دکتر هادی خانیکی در سخنانی این موضوع را بررسی میکند که امام موسی صدر چگونه توانست جامعهای آسیب دیده و فرقهای در معرض تهدید را به فرصت تبدیل کند؟
آنچه در ادامه میخوانید، سخنان دکتر هادی خانیکی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی در چهل و پنجمین نشست «اندیشه و عمل امام موسی صدر» که با موضوع «امام موسی صدر و تجربۀ دیگری پذیری» است. این نشست 14 آبان 1396 در مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر برگزار شد.
در دوران انقلاب مؤلفهها و موضوعاتی نظیر آزادی و مردمسالاری و جامعۀ مدنی نه در ایران و لبنان و نه در منطقۀ خاورمیانه و نه حتی در جهان، وجه پررنگی نداشت، اما امام موسی صدر از این مؤلفهها به جد سخن گفت. باید تلاش کنیم که فهم خود را از اندیشه و عمل امام موسی صدر چارچوب بندی کنیم و این چارچوب را در اختیار نسل جدید قرار دهیم تا براساس آن، بتوانند به این پرسش پاسخ دهند که چه نیازی به امام موسی صدر داریم؟
احیاگر جامعۀ شیعه در لبنان
امام موسی صدر چگونه توانست جامعهای آسیب دیده و فرقهای در معرض تهدید را به فرصت تبدیل کند؟ در زمانی که امام موسی صدر به لبنان وارد شد، جامعۀ شیعۀ لبنان از حیث اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی به شدت آسیب دیده بود؛ ولی همین تهدیدها به فرصت و نیروی محرکه تبدیل شد.
امام موسی صدر توانست جامعۀ مدنی شیعه را در لبنان احیا و تقویت کند. منظور از جامعۀ مدنی تفاوت جامعۀ مدنی شیعه و غیرشیعه نیست؛ بلکه منظور این است که شیعیان را در معرض جامعهای مدنی قرار داد. امام موسی صدر توانست این جامعه را از فرقه به جامعۀ اسلامی و از جامعۀ اسلامی به جامعۀ انسانی ارتقا دهد. سه گام عملی امام موسی صدر برای رسیدن به جامعۀ انسانی به شرح زیر بود:
اول، شیعه را بخشی حذف نشدنی نشان داد.
دوم، آسیبهای اجتماعی شیعه را کاهش داد.
سوم، شیعه را به محرکۀ جدیدی در معادلههای سیاسی ملی و منطقهای تبدیل کرد.
اقدام امام موسی صدر در این سه مرحله را میتوان با دو نظریۀ مطرح در علوم اجتماعی بیان کرد:
o نظریۀ نخست، ایجاد و افزایش سرمایۀ اجتماعی و سرمایۀ فرهنگی است. این موضوع امروز در چارچوب نظریات پیر بوردیو مطرح میشود. اهمیت تئوری از آن حیث است که دولت در لبنان همواره گرفتار ضعف ساختاری و فساد مزمن است، اما امام موسی صدر توانست سرمایه و اعتماد را ابتدا در درون جامعۀ شیعه و سپس، در روابط بین جامعۀ شیعه با دیگر جوامع تقویت کند.
o نظریۀ دوم، افزایش قدرت شیعه است که با نظریات آنتونیو گرامشی توجیه میشود. امام موسی صدر این کار را با سبکی متفاوت آغاز کرد، سبکی که حتی با ایران هم تفاوت داشت. امام موسی صدر از طریق فعالیتهای اجتماعی و از طریق ایجاد و مدیریت شبکهها و ساختارهای اجتماعی راه را به پارلمان و سپس به سوی دموکراسی گشود. در واقع، ایشان از سیاست آغاز نکرد. این همان بحثی است که در ایران قبل و بعد از انقلاب همیشه مطرح بوده است: تقدم آگاهی بر سیاست یا تقدم سیاست بر آگاهی.
