دکتر محمود گلزاری در همایش «اندیشه ربوده شده» به بررسی دیدگاه امام موسی صدر درباره جوانان از منظر روان شناسی پرداخته است.
در این سخنرانی که در سال ۱۳۸۳ در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد، بحث روانشناسی مثبت گرا و تحلیل دیدگاههای امام موسی صدر از این منظر مورد توجه قرار گرفته است. گلچینی از سخنرانی دکتر محمود گلزاری را در ادامه میخوانید.
رویکرد جدیدی در آغاز قرن ۲۱ در روانشناسی به وجود آمده که امیدواریم برای تحول دنیای بشری وتأثیر گذاری بیشتر بر انسانها در ایران هم جدی گرفته شود.
بیش از صد سال روانشناسان با مطالعۀ برروی افراد مشکلدار به افراد سالم هشدار میدادند که چگونه زندگی کنند که دچار مشکل نباشند و در زمرۀ افراد مشکلدار مانند عقب افتادگان ذهنی و بزهکاران و معتادان قرار نگیرند.
اگر یک منحنی نرمال را در نظر بگیریم، در دو طرف باریک این منحنی بیشتر افرادی هستند که تعدادشان کم و در دو قطب مخالف هم قرار دارند مثلاً در هوش ما عقب ماندگان را در یک طرف و تیزهوشان را در طرف دیگر داریم. روانشناسی در ۱۰۰ سال آغاز عمرش بیشتر با مطالعه افراد آن طرف طیف یعنی افراد مشکل دار چه عقب ماندگان، چه بزهکاران، چه بیماران روانی، تلاش کرده به افراد سالم یعنی به ۷۰% سالم یاد آوری کند و هشدار دهد که چگونه دچار مشکلات آن گروه نباشند. به همین دلیل هم هر جا در دنیا صحبت از روانشناسی و روانشناس میشود، بیماری روانی، جنون، انحرافات و مشکلات تداعی میشود که خیلی هم نادر و دور از واقعیت نیست.
اما در دهههای اخیر با تلاشهایی که در آمریکا و انگلستان صورت گرفته، رویکرد جدیدی در روانشناسی به نام روانشناسی مثبتگرا (Positive Psychology) به وجود آمده است. در این روش برروی افراد بسیار خلاق و موفق و کسانی که از سطح انسانهای معمولی برتر و فراتر هستند مطالعه میشود. سپس، دقیقاً برعکس روش قبل، به افراد میآموزند که چگونه از افراد موفق الگوبرداری کنند.
در این رویکرد مطالعۀ الگوها و اسوهها و چهرههای موفق باعث میشود که فرزندانمان مانند این اسوههای حسنه شوند. وجود مبارک امام موسی صدر یکی از الگوهای برتر روانشناسی مثبتگراست.
در این مجال نخست دربارۀ اینکه جوانی چیست و چه دورهای از حیات آدمی است، توضیحی میدهم و سپس، به دیدگاه امام موسی صدر دربارۀ جوانی میپردازم.
دورۀ جوانی در حیات آدمی
مباحثی در روانشناسی وجود دارد مبنی بر اینکه انسانها از آغاز تولد تا زمان مرگ از منزلها و مراحلی میگذرند. هریک از این مراحل چند سال طول میکشد و هر مرحله ویژگیهای مشترک و تفاوتهای کیفی با مراحل قبل دارد. مراحل شناختهشدۀ مباحث روانشناسی از این قرارند: تولد، نوزادی، کودکی اول، کودکی دوم، نوجوانی، جوانی، میانسالی اول، میانسالی دوم و پیری.
دورۀ جوانی در سالهای اخیر وارد بحثهای روانشناسی رشد و تحول شده است. پیشتر دورۀ جوانی را مرحلۀ پایان نوجوانی و یا آغاز مرحلۀ میانسالی میدانستند. اما در کتابهای دهههای اخیر دورۀ جوانی بهمثابۀ مرحلهای از مراحل رشد و تحول مطالعه میشود. قبل از جوانی با دورههایی از وابستگی و ناتوانی و ضعف روبهرو هستیم؛ مثلاً کودک از نظر جسمی و عاطفی وابسته و ضعیف است. کودکان و نوجوانان از حیث اجتماعی در دوران برخوردهای انفرادی خویش هستند. بدینمعنا که توجه چندانی به دیگران ندارند. کودک و نوجوان سخت درگیر مسائل خویش است و بیشترین توجه را به خود دارد.
بعد از جوانی نیز دورۀ بزرگسالی است که انسان در این دوره هم رو به ناتوانی دارد. در این دوره فرد از لحاظ جسمی و جنسی رو به ضعف میگذارد. در واقع، میزان استقلال در بزرگسالان نیز به مرور زمان کم میشود. افراد بزرگسال وابستگیهایی از جمله به مقام و زندگی و شغل و تعنیات دنیوی دارند.
