با ورق زدنِ صفحات تاریخ، میتوانیم مراحل و عواملی را شناسایی کنیم، که در شکلگیری شخصیت ایشان مؤثر بوده است. امام صدر در آغوشِ خانوادهای رشد کرد، که دانشپرور بود. گویا چنین مقدر بوده است که حیات این خانواده، وقف رشد و گسترشِ فرهنگِ نابِ اسلامی شود. اولین محیطی که در رشد این خاندان تأثیر گذاشت، منطقه جبلعامل لبنان بود. این منطقه از ابتدای گسترش اسلام تا امروز، همواره شاهدِ جنبشها، نهضتها و جهادهایی بوده است که اعتلای اسلام ناب و پاسداری از ارزشهایی چون عدالت، وحدت و استقلالطلبی، دغدغه اصلی آنها را تشکیل میداده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
عنوان سخنرانی در نگاه اول ساده به نظر میرسد. شاید تصور شود که ما در برابر موضوعی با چارچوبی مشخص قرار داریم، که رکن اصلی آن بازشناخت ویژگیهای تاریخی دوران معاصر و نیز تحولات گوناگونی است که پیآمد این ویژگیها، و همچنین نوع برخورد انسان در رویارویی با این مسائل است. زیرا انسانی که به طور طبیعی در برابر بحرانها از خود واکنش موافق یا مخالف نشان میدهد، در برابر این تحولات هم، به ناچار، موضع میگیرد.
اما پس از نگاهی گذرا به موضوع، خود را با سیلی از پرسشها مواجه میبینیم. امواج این پرسشها سخت با انسان برخورد میکند، و اندیشه او را ناخواسته به فضایی پر از شک و تحیر میکشاند. این سیل خروشان از دنیایی بیپایان و مملو از موقعیتهای گوناگونِ تاریخی و اجتماعی سرچشمه میگیرد، که در بستر تمدن ملتها و اقوام مختلف پدید آمده است.
به همین علت و نیز بنا بر ادله دیگر، انسان احساس میکند که باید با احتیاط فراوان و دست به عصا با چنین موضوعهایی برخورد کند. ما باید با هشیاری کامل، کارآیی و بازدهی علوم تجربی را، که از ثمرات دانش جدید است، در کنار واقعیتهای دنیای امروز بررسی کنیم، تا بتوانیم گوشههایی از بحرانهای موجود را کشف کنیم. باید به تپشهای نبض واقعیت موجود در جهان کاملاً توجه کنیم، و همین توجه است که ما را با بسیاری از حقایقِ مرتبط با موضوعمان آشنا خواهد کرد. از همین رو بنده احساس میکنم، که ناچارم تا روند بحث را در قالب چند پرسش ویژه مرزبندی کنم.
در ابتدا توجه شما را به نکتهای جلب میکنم. آن نکته این است که تنها در صورتی خواهیم توانست حق مطلب را به شایستگی ادا کنیم، که خود را با دنیای فردی و جهان معاصر مرتبط بدانیم. ما در برابر چرخهای از حرکت جهانی قرار داریم. بنابراین هر چه هم که در رؤیاها و موضعگیریهای فردی خود پیشرفته باشیم، نمیتوانیم خود را در دنیایی درونگرا منزوی کنیم. اما به راستی از کدامین عصر و دوره سخن میگوییم؟ آیا از عصری سخن میگوییم که دورانِ پویایی علوم، پیشرفت اقتصاد، پدید آمدن دولت عربی و عمیقتر شدن روابط و تعامل میان ملتهاست. یا جریانهای آشوبطلب و هرج و مرجگرا، این ویژگیهای خوب را در آتش گرایشهایشان میسوزانند؟ واضح است که این جریانها زاییده راهبُردهای خشن فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است. راهبردهایی که متأسفانه بر ابزارها و فناوری پیشرفته معاصر حاکم است و برخی سازمانها را قادر ساخته که بر تواناییهای این سیر رو به جلو فرمانروایی کنند.
