بررسی دیدگاه و روش امام موسی صدر در مواجهه تربیتی با جوانان
آنچه در ادامه می خوانید، متن سخنرانی حجت الاسلام دکتر مسعود آذربایجانی، محقق و پژوهشگر حوزه روان شناسی و فلسفه دین در سی و سومین نشست از درس گفتارهای اندیشه و عمل درباره روش تربیتی جوانان در اندیشه امام صدر است. این درس گفتار سوم شهریور ماه 1395 در مؤسسه امام موسی صدر برگزار شد.
بررسی شاخصهای دهگانه تربیت جوانان در اندیشه امام موسی صدر
امام موسی صدر در جذب جوانان لبنانی و توجه بیشتر به نسل جوان تجربۀ بالنده و پویایی داشت. ایشان حرکت بالفعلی را به وجود آوردند که نشانه حضور اجتماعی اسلام است و میتواند برای همه ما الگوهای تربیتی و عملی و اخلاقی باشد.
برخلاف گذشته که فقط خانواده بر تربیت جوانان تأثیر داشت، امروزه اختلاف نسلها و دیدگاههای مختلف، رسانهها، اینترنت و نهادهای اجتماعی، گوشهای از این عوامل هستند که مسئله تربیت را پیچیدهتر کرده است. با توجه به این نکات، ضرورت و چرایی پرداختن به اندیشههای امام موسی صدر در خصوص جوانان و مواجهه تربیتی با جوانان تا حدی روشن میشود. پرداختن به مفاهیمی مانند «تربیت»، «جوان» و «امام موسی صدر».
تربیت
اندیشههای امام موسی صدر را نباید بهمثابه نطقهای راکد و متمرکز بلکه باید مانند خطی ممتد تصور کرد که بالندگی و پویایی به وجود میآورد و حتی میتوان این اندیشهها را با نگاه اجتهادی نقد کرد. امام موسی صدر با اینکه نظریهپرداز تربیتی نیست، اما در جایگاه کسی که اندیشههایش ریشه در قرآن دارد و در تربیت یک نسل از جوانان موفق بوده، باید مورد توجه قرار گیرد و چهبسا، کارهای ایشان جامعه را به سرمنزل مقصود رهنمون کند. «تربیت» معادل واژه "Education" یا «التربیه» است. تربیت جریانی است منظم و مستمر که هدف آن کمک به رشد جسمانی، شناختی، عاطفی، اخلاقی، اجتماعی و معنوی است. بهطور کلی، تربیت رشد شخصیت پرورشیابندگان برای کسب هنجارهای مورد قبول و شکوفایی استعدادهای آنان است. تربیت جریانی است که مقطعی نیست و نیاز به استمرار دارد؛ مانند رودی که در مسیر خویش جاری است. به همین دلیل، اینگونه نیست که پدر یا مادر به فرزند یا دانشآموز یا دانشجوی خود تذکری بدهند و گمان برند که تربیت تمام شده است.
تربیت جریانی است که دو قید دارد: اولاً، منظم است؛ یعنی پیامهای تربیتی والدین، مربیان و رسانهها باید هماهنگی داشته باشند. این هماهنگی باعث ایجاد تربیتی سیستمی و جریاندار میشود. ثانیاً، باید استمرار داشته باشد.
هدف از تربیت کمک به رشد است: «رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا.» رشد همیشه ادامه دارد و ابعاد گوناگون دارد. یک بعد رشد عاطفی است. فردی که از نظر عاطفی قویتر باشد، میتواند هیجانات و عواطف خود را مدیریت کند. دیگری رشد اخلاقی است. یعنی فرد در رابطه با دیگران فقط منافع خود را در نظر نگیرد و بتواند رابطه مناسب با دیگران برقرار کند. رشد اجتماعی بعد دیگر رشد است؛ به این معنا که فرد سلطهگر و سلطهپذیر نباشد و رابطهای سودمند برای هر دو طرف در جامعه برقرار کند. رشد معنوی هم به این معناست که از سرمایههای معنوی خویش به نحو احسن استفاده کند. بنابراین، تربیت باید منجر به رشد در ابعاد جسمی، شناختی، عاطفی، اخلاقی، اجتماعی و معنوی شود. وقتی میگوییم مواجه تربیتی با جوانان، باید مواجه با آنها بهگونهای باشد که باعث رشد شخصیت آنها شود؛ یعنی بهگونهای باشد که بتوانیم ابعاد جسمی، عاطفی، اخلاقی و اجتماعی آنها را رشد دهیم.
