه را بر اساس پنج اصل تربیت کند. اصولی مهم که امام صدر بدان اهتمام میورزید و بر اساس آن اصول توانست این گروه را بسازد.
اصل اول بسیج معنوی، فرهنگی و سیاسی این گروه بود. بسیج کردن این افراد بر مجموعهای از اصول مهم که برای ساختن هر گروهی لازم است، استوار بود و امام صدر با توجه به اوضاع خاص لبنان بر آن اهتمام ورزید. این بسیج اولاً پذیرای عموم مردم و همچنین محافل فرهنگی و رسمی لبنان بود. در این بسیج همگانی و درهای باز، امام صدر به محافل و مراکز دینی اهتمام ورزید. او پذیرای همه فِرَق و ادیان موجود در لبنان بود.
ثانیاً این جنبش فرهنگی دارای بُعد سیاسی بود. امام صدر در حرکت فرهنگی خود تنها به طرح فرهنگ اسلامی بسنده نکرد، بلکه بدان بُعد اجتماعی - سیاسی نیز بخشید. همین شیوه درست نیز روش اهل بیت است.
ثالثاً او کوشید تا از الگوهای سنتی موجود در حرکتهای اجتماعی فراتر رود. تلاشش بر آن بود تا تحولات اجتماعی را در روش خود رعایت کند؛ چه در ایجاد حوزههای علمیه، چه در تأسیس مراکز فرهنگی یا طرحهای اقتصادی و یا طرحهای خدماتیی که میتوان به این گروه تقدیم کرد.
رابعاً در این بسیج او برای وحدت گروه میکوشید. این گروه دارای شرایط مختلف و در آن وقت جنوب لبنان نیز شاهد تقسیمبندیهای زیادی بود. میان بعلبک و هرمل مرزبندی سیاسی وجود داشت، و از سوی دیگر در جنوب نیز همین گونه بود. افزون بر همه اینها اختلافاتی میان گروههای دینی و علمی وجود داشت. در این میان امام موسی صدر به موضوع وحدت شیعیان اهتمام ورزید، و برای اتحاد مجدد آنان تلاش کرد. در همان حال نیز برای وحدت جامعه لبنان میکوشید. یعنی نمیخواست که این گروه، گروهی منزوی یا بریده از اجتماع باشد، بلکه بر آن بود تا این گروه جزئی از اجتماع باشد و در شرایط اجتماع زندگی کند. افزون بر اینها، او همزمان، برای وحدت در امت اسلامی نیز تلاش میکرد.
امام موسی صدر به محیط جغرافیایی - سیاسی که لبنان را احاطه کرده بود، توجه داشت، به گونهای که میکوشید شیعیان لبنان گروه واحدی باشند که قادر به همزیستی با همه شرایط پیرامونی باشند. اینگونه بود که امام صدر توانست این هدف را که همان بسیج معنوی، فرهنگی و سیاسی اجتماع بود، محقق سازد.
اصل مهم دوم آن است که امام صدر در این بسیج کوشید در چارچوب اسلام حرکت کند، نه چارچوبهای دیگری که دیگران به اشکال مختلف از آن تبعیت میکردند. این چارچوب در دو مسئله اساسی تعریف میشود. نخست اینکه حرکتش در مسیر فکر اصیل اسلامی بود. او با تحولات تفکر اسلامی، ابتدا در قم و سپس در نجف، همگام بود. در اثر این همراهی روابط صمیمانهای میان او و پسر عمویش، آیتا العظمی شهید سید محمدباقر صدر و نیز با دایی عموزادههایش، آیتا العظمی شیخ مرتضی آلیاسین و سایر علمای نجف که دلمشغولیهای سیاسی و فکری بسیاری داشتند، وجود داشت.
از سوی دیگر تلاش او پیوند دادن این حرکت بسیجگونه به مرجعیت اسلامی در نجف اشرف بود. این از ویژگیهای مهمی است که نهضت امام صدر را از حرکت سید جمالالدین اسد آبادی متمایز میسازد. یعنی امام صدر در هر گامی از حرکتش به صورت مستقیم با مرجعیت عام جهان تشیع، که در آن وقت حضرت آیتا العظمی سید محسن حکیم بود، هماهنگی داشت. بدون مشورت و هماهنگی با مرجعیت قدمی بر نمیداشت. او چارچوب اسلامی و چارچوب اصیل دینی را در حرکت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خود حفظ میکرد.