سازمانهایی که با استفاده از این جایگاه، سلطه جهانی خود را گسترش داده و در قالب معادلههایی قوی و بازدارنده، امکان تحرک و آزادی دیگران را سلب کردهاند. ما در برابر چنین واقعیت چندپارهای قرار داریم که به انسجام درونی بسیار نیازمند است. با این اوصاف و در این فضا، میخواهیم به تشریح حرکت امام صدر بپردازیم. به نظر من اگر سخنرانیهایی که به این منظور ایراد میشود، از همان ابتدا پرسشهای خود را معین و زاویه دیدشان را مرزبندی نکنند، سخنرانیهایی سطحی خواهند شد. بنابراین برای شناخت منظومه فکری و مواضع تاریخی امام موسی صدر، لازم است که بر این مباحث پیشدرآمدی داشته باشیم. چرا که ایشان در محدودهای مشخص، طراحِ حرکتی عظیم و پدیدآورنده جنبشِ داخلیِ بزرگی بود.
۱- ساختار شخصیتی امام صدر
با ورق زدنِ صفحات تاریخ، میتوانیم مراحل و عواملی را شناسایی کنیم، که در شکلگیری شخصیت ایشان مؤثر بوده است. امام صدر در آغوشِ خانوادهای رشد کرد، که دانشپرور بود. گویا چنین مقدر بوده است که حیات این خانواده، وقف رشد و گسترشِ فرهنگِ نابِ اسلامی شود.
اولین محیطی که در رشد این خاندان تأثیر گذاشت، منطقه جبلعامل لبنان بود. این منطقه از ابتدای گسترش اسلام تا امروز، همواره شاهدِ جنبشها، نهضتها و جهادهایی بوده است که اعتلای اسلام ناب و پاسداری از ارزشهایی چون عدالت، وحدت و استقلالطلبی، دغدغه اصلی آنها را تشکیل میداده است.
نجف اشرف دومین فضایی بود که در ساختن این شخصیت نقشی اساسی ایفا کرد. حوزه نجف، رادمردان سترگی از دانشوران دینی را در آغوش خود جا داده بود. آنان پهنه حضور خود را در آن جا گسترانیده بودند تا با کوششهای علمی خود، آن ناحیه را دژ و پناهگاهی برای گسترش اندیشه دینی سازند. تشنهکامان معرفت برای جرعهنوشی از گوارای علوم دینی به آن جا رفت و آمد میکردند و با روشنترین و دقیقترین شکل ممکن، با این دسته از دانش آشنا میشدند. درمیان رواقهای این حوزه، جریانهای ریشهدار علمی و حرکتهای تکاپوگر تبلیغی و اجتهادی شکل گرفته بود. این حرکتها معمولاً در فضاهای بسته و تنگ سیاسی انجام میگرفت. این جریانِ علمی در برههای فرصت پیدا کرد که در چرخه عمومی سیاست وارد شود. با ورود به میدان سیاست پرچمداری مبارزه با استعمار را بر دوش گرفت، و در آغاز قرن گذشته پیشگام این مبارزه شد. به طور مشخص حوزه علمیه نجف در سال ۱۹۲۰ میلادی در برابر استعمار انگلیس قیام خود را آغاز کرد.
حوزه علمیه قم سومین فضای شخصیتپرداز برای امام صدر بود. قم نماد حرکت اسلامِ ناب و ریشه درونی انقلاب ایران و حرکتهای اسلامی بعد از آن است. این نقطه نمودِ بارزی است که جهانشمولی اسلام را به نمایش میگذارد، و گذار اندیشه دینی را از مرز گرایش نژادی و قومی نشان میدهد. فضای اسلامی ایران پایگاهی است که آغوش خود را بستر انقلابهای پی در پی کرده است. از این میان از چند مورد یاد میکنیم: نهضت مشروطه در سال ۱۹۰۵، جنبش ملی شدن صنعت نفت در سال ۱۹۵۳ (۱۳۳۲ ه «)، قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ (مطابق با ۱۹۶۳م) و انقلاب اسلامی ایران که به رهبری امام خمینی (ره) به پیروزی رسید.
و بالاخره فضای چهارمی که در ساختن شخصیت ایشان مؤثر بود دانشگاه الازهر مصر بود. این مرکز، اولین و مهمترین مرجعِ دینی در منطقه آفریقاست. مرکزی که شعبههای مختلف و تجاربی فراوان، و به طور طبیعی مشکلات و مسائل خاص خود را نیز دارد.