جوان
در شاخه روانشناسی رشد که مقاطع مختلف سنی را بررسی میکنند، مقاطع رشد را پیشزادی، نوزادی، کودکی اول از ۳ تا ۷ سالگی، کودکی دوم از 7 تا ۱۲ سالگی، نوجوانی از ۱۳ تا ۱۹ سالگی، جوانی از ۲۰ تا ۴۰ سالگی و بعد از آن دوره میانسالی از ۴۰ الی ۶۰ سالگی و از ۶۰ سالگی به بعد را دوره سالمندی تعریف میکنند.
اما تعریفی که عمومیت بیشتری دارد و یونسکو و وزارت ورزش و جوانان هم از آن استفاده میکند، بازه ۱۴ تا ۲۹ سالگی را مقطع جوانی در نظر میگیرد؛ زیرا اولاً، میانگین سن بلوغ در دختران و پسران ۱۴ سال است و ثانیاً، میانگین سن ازدواج و اشتغال ۲۸ و ۲۹ سالگی است. تقریباً دو ملاک که افراد را وارد سن بزرگسالی میکند، ازدواج و اشتغال است.
ما همین تعریف را که بیشتر مورد توجه هست، برای موضوع جوان در نظر می گیریم؛ یعنی مراد ما از جوان حدود سنین 14 تا 29 سالگی است. در این سنین فرد کودک نیست و هنوز وارد بزرگسالی به معنای هنجارهایی که مورد قبول بزرگسالان هست، نشده است. هیجانات جوانی و بحثهای قدرت جوانی و ویژگیهای مختلف دوره جوانی در این بازه سنی در حد عالی وجود دارد.
ده شاخص تربیتی از نگاه امام موسی صدر
پس از این مقدمات، ده شاخص تربیتی را که از اندیشه و عمل امام موسی صدر برگرفته شده، مرور می کنیم.
1. واقعبینی: منظور از واقعبینی توجه به عینیتها و واقعیتهای جامعه و ضرورتهای واقعی مردم است و در حقیقت، واقعیتهای مردم، همین گوشت و پوست و خونی است که با آن مواجه هستیم، نه برخوردهای انتزاعی و ذهنی. امام صدر میگوید:« فعالیتهای دینی من قبل از هرچیز برای ارتقای زندگی اجتماعی مردم بهطور عام و فرهنگ دینی مردم بهطور خاص است. بر این باورم تا وقتی که زندگی اجتماعی مردم در این سطح است، وضع دینی آنها را نمیتوان بهبود بخشید.» قرآن کریم در سوره قریش اشاره میکند که عبادت پروردگار زمانی امکانپذیر میشود که امنیت و رفع گرسنگی برای مردم فراهم شده باشد. در هرم مازلو (Maslow) اولین لایه نیازهای انسان، نیازهای فیزیولوژیک اعم از خوراک و پوشاک و... عنوان شده است. بنابراین، وقتی جوانان ما تحت فشار این نیازها هستند، نمیتوانیم به مراحل بعدی و عالیتر تربیتی برسیم. پس اولین شاخصمان این است که من وقتی میتوانم از مواجه تربیتی با جوانان صحبت کنم که واقعیتها را ببینم، مشکل جوانان را ببینم، مسائلشان را در نظر بگیرم، نیازهایشان را ببینم. اگر به اینها پرداختم، میتوانم در زمینه مواجهه تربیتی موفق باشم.
2. حقیقتگرایی: حقیقتگرایی یعنی واقعاً طالب حق باشیم، نه فقط در شعار بلکه در اندیشه و سخن و عمل و این امر را صادقانه نشان دهیم . اگر هم غیرعامدانه تخطی کردیم، پوزش بخواهیم: «كل بنى آدم خطاء وخير الخطائين التوابون.» یعنی اگر واقعاً اشتباه کردیم، جرئت و شجاعت این را داشته باشیم که بگوییم اشتباه کردیم، چرا اصرار و پافشاری میکنیم؟ ما در زمانهای زندگی میکنیم که حقایق پنهان و مکتوم نمیماند. اگر میخواهیم در تربیت و مواجه تربیتی با جوانانمان موفق باشیم، باید راستی و یگانگی و صداقت را پیشی بگیریم. این مسئله از پیشوایان دینی بیشتر مورد انتظار است.