امام موسی صدر فعالیت خود را از گروههای اجتماعی آغاز کرد و سپس، به پارلمان رسید. او توانست سرمایۀ فرهنگی و اجتماعی را در بین جامعۀ شیعیان تقویت کند. این سرمایه هم به نوع پرورش فرهنگی افراد و هم به جامعه بستگی دارد. برخلاف سرمایۀ انسانی و تربیتی که ماهیت فردی و اکتسابی دارد، سرمایۀ فرهنگی ماهیت جمعی دارد و از طریق محیط اجتماعی اثر میگذارد. امام موسی صدر واجد این خصوصیتها است و توانست شیوۀ تعهدات و ارتباطات اجتماعی و اعتماد به همدیگر و روابط آسیبدیده در میان شهروندان را ترمیم کند.
امام موسی صدر برای افزایش سرمایۀ فرهنگی و اجتماعی لبنان سه گام برداشت:
o گام نخست، او قصد نداشت سخنان روشنفکرانه بگوید، بلکه میخواست در جامعۀ فلاکت زده و فقیر لبنان وارد عمل شود. از اینرو، در صور و جبلعامل فعالیت خود را آغاز کرد و مدرسۀ فنیوحرفهای جبلعامل را با هدف کارآفرینی و ارتقای توانایی جوانان تأسیس کرد. سپس، خانهای با نام بیتالفتاة برای آموزش خیاطی و هنرهای دستی به دختران راهاندازی کرد. پرستاری و قالیبافی و افتتاح خانۀ معلولان و باشگاه ورزشی و مدرسۀ علمیه و نظایر آن از دیگر فعالیتهای عملی او بود.
o گام دوم، از میان شانزده فرقهای که در لبنان وجود داشت، شیعیان تنها فرقهای بودند که هیچ نهاد مدنی برای دفاع از حقوقشان وجود نداشت. بههمین دلیل، امام موسی صدر در سال ۱۳۴۸ به فکر تأسیس مجلس اعلای شیعیان لبنان افتاد. او این مجلس را که هم با پارلمان و هم با نهادهای سنتی متفاوت بود، نهادی برای طرح مطالبات شیعی و سخن گفتن با دولت در نظر گرفت.
o گام سوم، به تأسیس نهادهای سیاسی و حتی سیاسی-نظامی برای سازماندهی مردم پرداخت. تأسیس جنبش محرومان در سال ۱۳۵۲ و جنبش أمل در سال ۱۳۵۴ از جملۀ این اقدامات است.
رمز موفقیت امام موسی صدر
o نخستین دلیل موفقیت امام موسی صدر در پیمودن این سه گام، حضور ایشان در محور اجرای اقدامات است. به بیان دیگر، زمینی سخن میگفت. سخنانش فهمپذیر بود و آنها را در معرض نقد قرار میداد و با دیگران هم مشورت میکرد. بهلحاظ اخلاقی قدرت تحملش زیاد بود و هیچگاه با رقبا و مخالفان خود مثل آنها برخورد نکرد. او در اینباره گفت: «اگر در بیروت پسر من را بکشند، محال است اجازه دهم که در بعلبک، مسیحی بیگناهی کشته شود.» او بهجای سخن گفتن از مدارا و تحمل، در عمل، آن را نشان میداد.
o دومین رمز موفقیت امام موسی صدر این بود که محرومان را بهسخن درآورد و آنها را به گفتن و سازندگی قادر ساخت؛ نه اینکه آنها را نمایندگی کند.
براساس تجربۀ اجتماعی امام موسی صدر میتوان اصول نگرش اجتماعی او را دستهبندی کرد. این اصول که به او توفیق داد که جامعۀ مدنی را بسازد و تقویت کند، بدین شرح هستند:
۱. امام موسی صدر بنیان جامعه را براساس مبادله و تعامل میداند. او تفاوت استعدادها و فراتر بودن اهداف از توان فردی و آسیبپذیر بودن فرد را در برابر جامعه میپذیرد. به دیگر سخن، همانطورکه داد و ستد را در اقتصاد ممکن و متصور میداند، در سیاست و اجتماع هم به نقش آن تأکید میکند.
۲. امام موسی صدر ذات انسان را پاک میداند و معتقد است که انسانهای بدذات نادر هستند. این همان خصوصیتی است که بر اصول فقهی او و فقهای دیگر تأثیر میگذارد و برای مثال اهل کتاب را پاک میداند.
