معنای انتظار رها کردن کار و واگذاری آن به دیگران نیست. این خلافِ معنای انتظار است. اینگونه عمل کردن تسلیم شدن است.
روز نیمه شعبان ولادت حضرت صاحبالزمان(عج)روزی است که هم مردم و هم علما و بزرگان دین در گرامیداشت آن همواره کوشیدهاند و تلاش کردهاند که مبادا در زمرۀ کسانی محسوب شوند که مصداق حدیث معروف «من مات و لم یعرف امام زمانه...» باشند.
امام موسی صدر نیز از این قاعده مستثنا نیست. ایشان نیمه شعبان را به رسم پدران و اجدادش هم در دوران جوانی در جمع خانواده در ایران و هم در دوران رهبری شیعیان در لبنان جشن میگرفته است. سالها پیش به مناسبت مراسم افتتاحیه مسجد روستای یمونه در نزدیکی بعلبک لبنان در روز نیمه شعبان سخنرانی میکند و با همان رویکرد اجتماعی، تربیتی و عقلانی همیشگی خود در آسیبشناسی بدفهمی جامعه نسبت به معانی و مفاهیم عبادتها و شعائر مذهبی و مناسبتهای مذهبی و ملی میپردازد.
امام صدر در این سخنرانی، که بیش از چهل سال از آن میگذرد، ضمن رد این اعتقاد که بشر رو به سقوط و نابودی است و تأکید بر این که روند کلی حرکت بشر، علیرغم برخی شکستها و اشتباهات مقطعی، به سوی تکامل و تعالی است، دو مفهوم انتظار و امید را تشریح میکند. او پس از ابراز نگرانی نسبت به اینکه شعائر اسلامی از مفهوم حقیقی و کاربردی خود تهی شده و به صورت عادتی درآمده است که تأثیری در تحقق آموزههای اسلام و در ایجاد وحدت و همدلی و یکپارچگی مسلمانان و بهبود و توسعه زندگی دنیوی انسانها ندارد، دربارۀ دو مفهوم بنیادین مختص این روز، امید و انتظار، میگوید:
«باید بگویم که مفهوم انتظار نزد ما، معنای حقیقی خود را از دست داده و منحرف شده است. ما انسانها، به بهانه انتظار، از مسئولیتهای خود شانه خالی میکنیم و کار و تلاش را در انتظار ظهور صاحبالزمان رها کردهایم. این انحراف در همۀ ارزشها اتفاق افتاده و ابزاری شده است برای بهرهمند نشدن از ارزشها. اما حقیقت این است که اندیشه انتظار در حیات این مذهب نقش مهمی داشته است، زیرا امید همان زندگی در آینده و راه آینده و وسیله پیوند آدمی به آینده است. انسانی که از آینده نومید بشود، گویی میان خویش و آینده دیواری کشیده که عبور از آن ناممکن است. نومیدی جمود است و جمود، در حقیقت، توقف و مرگ. در حالی که زندگی و استمرار آن یعنی بقای انسان در لحظه بعد، یعنی حرکت انسان از لحظهای به لحظه بعد. اما اگر جمود حاکم باشد، دیگر حرکتی وجود ندارد و نبودن حرکت به معنای مرگ است. امید عبارت از راهی گشاده و روشن و یأس تسلیم در برابر وضعیت موجود است. آیا کسی که از آینده خویش نا امید شده، به مرگ طبیعی مرده است؟ نه، بلکه دچار مرگ حقیقی شده است نه مرگ طبیعی. فردی که از آینده نا امید شده، گمان میبرد که زندگی فایدهای ندارد، پس میگوید ما را به حال خود واگذارید. بگذارید بخوریم و در بازار راه برویم و بچریم. همین کافی است. این کارها دلیل بر این است که در این صورت، اتفاق یا حرکتی صورت نمیگیرد، بلکه فقط جمود و سکون است. بنابراین، امید راه آینده است و اگر نا امید شویم، تسلیم وضعیت موجود شدهایم. تسلیم وضعیت شدن، یعنی تسلیم شدن در برابر واقعیت موجود؛ همانند حل شدن شکر یا نمک در آب. بنابراین، امید شرط بقا و پایداری است.»
امام در این سخنرانی به ارائه تعریف صرف بسنده نمیکند و وظیفه انسان را تبیین میکند.