3. عقلانیت: عقلانیت به معنای این است که مواجهه ما باید بر اساس منطق و استدلال و آخرین یافتههای مورد قبول علمی باشد. این امر مصداق عقلانیت است، امام موسی صدر هم نه تنها دین را با پیشرفتهای علمی و اجتماعی ناسازگار نمیداند، بلکه معتقد است که دین با نیروی توانمندتر جامعه را به پیشرفت مادی و معنوی بیشتر سوق خواهد داد. ایشان می فرماید که من مخالف با دانش نیستم، برعکس، دانش را چراغ روشنگری میدانم که ما را به فعل خدای سبحان و عظمت و صنع او رهنمون میشود. درباره بُعد عقل میگوید که شرق بهطور کلی در فضای زمان حال به سر نمی برد، بلکه در بُعد احساسات خود در گذشتهاش به سر می برد و در بعد عقل و مطالعه در جوامع دیگر زندگی می کند. این سخن بدین معناست که باید این بعد عقلی در جامعه ما احیا شود. جوانان اگر با استدلال قانعکننده مواجه شوند، آن را میپذیرند. در تربیت باید عقل مخاطبان را پرورش دهیم. علم دستاورد عقلانیت بشری است و رویکرد ما باید استقبال از دستاوردهای جدید علمی باشد. البته، نه به صورت تبعیت کورکورانه بلکه با مواجهه انتقادی. جلوگیری از اندیشههای جدید موجب ایجاد فاصله بین ما و جوانان میشود.
4. مسئولیتبخشی: مسئولیتبخشی یعنی سپردن کارهای مهم و در چارچوب ظرفیت به جوانان. باید به جوانان اعتماد کرد و آنها را در کارها دخالت داد. امام موسی صدر جامعه بدون جوان را جامعهای ابتر و بیروح میداند و میگوید که باید جوانان را در مقابل مسئولیتهای خویش قرار دهیم و نحوه ایجاد تشکیلات را به خودشان واگذار کنیم. باید به جوانان اعتماد کرد و اگر هم جایی از کار خراب شد، ایرادی ندارد. مشورت گرفتن از جوانان باعث رشد شخصیت آنان میشود. در یکی از احادیث نبوی که در وسائلالشیعه نقل شده، آمده است: «الوَلَدُ سَیدٌ سَبعَ سِنینَ وَ عَبدٌ سَبعَ سِنینَ وَ وَزیرٌ سَبعَ سِنینَ.» یعنی فرزند ۷ سال مولا، ۷ سال بنده و ۷ سال وزیر است. منظور از وزیر این است که جوان در ۷ سال سوم زندگی خویش باید مانند مشاور باشد و سنگینی مسئولیتها را احساس کند. ژان پیاژه که به سبب تحقیقاتش در روانشناسی رشد و شناختشناسی شهرت دارد، در کتاب تربیت به کجا ره میسپارد نیز به همین موضوع میپردازد.
5. تسامح: ما در تربیت جوانان باید اغماض بیشتری داشته باشیم و با آنان مدارا کنیم و برخی کارها را نادیده بگیریم. خطا کردن و گاهی لغزشها از جوانان پذیرفتنیتر است. امام موسی صدر بر این مسئله تأکید میکند و میگوید که جوانان آمال و آرزوهای خاص خود را دارند. در عین حال، این امر بدان معنا نیست که در آرزوهای خود غرق شوند یا چندان افراط کنند که جسم و عقلشان در برابر حوادث بیاعتنا شود. از این رو، «در برخورد با جوانان هم از شیوه تسامح استفاده میکنم و هم از نصیحت. من در مواجه با جوانان چشمی را باز میکنم و چشم دیگر را میبندم. آرزوی من این است که جوانان آنگونه باشند که در خور حسن ظن وطن باشند؛ چراکه جوانان پشتوانه شریان حیاتی و گل خوشبوی کشورند و همواره رایحهای از بهشت را با خود به همراه دارند.» امام موسی صدر میگوید اگر حتی طبقه منحرفی از جوانان دیدیم، در اخلاص آنها شک نکنیم، زیرا خواهیم دید که آنان این مسیر را برای کشف حقیقت انتخاب کردهاند. احادیث «الشباب شعبه من الجنون» از پیامبر اکرم و «جهل الشباب معذور و علمه محقور» از مولی علی (ع) هم به همین شاخص تربیتی اشاره دارند. تا اندازهای باید خطاها را از جوانان بپذیریم، زیرا دوره جوانی دوره گذار به بزرگسالی است.
