آسمانم عبای مشکی توست/ آمدم تا ستاره بشمارم
آسمانم عبای مشکی توست
آمدم تا ستاره بشمارم
ماه من گم شده ست و من باید
از تماشاش دست بردارم
از تو حتی نیامده خبری
چه کنم این دل پریشان را
پی ردی پس از تو میگردم
کوچه پس کوچه های لبنان را
از تو یک عمر می نویسم و باز
غزل ناتمام یعنی تو
میدمی روح تازه در هر شعر
معجزات کلام یعنی تو
از تو نامی میان تقویم است
نه شهریوری که بی تاب است
سال ها می روند و می آیند
ساعتم روی رفتنت خواب است
در خبرها پی تو میگردم
شرم لیبی و ننگِ بر دامن
من و یک آسمان بی مهتاب
چشم سبز تو و دلی روشن
شانه به شانه پا به پا رفتی
یار همراه انقلاب شدی
پشت این ابرها نمی مانی
گرچه تو ماه انقلاب شدی