رواداری در اندیشه امام موسی صدر، به بهانه «روزجهانی مدارا»
متنی که در ادامه می خوانید یادداشتی کوتاه از دکتر خسرو باقری، عضو هیات علمی دانشگاه تهران است. دکتر باقری در درسگفتار «حدود و ضرورتهای مدارا با ادیان و آیینها: تبیینی از دیدگاه تربیتی امام موسی صدر» که آذر ۱۳۹۶ در موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر برگزار شد به تبیین مفصل این موضوع پرداخته بود.
شانزدهم نوامبر، بر اساس آنچه در تقویم جهانی به ثبت رسیده، روز جهانی «مدارا»است. در سالهای اخیر اختلافات جزئی بین مسلمانان منجر به حوادث و پیامدهای ناگوار و جنگهای جبرانناپذیری شده است. در این میان فرقهگرایی و گروه گرایی همواره حربهای برای دامنزدن به این اختلافات بوده است.
در نقطه مقابل این رویکرد، امام موسی صدر حضور دارد. او در مسیر اشتراکات حرکت کرد؛ نهتنها دغدغه اشتراکات دینی داشت، بلکه به اشتراکات بشری هم اهمیت داد، یعنی حتی از خِرد اسلامی و حتی از همه آیینها و ادیان آسمانی هم فراتر رفت و از جایی سخن گفت که انسانها وجود دارند. ایشان مدارا را در میان ادیان و فرق ترویج کرد.
امام موسی صدر به وحدت میان حقیقت و واقعیت در جهان اعتقاد داشت؛ یعنی بر آن بود که واقعیت و حقیقت در نقطه اوج خود یکی هستند. در مباحث اسلامی این نقطه اوج خداست. واقعیت چیزی است که وجود دارد و حقیقت هم همان چیز است که وجود دارد، اما در عین حال از شایستگی وجود برخوردار است.
در نگاه امام موسی صدر وقتی واقعیت تنزل پیدا کرد و متکثر شد، حقیقت هم به موازات پارههای واقعیت پاره میشود. به بیان دیگر، هرکدام از این پارهها به همان اندازهای که واقعیت دارند، حقیقت هم دارند و آن محتوای شایستهای را که در درون شان بوده است، بازنمایی میکنند.
حال اگر این پارههای واقعیت را انسانها در نظر بگیریم، هر انسانی با همین واقعیت خودش حقیقتی را هم حمل میکند؛ یعنی همین که انسان است و همین که واقعیتی هم دارد، از حقیقتی هم برخوردار است. این حقیقت بحق به معنای حقوقی کلمه هم منجر میشود؛ یعنی حقوق موجودات از طبیعتشان و واقعیتشان سرچشمه میگیرد.
در دیدگاه امام موسی صدر واقعیت و حقیقت و حق در عرصه تکثر موجودات باهم هماهنگی دارند. هر موجودی به میزانی که از واقعیت برخوردار باشد، به همان میزان هم از حقیقت برخوردار است و به همان میزان هم از حقهایی برخوردار خواهد بود. انطباقنداشتن واقعیت انسانی و حقیقت انسانی ایجاد منازعه میکند. این نبود انطباق، خشکترین هیزم برای اشتعال است و این را استعمارگران و استثمارگران و قدرتهای ستمگر بخوبی دانستهاند و میدانند.
اینجاست که مسأله مدارا مطرح میشود؛ مدارا بهعنوان استراتژیای برای خاموشکردن آتش منازعه. البته مدارا دو معنی دارد: معنای عاطفی و معنای معرفتشناختی. مدارای معرفتشناختی بار معرفتشناختی دارد؛ یعنی من شما را میپذیرم زیرا ممکن است در سخن شما حقیقتی باشد، که من از آن بیبهرهام. بین مدارای عاطفی و مدارای معرفت شناختی نیز ارتباط برقرار است و لازمه یکدیگرند. زیرا انسانها اگر به لحاظ عاطفی از موضع خود کوتاه نیایند، توانایی شنیدن نیز نخواهند داشت. بنابراین، برای رسیدن به حقیقت، ضرورتی وجود دارد و آن ضرورتِ معرفتی است.
کسانی که بهدنبال حقیقتاند و دغدغه حقیقت دارند، باید با رقبایشان مدارای معرفتشناختی داشته باشند؛ یعنی به حرف رقیب گوش دهند، شاید در سخن او حقیقتی باشد که به آن دسترسی ندارند. این مسأله بسیار مهمی است که به لحاظ فلسفی کاملاً اساسی است. فقط انسانهای خودمحور این مدارا را ندارند و زود باورشان میشود که کل حقیقت هستند و نیاز به فرد دیگری ندارند.
آنچه از آثار امام موسی صدر مشخص است این است که ایشان پذیرای فرق مختلف در لبنان بودهاند و هیچ گاه سعی نداشتهاند که مذهب شیعه را برحق و دیگر مذاهب را باطل بدانند. پذیرفتن سخنرانی در کلیسای کپوشیین شاهد این موضوع است. در اندیشه امام موسی صدر انسان دارای جایگاه ویژهای است. ایشان در کلیسای کپوشیین برای انسان سخنرانی میکند و از همه میخواهد برای کاهش رنج بشر بکوشند.
درک ایشان از جایگاه انسان در اسلام براساس قرآن است که میفرماید: «و لَقَدْ کرَّمْنَا بَنِی آدَمَ» (بهراستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم) و اینکه انسان بما هُوَ انسان، هدف کرامت و منزلت الهی است، نهفقط بهعنوان مؤمن. یکی از مجراهای تقویت فرقهگرایی، تربیت است. وقتی کودکان و نوجوانان در فرقههای مختلف تنها از دین و آیین خود میآموزند و تنها آن را بحق و درست میدانند، به فهم عمیق و استواری از دیگری نمیرسند و نمیتوانند تفاوتها و حقایق دیگری را بپذیرند.
در سیستمهای آموزشی موجود تفاوتها آموزش داده نمیشوند؛ تفاوتهایی از جنس رنگ و نژاد و دین و آیین. کار بنیادی در خانه و مدرسه و پژوهشگاه است. آنجاست که کودکان و نوجوانان و جوانان ما باید استراتژی مدارای معرفتشناختی و عاطفی را یاد بگیرند. مراکز آموزشی باید خودشان را ارزیابی کنند و عملکرد خود را علیه خشونت بررسی کنند. زیرا آنها هستند که در این باره مسئولند.