مهدی فیروزان
خوانندگان گرانمایه که اهل پژوهش هستید و دست بر قلم دارید، خوب میدانید که نمیتوان در محدوده پانصد یا هزار کلمه درباره «گفتوگو» نزد هیچ متفکر اثرگذاری، چه رسد به امام موسی صدر، سخن تازه گفت. شخصیتی که در جامعه لبنان «امام گفتوگو» نامیده میشود.
شاید شایستهتر آن باشد که به جای تبیین کوتاه یا ناقص یکی از مظاهر و مصادیق گفت وگو، فهرستی جامع اما خلاصه از مراتب و وجوه گفتوگویی امام موسی صدر ارائه شود. فهرستی که از منظومۀ فکری و منظومۀ عملی ایشان استخراج شده و نشان میدهد که گفتوگو، مفهموم وجودی و ذاتی امام صدر است. به تعبیر دیگر، امام در جایگاه فقیه، مصلح، رهبر، سیاستمدار و متفکر به جوهر گفتوگو باور و التزام دارد.
1- گفتوگوی درونمذهبی: امام صدر در مقام رهبر شیعیان، علیرغم رسم گذشتگان، در خانه نمینشیند تا مردم به سراغ او بیایند؛ بلکه به میان مردم میرود و در کوچه و پس کوچههای شهرها و روستاها به گفتوگو با شیعیان میگذرد. در این میان، گفتوگوی مستمر میان او و مردم تأسیس میشود و نظم و انتظام مییابد. تأسیس موهبت گفتوگو در میان طایفه شیعه بهتدریج به گفتمان شیعه در تعایش با 17 مذهب دیگر لبنان ارتقا مییابد.
اعتقاد امام به گفتوگو نهتنها در محدودۀ نظر و تئوری باقی نمیماند، بلکه در منظومۀ عملی و مدیریت همهجانبه طایفۀ شیعه تجلی مییابد. سازمانهای مردمنهاد گوناگونی با مشارکت خود برای رفع مشکلات و توسعه همهجانبه شیعیان متولد میشود. برای مطالعۀ ساختار این مؤسسات و سازمانها باید به گفتوگوهای امام در رفع اختلافات عشیرهای و نزاعهای میان مناطق و روستاها، و زدودن دشمنیهای تاریخی و ایجاد صلح و همدلی و همکاری میان اعضای طایفه توجه ویژه کرد. دستاورد دیگر گفتوگوهای درونمذهبی امام، فراخوان و تجمیع همه حرفهها و صنفها و تخصصها و ظرفیتهای علمی و اقتصادی و دینی شیعه حول محور مجلس اعلای شیعیان و تأسیس آن و مشارکت دادن همه در تدوین سرنوشت و مدیریت شیعیان است.
2- گفتوگوی میان مذاهب اسلامی: امام موسی صدر غیر از گفتوگو طریقی نمیشناسد. لذا فعالیتهای اجتماعی خود را با دعوت از اهل تسنن و همفکری و همکاری با علما و اندیشمندان سنی شروع میکند. امام صدر از گفتوگو بهمثابه دروازهای برای رسیدن به همکاری و همگرایی میان مسلمانان و تجمیع همه استعدادها و ظرفیتها و خلاقیتهای همۀ مسلمانان بهره میبرد و نهادها و مؤسساتی بنیان میگذارد که سنی و شیعه در هیئت مؤسس و هیئت مدیره و امور اجرایی نهادها دوشادوش هم فعالیت میکنند. وقتی به امام دربارۀ تأسیس مجلس اعلای شیعیان اعتراض میشود و آن را نشانه قدرتطلبی طایفۀ شیعه اعلام میکنند، امام به صراحت میگوید که گفتوگو سرشت و ضرورت لبنان است.
برای شکل گرفتن گفتوگویی عادلانه و موفق باید طایفۀ شیعه جایگاه و قدرتی برابر با دیگر طوایف داشته باشد تا گفتوگو پایدار بماند. امام پس از تأسیس مجلس درنگ نمیکند و فوراً نامهای به رهبر طایفۀ سنی، مرحوم شهید شیخ حسن خالد، مینویسد و از جایگاه رسمی مجلس او را به گفتوگو و تقویت همکاریها دعوت میکند و گفتوگو دربارۀ وحدت شعایر مانند اذان، وحدت عید فطرو... را پیشنهاد میدهد. امام حتی رسیدن به وحدت احکام از طریق گفتوگو میان کارشناسان طرفین را ممکن میداند.
3- گفتوگوی اسلام و مسیحیت: یکی از مهمترین وجوه گفتوگویی امام صدر، گفتوگوی او در جایگاه مجتهد با رهبران دینی مسیحیت و مؤسسات و طایفۀ مسیحی لبنان است. در این خصوص، مطالعۀ مجموعه گفتارها و نوشتارها و رفتارهای وی و کشف و تبیین مبانی اسلامی و نقد و بررسی آنها یک ضرورت مینماید. علاوه بر سازمانهای مردمنهاد و حرکتهایی ( جنبش محرومان، هیئت یاری جنوب) که امام با دعوت از رهبران فرق مختلف به راه میانداخت، باید از حضور فعال وی در گفتوگو وهمکاری با مؤسسات دینی مسیحی یاد کرد. اجرای منسک موعظه روزه مسیحیان در کلیسای کبوشیین یک اتفاق بینظیر در تاریخ کلیسای مسیحی و دین اسلام است. دعوت روحانیت مسحیت از امام موسی صدر برای اجرا و امامت یک منسک مهم مسیحی یک اتفاق نیست، بلکه نتیجۀ سالها گفتوگو و همکاری او با مسیحیان است.اعتقاد وجودی امام به گفتوگو و اعتماد رهبران مسیحیت به او در جایگاه مصلح مؤمن، آن قدر توسعه مییابد که در میان مردم مسیحی نیز به مسیح لبنان شناخته میشود و اعتبار یک رهبر الهی را مییابد. اعتباری که به او قدرت و مقبولیت میدهد تا خصومت قدیمی میان دو روستای مسیحی نشین را رفع کند. خصومتی که با پادرمیانی خیلیها کاهش نیافته بود. یا اینکه دستور داد پول جمعآمده از کمکهای شیعیان را تقسیم و برای ساختن کلیسا و مسجدی که در آتش فتنههای مذهبی سوخته بود، مصرف کنند.
4- گفتوگوی منطقهای: شاید مهمترین رویداد تاریخ سیاسی منطقه، گفتوگوهای امام برای آشتی دادن رهبران عرب باشد. صهیونیستها موفق شده بودند که میان حافظ اسد، یاسر عرفات، شاه سعودی و مصر فتنهگری کنند و متحدان عرب علیه توسعهطلبی اسرائیل را دچار انشقاق و تفرقه و نومیدی نمایند. امام موسی صدر آرام نمیگیرد؛ اینک نه مجتهد شیعی است و نه مسیح لبنانی و نه ایرانی دور از خطر. امام در این زمان یک مصلح دوراندیش بیقرار فراتر از دین است که راه میافتد و با گفتوگو، فقط گفتوگو و صبوری، اختلافات را یک به یک رفع میکند و دوباره درمیان رهبران کلیدی جبهه مقاومت در برابر اسرائیل آشتی و وحدت و انسجام میآفریند.