هر کدام از این مناطقِ جهتدهنده، با توجه به خصوصیات برجسته حاکم بر آنها، به شکلی تعیین کننده بر شخصیت امام صدر اثر گذاشتند. همه این محیطها دست در دست هم فضای فرهنگی ویژهای فراهم آوردند، که زمینهای مناسب برای رشدِ ایشان شد. امام صدر، شخصیت بزرگ، رهبریِ فکری و تواناییهای روزآمدش را از چنین فضا و بستری الهام گرفت.
با توجه به سخنان پیشگفته به خوبی درک میکنیم، که ایشان توانست در دنیای معاصر، با همه مزایا و مشکلاتی که دارد، شکافی بزرگ ایجاد کند. شخصیتی با این قدرتِ تأثیر بدون شک از اندیشههای ثابتِ توحیدی و عدالتخواهانه سرشار، دامنه تجاربِ او گسترده و افقهای جهادگری و آزادیخواهی او در اوج است. بنابراین در وجود امام صدر شخصیتی اسلامگرا مییابیم که در این عصر، زندگی خود را با گرایش به نهضت و حرکت انقلابی سپری کرد و برای جامعه لبنانی تعبیری جدید و ملموس از این گرایش به نمایش گذاشت.
۲- جامعه لبنان: تشخیص بحران و افقهای جنبش
امام موسی صدر در برخورد و تعامل با مسائل ویژه لبنان، معیارها و شاخصهای خاصی داشت. تصور میکنم که تأمل در این عبارتِ ایشان، ما را در شناسائیِ این معیارها و شاخصها یاری کند. سخن ایشان این بود:
تمامی پیامبران فرستادگان پروردگار یکتا هستند. دعوت همه آنان به سوی یک رسالت مشترک است. رسالتی که اندیشه، دل و جسم انسان را به تسلیم در برابر خداوند فرا میخواند. ما با این نگاه به گذشتگان خود مینگریم. این رسالت دو سوی دارد؛ از یک سو به خداوند پیوند خورده است، و از سوی دیگر به انسان. این مؤمنان هستند که جنبه انسانی این رسالت را بر دوش دارند.
و به مناسبت دیگری میفرمایند:
رسالت همه ادیان یکی است. این رسالت مشترک، در قالب حلقههایی به هم پیوسته، در ادیان گوناگون تجلی پیدا کرده است. هدف ادیان تنها وقتی تحقق مییابد که انسان از بندگی لذتها و از پرستش اشیأ، انسانهای پیرامون و نیز از آثار شوم این پرستشها برهد.
بر کسی پوشیده نیست که هدف امام موسی صدر ساختن معیاری ایمانی، جامع و همهسونگر بود. او میخواست در برابر فِرَقِ گوناگونِ موجود در لبنان فضایی جدید بگشاید و با نمایاندن افقهای حرکت و قیام، نیروهای آزادیخواه و پتانسیلهای نهفته در جامعه را به کار اندازد. امام صدر همزمان با این حرکت هدف دیگری را نیز دنبال میکرد. او با غل و زنجیرهایی که به پای جامعه بسته بود، مبارزه میکرد. گرایشهای نادرستی که به علت رواج چندین ساله در قالب آداب و رسوم و عرفهای رایج جامعه رسوب کرده، و بخشی از زندگی فردی و اجتماعی جامعه لبنانی را تشکیل داده بود.
امام موسی صدر، از ابتدای دهه ۶۰ و از همان بدوِ ورود خود به لبنان، تلاش میکردند که این معیارِ ایمانی جامع، زبانی آرمانی نشود که از واقعیت به دور است. ایشان جبهههای کاری فراوانی را فراروی خود گشودند که در تمامی آنها، معیار یاد شده به چشم میخورد و مؤید این اندیشه بود. امام بر همین اساس در حرکت خود، همه عناصر مثبت جامعه لبنان را فعال کردند. هدف ایشان آن بود که چنان زمینه و شرایطی فراهم آید، که فضای سیاسی و فرهنگی جامعه برای مقابله با تهدیدهای گوناگون آماده شود. به همین علت نزدیک به دو دهه تلاش ایشان، مصروف گشودن افقهای جدید برای اصلاحات فراگیر در لبنان شد. این اصلاحات در ضمن حرکتی اجرا میشد که ویژگی بارز آن، تکثر گرایشها بود.