جوانی دورانی است بین این دو ضعف و فاصلهای میان این دو وابستگی است. جوانی دورهای است پر از نشاط و تحرک و زیبایی و استقلال و حرکتآفرینی. در واقع، جوان و دورۀ جوانی سرمایهای گرانقدر برای جوامع است و به تعبیر امام موسی صدر جوان، آیندهساز واقعی جوامع بشری است.
نگاه و نگرش جامعه اعم از پدر و مادر و معلم و استاد و سیاستمدار و غیر اینها با جوانان نشاندهندۀ سطح رشد فکری و سلامت خودشان است. نگاه سیاستمدارن و مسئولان و والدین به جوانان دوگونه است:
🔹عدهای جوانان را نیروهای شورشی و مزاحم میدانند. آنان بر این باورند که جوان را باید کنترل و محدود کرد و مانع حرکتش شد. آنان جوان را منحرف و فسادآفرین تلقی میکنند. بسیاری از والدین نیز با اضطراب و نگرانی با جوانانشان رفتار میکنند و تمام سعی خود را میکنند که این موجود شر و شور را کنترل و مراقبت کنند. یکی از راهکارهای آنان برای کنترل این هیجان ازدواج اجباری است. بسیاری از والدین از زمینههایی مانند ازدواج و شغل و تحصیل، نه برای رشد، بلکه برای کنترل جوان استفاده میکنند.
🔹 در مقابل عدهای نیز وجود دارند که جوان را نعمت بزرگ خدادادی و نیرویی آیندهساز میدانند. به گفتۀ امام موسی صدر پیامبران بزرگ الهی که اغلب جوان بودهاند، جوانان را نیروهای اصلی دعوت میدانستند.
جوان از نگاه امام موسی صدر
حال باید به این مسئله بپردازیم که در اندیشۀ صاحبنظران، جوان باید کنترل شود یا همچون نعمتی خدادادی با او برخورد شود. امام موسی صدر از جملۀ عالمانی است که جوانان را نعمت الهی میداند. وی دربارۀ جوانان، این چنین میگوید:
«امیدوارم که شما جوانان از تنگ نظری قدیمیان و از تندروی امروزیان که نتیجۀ آن تنگنظری بوده است، برحذر باشید»؛ «برخورد ما با جوانان آمیزهای از تسامح و موعظه است»؛ «وقتی به جوانان مینگرم، چشمی را میگشایم و چشم دیگری را بر هم میگذارم»؛ «آرزوی من این است که جوانان همواره مورد لطف و حسن ظن جامعۀ خود باشند»؛ «جوانان اساس شریان حیاتی و گل خوشبوی کشورند و همواره رایحهای از بهشت را با خود همراه دارند.»
امام صدر در سخنرانی خود در دانشکدۀ حقوق دانشگاه بیروت در سال ۱۹۶۹ میلادی به ویژگیهای جوان میپردازند. ویژگیهایی که ایشان برای جوان برمیشمارند، بدین شرح است:
۱. جوان توانا و نیرومند است. این اولین ویژگی و امری بدیهی و ظاهری است. برای هر موفقیتی توانایی و سلامت جسمی لازم است. به همین دلیل، این توانایی و نیروی جوانی میتواند زمینهساز موفقیت آدمی باشد.
۲. جوان در مواجهه با دشواریها و مشکلات زندگی شکیبایی و صبر دارد. صبر جوان در مواجهه با مشکلات بسیار بیشتر از بزرگسالان است. امام موسی صدر حضور جوانان در میدان جنگ و جبهه را برای این ویژگی مثال میزنند.
گاه گمان میبریم که جوان باید حساس و لطیف باشد. اما امام صدر نمونههای بسیاری را ذکر میکنند که جوانان چگونه با تلاش و شکیبایی، در دشواریها موفق بودهاند.
۳. شکیبایی جوان در برابر تمایلات جسمی و جنسی و هوسها بیشتر است. خود امام صدر به مخاطبانش میگوید که شاید از این سخن تعجب بکنید و برایتان نکتۀ غریب و شگفتانگیزی به نظر برسد. ولی اگر اکثریت جوانان را در نظر بگیرید، نه گروه اندکی از آنان را که شاید قربانی تربیت خانوادهها شده باشند، واقعاً جوانان بیش از بزرگسالان بر هوای نفسشان کنترل دارند. ایشان میگویند که نیاز جوان به آب و غذا بیشتر از سایرین است، ولی روزه میگیرد.
۴. فرصت و مجال جوان در روز خیلی بیشتر از بزرگسالان است. اگر بزرگسالی را در مجلسی دیدید، بدانید که چندین ساعت برای آماده شدن خود وقت صرف کردهاست. جوان شب تا دیروقت بیدار میماند و صبح زود هم به دانشگاه میرود، اما انرژی و توانش از بین نمیرود. مجال یومیة جوانان بیشتر است و فرصت بیشتری دارند.