6. عامل بودن: در مسائل تربیتی بیش از آنکه مردم به سخنان ما بنگرند، به رفتارها نگاه میکنند. رعایت ارزشهای اخلاقی در عمل و نهراسیدن از عوامگرایی ملاک مهم مواجه تربیتی است که میتواند اثر گذار باشد. در مجلسی که امام صدر حضور داشتند، عالم و فردی روحانی بالای منبر نقدهای تندی را دربارۀ ایشان میگوید. وقتی که نوبت به ایشان میرسد، بر خلاف معمول، از آن عالم تعریف و تمجید میکنند. با این رفتار، مسئلهای که میتوانست باعث انشقاقی بین دو گروه از شیعیان بشود، برطرف شد. قرآن در این زمینه صراحتاً می گوید: «أَتَأْمُرُونَ الْنَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَکمْ.» آیا مردم را به نیکی دعوت میکنید و خود را فراموش کردهاید. «وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ» خود شما هم این ارزشها را در قرآن می خوانید، «أَفَلاَ تَعْقِلُونَ؟» چرا اندیشه نمیکنید؟
معیار تعقل این است که وقتی حرف درستی را به دیگران می زنیم، خودمان هم باید عامل آن باشیم.
7. اهمیت نقش والدین و خانواده در تربیت: در گذشته فقط خانواده در تربیت فرزندان تأثیرگذار بود، ولی امروزه عوامل متعددی از جمله مدرسه، دانشگاه، نهادهای اجتماعی، محیط طبیعی و... در تربیت وجود دارد. اما خانواده همچنان مهمترین و اثرگذارترین عامل هم از نظر کیفی و هم از نظر کمّی است. امام موسی صدر هم به این مسئله اشاره دارد که خانوادهها نباید باور کنند که در وظایف تربیتی خود کوتاهی نکردهاند. والدین باید خود اهل عمل باشند تا قدرت اثرگذاری داشته باشند. آیات شریفه: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ» و «وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا» ناظر به همین مسئله هستند.
8. رابطه صمیمی و همدلانه: اولین عنصر برای ایجاد رابطه با مخاطب همدلی است. باید از نگاه مخاطب به مسائل نگاه کنیم. همدلی با جوانان باعث میشود که ویژگیهای جوانان واقعبینانه به دست آید. مواجهه با جوانان باید بهگونهای باشد که احساس کنند نیازهای آنها مورد توجه است. ارتباطی که با آنان برقرار میشود، باید بدون آلایش و بر اساس مهر و محبت باشد. در بحثهایی که امام صدر با جوانان داشتند، به خصوص در تخاطب و گفتگوها و سخنها این همدلی و مواجه صمیمی احساس میشود. ایشان صریحاً میگوید: جوان عزیز با من بحث کن. این تخاطب است؛ نه اینکه من فقط برای تو بگویم. تو هم با من حرف بزن. در جمله دیگری میگویند: «هان ای جوانان، شما سازندگان جامعهاید، بدون شما جامعهای وجود ندارد، به خودت و به ما و به تاریخ خود رحم کن.»
9. آزادی در اندیشه و عمل: مواجهه تربیتی نیازمند آزادی عمل است. جوان نباید احساس کند که باید در چارچوبی خاص باشد، بلکه مواجهه صحیح این است که گزینههای متعدد را پیش روی او بگذاریم و او را در انتخاب گزینه درست کمک کنیم.
امام موسی صدر می فرماید: «شما با آرا و افکار خود تجربه خود را داشته باشید و در عین حال، استقلال خود را حفظ کنید.» و در جای دیگری می فرماید: «مسائلی مانند گردهمایی و تشکل را بهتر است به خود شما جوانان واگذار کنیم و برای آنان از خدا توفیق طلب کنیم.» قرآن می فرماید: «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ.» اصل حریت میگوید که متربی را آزاد بگذار تا خود تصمیم بگیرد و در شرایط مختلف دست به انتخاب بزند.
10. ایمان: محور اصلی تربیت، ایمان است. آخرین محور ایمان است که البته محور پایه است. ستون فقرات اخلاق، تربیت و خویشتنداری، ایمان به خداوند است. امام موسی صدر میگوید که تمدن جدید کوشید خدا را از اثرگذاری بر زندگی کنار بگذارد و کوشید قانون و روابط و اکتشافات علوم و اندیشههای فلسفی و فناوری را تنها بر پایه هوش بشری بنا کند. انسان معاصر خدا را کنار گذاشته و او را نادیده گرفته است. از این رو، احساس نگرانی به سراغ او آمد. چرا؟ زیرا دانش و صنعت و فلسفه و ادب و هنر و هر آنچه ساخته دست بشر است، در حال تکامل است. در نتیجه، ناپایدار و لرزان است. انسان نمیتواند بر چیزی که لرزان است تکیه کند. از این رو، انسان آشفته و نگران است، چون نیازمند تکیهزدن بر چیزی است که دل او را آرام کند و به او ثبات بخشد.