۳. حد سختگیریها یا محدودیتهای اجتماعی و سیاسی را تا آنجا میداند که به مقام انسان بیحرمتی نشود. ایشان حتی منتقد حکومتهایی بود که انسانها را از کرامت خود دور میکنند. با این بینش و تفکر است که به «اصل رواداری» میرسد.
۴. امام موسی صدر برای فرد و جامعه مسئولیت متقابل قائل است. او فرد را به تنهایی مسئول ساختن زندگی خود نمیداند و جامعه را مسئول تأمین برخی از نیازهای فرد میداند. او معتقد است که در جامعۀ فقیر یا جامعۀ مملو از تبعیضهای گوناگون، انسانِ متعالی رشد نمیکند.
۵. به تعبیر امروزی، وی نگاه اصلاحطلبانه دارد. او به جای مقصر قلمدادکردن فرد، زمینهها را مقصر میداند و به همین دلیل، با افراد مختلف ملاقات میکرد. او معتقد است که موقعیتی که افراد در آن قرار میگیرند، مهم است و افراد به خودی خود مقصر نیستند.
۶. امام موسی صدر معتقد به شهروند و حقوق شهروندی است و در این راه دو هدف عمده دارد: لغو نظام فرقهای و یکسان بودن همه در لبنانی بودن. او در لبنان تفاوتی بین شیعه و سنی و مسیحی قائل نیست.
۷. به فرصتها و آسیبهای اجتماعی علمی مینگرد و سعی در شناسایی آنها دارد. تا مسئلهای را نشناسد، به آن نمیپردازد. او هم در مدرسۀ پرستاری عکس میگیرد و هم در مدرسۀ علمیه، زیرا هر مسئلهای را در هر جایی به تناسب مکان و زمان آن تعریف میکند.
۸. به افکار عمومی توجه میکند و آن را بهدرستی میشناسد و زمان و مکان را در آن لحاظ میکند. سخنرانی ایشان در بزرگداشت کامل مروه، روزنامهنگار لبنانی که در سال ۱۳۴۵ ترور شد، حاکی از تفاوت دیدگاه او با دیدگاه غالب امروز در زمینۀ ارتباطات و رسانههاست. ایشان میگوید: «آزادی برترین سازوکار فعالکردن همۀ تواناییها و ظرفیتهای انسانی است. هیچکس هیچگاه نمیتواند در جامعۀ محروم از آزادی خدمت کند. مطبوعات محرابی است برای پرستش خدا.»
موسی صدر در آن زمان برای توصیف مطبوعات از تعبیر محرابی برای پرستش خدا استفاده کرد و این نشاندهندۀ تفاوت دیدگاه وی حتی با جامعۀ کنونی ماست. سپس ایشان تأکید میکند: «مطبوعات با نظارت بر جامعه و ارکانِ آن و با جهت دهی به دولت و حاکمیت و نهادها و با مشارکت در ساماندهیِ اقتصاد و سیاست و کوشش در تصحیح امور جامعه، در حقیقت، به جامعه بشری و محیط انسانی نظم میبخشند و به این ترتیب، خدمتگزار جامعه و فرد و انسانیت و، نتیجتاً، از ارکان کرامت بخشیدن به انسان و حفظ این کرامت هستند.»
۹. مؤلفۀ آخر، باور به آزادی است؛ خصوصاً که امام موسی صدر گسترۀ آزادی را بسیار وسیع میداند. به نظر او «کسی میتواند آزادی را محدود کند که به فطرت انسانی کافر باشد. صیانت از آزادی ممکن نیست مگر با آزادی. آزادی برخلاف آنچه میگویند، هرگز محدودشدنی و پایانیافتنی نیست. درحقیقت، آزادی کامل عین حق است. حقی است از جانب خدا که حدی بر آن نیست.»
بسیار خلاصه، دلیل موفقیت امام موسی صدر را میتوان اینگونه ذکر کرد که او در جایگاه روحانی، پل بود بهجای دیوار. شاید اگر بخواهیم توصیه او را امروز بازخوانی کنیم، به این جمله برسیم که «پل باش به جای دیوار؛ چون که بی پل نرسد جهان به آزادی و عشق».