با نگاهی گذرا به فعالیتهای امام، محورهایی را مشاهده میکنیم، که ایشان یا در صحنه عمل مؤسِس آن بودند، یا در پدید آمدن آنها نقشی برجسته داشتند. مهمترین این محورها به شرح زیر است:
۱- تلاش و زمینهسازی مناسب برای ایجاد مؤسسههای آموزشی، حرفهای، پزشکی و اجتماعی که به شکل خصوصی فعالیت میکردند. این مراکز به طور همزمان چند هدف را تأمین میکرد: از یک سو روحیه کار، تلاش، مسئولیتپذیری و ورود مستقیم به صحنه فعالیت را در میان طبقات محروم زنده میکرد. و از سوی دیگر تمهیداتی فراهم میآورد که خدمات اولیه و ضروری گوناگون به این طبقه از مردم عرضه شود، و بدین ترتیب بخشی از دردها و رنجهای آنان کاسته شود. امام صدر دقیقاً میدانست که موفقیت اصلاحِ فراگیر مستلزم آن است که ذهنیتی موافق با اصلاحات، در مردم ایجاد شود. ایشان اجازه داد که مردم به دنیای اصلاحات پا نهند، و ناهنجاریهایی چون وابستگی، منفینگری، گریز از مسئولیت و بیاعتمادی به جنبش و تغییر را پشت سر گذارند.
۲- تلاش برای ایجاد پیوند میان طبقات محروم در سراسر جامعه، و نیز میان آنان و هموطنانی که در جست و جوی کار و معیشت به سرزمینهای دیگر مهاجرت کرده بودند. امام با همین هدف حرکت عمیق و گسترده خود را در گوشهگوشه لبنان و همچنین در بین مهاجران آغاز کرد. امام در زندگی مردم شریک و از نزدیک با مشکلات و مسائل آنان آشنا شد. او میکوشید تا حجابهای تفرقهآفرین را از میان آنان بردارد و ارتباطی مستقیم میانشان برقرار کند. این حرکت باعث شد که نهضت امام از جنبشی نخبهگرا و قدرتطلب به حرکتی مردمی بدل شود، که هدف آن ساختن فضای معنوی، فکری و سیاسی مناسبی بر پایه توحید و کنار زدن طبقهبندیهای فرقهای و مصلحتجویانه بود.
۳- تلاش بیوقفه برای ایجاد پیوند میان تمام شخصیتها و نمادهای معنوی، فکری و سیاسی که در حرکت اصلاحگرانه نقش داشتند.
این رویکرد، به سبب آثار مطلوب فراوانی که برای لبنان، جامعه عرب و مسلمانان داشت، در محافل گوناگونِ فکری و در اجتماعهای سیاسی جای خود را باز کرد. امام موسی صدر تلاش فراوانی کرد که این آرمان را نهادینه و پایدار، و با هشیاری در زندگی واقعی و تشکیلاتی مردم اجرا کند. این مطلب را به بهترین وجه میتوان در سخنان ایشان پیگیری کرد:
من کوششهای اجتماعی و فعالیتهای سیاسی خویش را چیزی جز بعدی از ابعاد رسالت و مسئولیت اسلامی خویش نمیدانم. به نظر من، ایمان به خدا، از کوشش برای خدمت به مردم و کاستن از دردهای آنان جدا نیست. چه، ایمان به خدا، راهی مناسب را برای رسیدن به این هدف مقدس، یعنی خدمت به محرومان، ترسیم میکند. راهی که بر پایبندی به ارزشهای اخلاقی تکیه دارد. این باور و اعتقاد، از سالها قبل از حوادث لبنان، در ضمن آن حوادث و نیز در دوران پس از آن، خطمشی زندگی و فعالیتهای مرا پی ریخته است. همین باور و روش است که ما را از سایر گروههای سیاسی لبنان متمایز میسازد، و همین باور و روش است که ساختار اجتماعی آینده را سامان خواهد داد.
در تکمیل آنچه آمد باید تأکید کنم که امام موسی صدر در بسیاری از چالشها و مسائل، از بینشی ژرف و عمیق برخوردار بود. از مهمترین این چالشها، قضیه مقدس فلسطین بود. امام در این باره میگوید:
تلاش و جهاد در راه آزادی فلسطین، عملی مقدس است. زیرا تلاش در راه آزادسازی فلسطین، کوشش در راه نجات مقدسات اسلامی، مسیحی و تلاش برای آزادسازی انسان است. این حرکت تلاشی است که از زشت نشان دادن دین خدا جلوگیری میکند. زیرا صهیونیستها در پی آنند که چهرهای ناخوشایند از دین خدا به تصویر بکشانند.