۵. امید جوان بیش از گروه بزرگسال است. جوان از نظر طول عمر مجال بیشتری دارد. بزرگسالان اغلب میگویند: دیگران کاشتند ما خوردیم. ما هم بکاریم و دیگران بخورند. بزرگسالان امیدی به آینده ندارند. ولی جوان دست کم برای ۲۰ و یا۳۰ سال میتواند برنامهریزی درازمدت کند.
۶. از نظر روحی جوان امکانات فراوان دارد. اصلاَ ناامیدی و محال برای جوان مطرح نیست. فکر میکند که همهچیز ممکن است. جوان از نظر روانی تازگی و نشاط دارد. از اینروست که در کتابهای دینی از جوانی با تعبیر «فلما بلغ أشده؛ زمانی که به قدرت رسید» یاد شده است. یعنی وقتی که میخواهند بگویند که کسی به سن جوانی رسید، میگویند او همۀ نیروهای خود را به دستآورد.
بنابراین، جوان کسی است که در عمر خود صاحب بیشترین نیروی روانی و روحی و جسمی و مادی است. از این رو، به میزانی که جوان نیروی بیشتری داشته باشد، مسئولیتهایش بیشتر و انتظار و امیدی که از او میرود، نیز بیشتر است.
ایستادگی جوان در مقابل واپسگرایی
امام صدر جوان را آنتیتز جامعه میداند و ایستادگی در مقابل واپسگرایی را از مهمترین خصوصیات جوان میشمارد. همانگونه که در ابتدا هم اشاره شد، بزرگسالان به دلیل وابستگیهایشان قدرت ایستادن و ایجاد تغییر را ندارند.
امام موسی صدر رویکرد ویژهای در قبال جوانان داشتند. ایشان همواره با صمیمیت و ملاطفت با جوانان برخورد میکردند. ایشان جوانان را در عرصههای مختلف به کار میگرفتند؛ از جبهههای جنوب و خدمات به محرومین تا فعالیتهای صلحطلبانه در لبنان. آنچه امام صدر میگفتند و خود نیز بدان عمل میکردند، برخورد خردورزانه همراه با حسن خلق با جوانان بود. ایشان همانند جدشان امام صادق (ع) برخورد میکردند. امام صادق (ع) فرمودهاند: «حد حسن خلق سه چیز است: خوش رویی، کلام زیبا و انعطاف پذیری و سهلالقرب بودن.» امام صدر میگویند: وقتی من با جوانان برخورد میکنم، به آنها میگویم که درها را ببندید و دهانها را بگشایید و هرچه میخواهید، بگویید.
کسی میتواند با جوان اینگونه رفتار کند که در اندیشه و عمل اولاً، انسان سالم و ساختهشده و مثبت باشد. ثانیاً، در جوانی آدم موفقی بوده باشد.
اگر نگاهی به زندگی امام صدر داشته باشیم، کاملاً متوجه این مسئله خواهیم شد. ایشان در نوجوانی وارد حوزۀ علمیۀ قم شدند و قبل از ۳۰ سالگی به درجۀ اجتهاد رسیدند. چهار سال پس از اجتهاد برای ادامۀ تحصیل به نجف رفتند و همزمان در دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران مدرک کارشناسی خود را دریافت کردند. به زبان عربی و فرانسه و فارسی تسلط داشتند. اولین مجلۀ اسلامی با عنوان مکتب اسلام را همراه با گروهی از علمای حوزه راهاندازی کردند. مدرسه ملی اسلامی در شهر قم تأسیس کردند. ایشان هم خود از محضر اساتید بزرگی بهره مند شدند و هم تا آن زمان که در قم بودند، یکی از اساتید مشهور و خوشنام حوزه بودند.
اغلب سیاستمداران با جوان رفتاری کنترلی دارند، اما امام موسی صدر جوانان را سرمایه میدانند. امام موسی صدر برای همۀ پدران و مادران و مسئولان الگوی بزرگ تربیتی است و ما این دادخواست را داریم که این مربی بزرگ به جامعۀ اسلامی ما بازگردند. ما به نمایندگی از همۀ جوانان میخواهیم که این اسوه و پیشوا و مرشد بزرگ که میتواند در دنیای پر از مشکل، جوانان را راهنمایی کند، به آغوش دنیای اسلام بازگردد. از نظر دانشگاهیان امام موسی صدر الگوی بزرگ انسان موفق است که هم میتوان درمورد شخصیت ایشان مطالعات نظری کرد و هم اندیشۀ ایشان را معرفی کرد. امیدواریم تمام تلاشها به سویی بروند که آن رهبر فرزانه و بزرگ را از نزدیک دیدار کنیم.