اصل سوم مطالبه حقوق مشروع شیعیان است. امام صدر در این حرکت مسئله حقوق شیعیان را در برابر خویش نهاد. اما کدام حقوق را؟ او به حقوق جزئی نمیپرداخت، بلکه حقوق اساسی این گروه را مطالبه میکرد؛ یعنی حقوق سیاسی و مدنی و اجتماعی. شیعیان لبنان در محرومیت شدید به سر میبردند و از این حقوق از دست رفته خود شکایت میکردند.
اصل چهارم تربیت شیعیان برای همراهی آنان با دغدغههای عمومی جهان اسلام است. در این باره به عناوین متعددی میتوان اشاره کرد. از جمله روبرو کردن شیعیان با قضیه فلسطین، با توجه به موقعیت لبنان. همچنین آگاه کردن آنان از خطر صهیونیسم که خطری برای جهان اسلام و امت عرب و بهخصوص لبنان به شمار میآید. همچنین روبرو کردن شیعیان با تهاجم فکری و فرهنگی. چرا که لبنان یکی از مراکز آشکار تهاجم فرهنگی - فکری است که کل جهان اسلام با آن درگیر است؛ خصوصاً با وجود جریانهای مارکسیستی و ملیگرایانه و حتی جریان لیبرال که در لبنان وجود داشتند و به مثابه تهدیدی حقیقی برای جهان اسلام در آن وقت بودند.
مسئله دیگری که باید به آن اشاره کرد، مسئله آزادیخواهی در جهان اسلام است، یعنی انقلاب اسلامی و حرکت امام خمینی (ره) در ایران از یک سو، و اتفاقاتی که عراق در آن هنگام شاهدش بود، از سوی دیگر. در آن هنگام در خط مقدم این آزادیخواهی مرجع عام، آیتا العظمی سید محسن حکیم (رض)، بود. در این باره سخن به درازا خواهد کشید. اگر میگویم در خط مقدم بود، تشخیص من نیست، بلکه تشخیص امام خمینی (ره) است. هنگامی که با ایشان دیدار داشتیم، شخص ایشان گفت که من انتظار داشتم حکومت اسلامی در عراق پیش از حکومت اسلامی در ایران برپا شود. امام خمینی یک حرکت مترقی سیاسی و اسلامی در آن هنگام عراق میدید. یکی از تلاشهای اساسی شیعه در زیر سایه این بسیج بود.
اصل پنجم که در این ساختار مهم است، موضوع مؤسسات عامالمنفعه بزرگ است. نخستینِ آنها مجلس اعلای شیعیان است که امام موسی صدر آن را تأسیس کرد.
در لبنان بیش از چهارده دین و مذهب وجود دارد که هر کدام از آنها، به جز شیعه، برای خود مجلس داشتند. شیعیان بزرگترین طایفه از نظر جمعیت و سومین طایفه از نظر رسمی در حکومت لبنان هستند. اما با این همه مجلس نداشتند. امام صدر علیرغم مشکلات گوناگون برای این موضوع بسیار تلاش کرد. یکی از مهمترین این مشکلات این بود که میگفتند این نهاد بر ضد مرجعیت شیعه عمل خواهد کرد.
اما این مسئله نیز با هماهنگی آیتا حکیم بود. رئیس وقت پارلمان لبنان، صبری حماده، در نامهای به آیتا حکیم از ایشان برای تأسیس این مجلس اجازه گرفت. آیتا حکیم در پاسخ نامهای نوشت و تأکید کرد که تأسیس این مجلس از کارهای مهم و ضروریی است که باید حتماً انجام پذیرد و بر همین اساس امام صدر موفق به انجام این مهم شد.
مسئله دوم تأسیس گروههای مقاومت لبنان بود که «أمل» نام دارد. این جنبش بر آن بود که هیچ گروهی نمیتواند به اهدافش برسد، مگر آنکه گروهی قدرتمند باشد و توانا بر به کارگیری نیروی کافی در وقت مناسب برای تحقق آن اهداف. میدانیم که اندیشه ایجاد تشکیلات مسلح در محافل لبنان با مشکلات عدیدهای روبرو بود. از جمله این مشکلات وجود تفکری عمومی در فرهنگ شیعه بود که به دوری جستن از فعالیتهای مسلحانه دعوت میکرد و مشکلات دیگری که امام صدر توانست بر همه آنها فایق آید و این تشکل را ایجاد کند. سخن گفتن در این باره وقت بسیاری میطلبد و در این فرصت به این مقدار بسنده میکنم و از همه برای نقص و خلل سخنانم پوزش می طلبم.