«معنای انتظار رها کردن کار و واگذاری آن به دیگران نیست. این خلافِ معنای انتظار است. اینگونه عمل کردن تسلیم شدن است. اگر امروز بگویند که ما در انتظار حمله ناگهانی دشمن هستیم، معنای آن چیست؟ آیا معنای این انتظار این است که از خانه خارج شویم و بخوابیم و اعتنایی نکنیم؟ نه. این انتظار نیست. انتظار عبارت است از اینکه آماده باشیم؛ شمشیر و تفنگ در دست، تمرین کنیم و آموزش نظامی ببینیم؛ خود را آماده سازیم؛ مراقب و نگهبان بگماریم و رادارها را فعال کنیم تا زمان حمله ناگهانی دشمن را دریابیم. این است معنای انتظار.
ما در انتظار حضرت مهدی (عج) هستیم. حضرت مهدی، پس از آنکه ظلم و جور جهان را فرا گرفت، چه خواهد کرد؟ او میآید و عدل و داد را در جهان حاکم میکند. این آرزو چقدر عظیم است و این هدف چقدر بزرگ! مهدی (عج) تنها کسی است که جهان را پس از گسترش ستمکاری، از عدل و داد پُر خواهد کرد. این حادثه بزرگی است که هیچچیز جز صاحب آن روز، بزرگتر از آن نخواهد بود.
آیا این حادثه تنها به دست حضرت مهدی (عج) روی میدهد؟ طبیعتاً نه. ما باید همکاری و همیاری کنیم. ما میخواهیم که امام عصر (عج) به تمام و کمال در جهان ظهور کند؛ علم او، هنر او، قدرت و تربیت او ظهور کند. ما باید آماده باشیم. زمانی که از ما دعوت میشود، چه باید بکنیم. ما باید آماده ایفای نقش خود باشیم. هنگامی که آن حضرت فریاد «ای مردم» برمیآورد، او را لبیک بگوییم. باید آماده باشیم و از هرچه داریم، دست بشوییم و در حال آمادهباش و با آمادگی کامل به کمک او بشتابیم. اگر جز این است، پس معنای انتظار چیست؟ انتظار یعنی آمادگی، بسیج شدن، آموزش و آمادگی روحی و روانی و فکری و معنوی و جسمی و نیز آمادگی تکنولوژیک و نظامی. گذشتگان ما چنین بودند. ما نیز چنین بودهایم.»
اما امروز،
نزدیک به سی و هفت سال از ربودن امام موسی صدر می گذرد و برای ما، خانواده و دوستداران او، که هر مناسبت و حادثه ای به گونه ای یادآور فاجعۀ ربودن او است، روز میلاد فرخندۀ حضرت امام زمان(عج) معنای ویژه ای دارد بخصوص امسال که با سالروز تولد امام موسی صدر مقارن شده است. سی و هفت سال گذشته را که مرور میکنم می بینم که جز با آموزههای پدرم درباره امید و انتظار هرگز نمیشد که امیدوارانه برای آزادی او و دو یار همراهش تلاش کرد. اگر دیدگاه ایشان نبود صبر و انتظار میسر نمیشد. تحمل مخالفتها و بیتوجهیها و کوتاهیها و افسوسها و موانع و حتی نگاههای تمسخر یا ملامت بدون آموزههای صبر و انتظار و امید ممکن نبود، نگاههایی که گاه ما را متهم به سادهلوحی و اسیر احساسات بودن میکرد.
این مناسبت به ما یادآوری میکند و نهیب میزند تا به تبین امام صدر از دو مفهوم انتظار و امید بازگردیم و در امر تلاش برای نجات او، نیز مانند او، امید و انتظار را تفسیر عملی کنیم. «امید» آنگونه که امام موسی صدر تفسیر میکند، محرک تلاش ما برای آزادی ربودهشدگان است. اگر نا امید شویم تسلیم ارادۀ ربایندگان شدهایم چه آنان که روزگاری آمر و عامل ربودن بودند و چه آنانی که امروز باعث استمرار این آدمربایی می شوند. بر اساس رویکرد ایشان است که باید فرآیند پیگیری در طول این سالها فعالانه ادامه مییافت و موانع گوناگون سیاسی و اطلاعاتی و بینالمللی هرگز باعث تزلزل در اراده و امید نمیشد و باز بر مبنای تبین ایشان از مفهوم انتظار واقعی است که نباید دست روی دست گذاشت و هنگام قلت همراهان نباید از سختی راه هراسید و نباید نا امید شد. و نباید در ضرورت آمادگی همه جانبه و بسیج کلیه امکانات مادی و معنوی اندکی تردید کرد. نباید دست روی دست گذاشت و از بار مسئولیت شانه خالی کرد و به بهانۀ ناتوانی وظیفه خود را به دیگران سپرد.