حجت الاسلام و المسلمین داود فیرحی، استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران
امام موسی صدر نماد گفتمان متفاوتی هستند. در واقع، درک متفاوتی از اسلام و دنیای جدید دارند. از این جهت جای ایشان خالی است و یا به بیان دیگر، جای این گفتمان و درک از اسلام خالی است.
در جهان مذهبی شاهد سه دیدگاه هستیم:
دستۀ اول، کسانیهستند که دنیای مدرن را ترک کرده و در لاک خود فرو رفتهاند و مواضع سنتی دارند. گروهی از رهبران مذهبی اینگونه میاندیشند که امروزه نیز وجود دارند. شناخت دیدگاه این دسته بسیار حائز اهمیت است.
دستۀ دوم، کسانی هستند که به شدت به تفکرات مدرن گرایش پیدا کردهاند تا جایی که در نگاه این دسته، از دین پوستهای بیش باقی نمانده است.
دستۀ سوم، کسانی هستند که سعی کردهاند میان دین و تجدد پلهای محکمی شناسایی کنند.
امام موسی صدر در گروه سوم جای دارد. ایشان در دورهای زندگی میکرد که به دلیل تندرویهای برخی از احزاب در لبنان، سلاح در دست گرفتن و جنگیدن مقبول بود. اما امام موسی صدر از راه گفتوگو، مسیری فرهنگی و دموکراتیک را در پیش گرفت. البته، شاید بگویند که امام صدر جنبش أمل را هم تأسیس کرد. اما باید دانست که هیچ متفکری نیست که تحت فشارهای جانبی قرار نگیرد. این اتفاق در تمام دنیا رایج است که متفکران به برخی از موقعیتها تن در میدهند. جنبش أمل، جنبشی دفاعی است و حرکتی از جنس اخوان و رادیکالها نیست.
در وضعیتی که روشنفکران جامعۀ لبنان به سمت رادیکال شدن پیش میرفتند، ایشان آگاهانه به سمت گفتوگو و دموکراسی و تعامل و خدمت به انسان حرکت میکرد. این موضوع مهمی است و نشاندهنده این است که امروزه با به بن بسترسیدن حرکتهای مسلحانه در جهان اسلام، راهی که ایشان جستوجو میکرد، نیاز ضروری جامعه مسلمانی است.
در همین خصوص به چند نکته از درک ایشان از اسلام باید اشاره کنم:
۱. ایشان معتقد بود که دین نمیتواند با آزادی درگیر شود. در واقع، دین و آزادی قرینه یکدیگرند که اگر یکی از آنها را از بین ببریم، دیگری نیز از بین خواهد رفت. یعنی از نظر امام موسی صدر دین و آزادی ملازم یکدیگرند.
۲. ایشان به تکثر باور داشت و شعار هم نمیداد. امام صدر این آیات الهی را که اگر خدا میخواست، همه را مؤمن و مسلمان قرار میداد، پذیرفته بود. در واقع، خداوند بهطور تکوینی انسانها را مجبور نکرده که یک راه بروند و علیالقاعده، تشریع نمیتواند مخالف تکوین باشد. امام موسی صدر تکثر را با استعارهای به گلستانی از گلهای متفاوت تشبیه میکرد.
۳. ایشان در دین شناسی، از مناقشات کلامی و استدلالی و نظری عبور کرده بود و فرق ایشان با دیگران این بود که میگفت دین آن است که به انسان کمک کند. یعنی معیار خلوص و اعتبار دین عبارت است از میزان کمکی که به انسان میکند. یعنی دین به جای ایجاد تضاد، به انسان کمک کند که از دغدغهها، اضطرابها، نابرابریها و بی عدالتیهای جامعه انسانی بکاهد.
در جمعبندی باید بگویم که جای دینشناسی و گفتمانی را که ایشان نمایندگی میکرد، خالی است. دینی که با دموکراسی و گفتوگو و تکثر و آزادی و همت همساز است. رگههای این دینشناسی در برخی از متفکران جامعۀ اهل سنت هم دیده میشود. آنها میخواهند جامعۀ سنی را به این مسیر هدایت کنند، ولی درکی که امام موسی صدر از درون جامعۀ تشیع داشتند حائز اهمیت است.