امام موسی صدر براساس همین نگرش و با اعتقادی مبنایی، از همان اوان دهه هفتاد میلادی به حمایت از قیام مردم فلسطین برخاست. او با صبر و شجاعت، تمامی خطاها، انحرافات فکری و سیاسی و عوارض حضور مقاومت فلسطین در لبنان را تحمل کرد.
ایشان در مواضع سیاسی خود تنها به پشتیبانی و تأیید بسنده نکرد، بلکه شریک اصلی مقاومت در برابر فزونخواهی و تجاوزگری اسرائیل در منطقه بود. از همین رو موضوع اساسی «جنوب لبنان» در زندگی سیاسی و فعالیتهای مردمی، عربی و بینالمللی امام صدر جایگاه ویژهای یافت. امام خیلی سریع و در کمترین زمان ممکن به نیکی دریافت که اسرائیل، به جنوب لبنان چشم طمع دوخته است. از همین رو و برخلاف عرف رایج دست بر دست نگذاشت تا ابتدا، فاجعهای به نام «اشغال» روی دهد. بلکه سریعاً دست به کار شد و تا جایی که امکانات اجازه داد، فضا و زمینه لازم برای مقاومت در برابر دشمن متجاوز اسرائیلی را فراهم آورد. زمینهسازی امام تمامی سطوح، از سیاستگذاریهای کلان دولت گرفته تا آماده ساختن مردم، همه و همه را در برگرفت، تا سرانجام جامعه لبنانی برای مقاومت در برابر تجاوزهای اسرائیل مهیا شد. امام اگر چه بارها با بیتوجهی و اهمال دولتهای وقت مواجه شد، اما این بیتوجهی و اهمال هرگز ایشان را در پیمودن این راه سست نکرد، و ایشان را بر آن داشت تا با تکیه بر توانمندی و ایمان مردم، در نهایت صراحت و امیدواری اعلام کند:
جنوب لبنان باید استوار و قدرتمند باشد. جنوب لبنان باید صخرهای مستحکم باشد که به هنگام برخورد امواج توطئه و طمع اسرائیل با آن، آنها را در هم بکوبد. جنوب باید همواره بخشی از لبنان، قطعهای از جهانِ عربِ متحد، و نوک پیکان مبارزه آنان با اسرائیل باشد و باقی بماند.
این موضع امام در حد یک شعار سیاسی باقی نماند، بلکه با درایت و مدیریت ایشان، آرام آرام به برنامهای ملی بدل شد. امام طبقات مختلف مردم را بسیج و خطاب به آنان اعلام کرد:
به همه هشدار میدهم! کشور در معرض خطر است، وطن در معرض خطر است، کرامت ما در معرض خطر است. مهمترین مسئله امروز، حفظ کشور، حفظ مردم و حفظ وحدت و یکپارچگی آنهاست. در راه این مبارزه، تمامی امکانات و توانمندیهای خود را بسیج کنید. آماده باشید. همه آموزش ببینید و همه مسلح شوید.
این سخنان که سنگ بنای ادبیات مقاومت لبنان به شمار میآید، پرتوهای روشنگری هستند که از حرکت قوی و قدرتمند جهادی امام صدر پرده بر میدارند. جهادی که امام از ابتدای دهه شصت آغاز کرد و با غیبت ایشان در سال ۱۹۷۸ به مرحله تازهای وارد شد.
و امروز، ما با انگیزه تجزیه و تحلیل ابعاد مختلف این تجربه پربرکت دور هم جمع شدهایم. نهضتی که امام موسی صدر آغاز کرد در سرتاسر جهان عرب و دنیای اسلام ریشه دوانده و ماندگار شده است. این نهضت تجربهای اصیل و پشتوانهای ارزشمند برای حرکت اصلاحطلبی و گسترش فرهنگ دینی به شمار میرود. تجربه موفق حرکت امام صدر در تاریخ ماندگار خواهد بود. افقهای زرینِ رهایی و آزادی از ظلم و ستم را ترسیم خواهد کرد و سرانجام اتحاد و تکامل را براساس توحید و عدل الهی ژرفا خواهد بخشید.