متأسفانه بسیاری از پیروان ادیان منطق انبیاء یعنی گفتوگو را به کناری وانهادهاند البته در معدود مواردی گفتوگوهایی صورت گرفته است اما بنای کلی ایشان بر گفتوگو نبوده است.
در جهان هستی تنها موجودی که واجد سه ویژگی اندیشه، اراده و سخن گفتن است، انسان میباشد. با قدرت اندیشه فهم میکند، با سخن گفتن اندیشه را میپرورد و با اراده عمل مینماید، خواه مسیری که انتخاب نموده درست باشد خواه نادرست. بهترین راه انتقال اندیشه به دیگران سخن گفتن است. هرچه این اندیشه از قوت بیشتری برخوردار باشد فرد هنگام سخن گفتن در انتقال مفاهیم موفقتر خواهد بود. به همین دلیل صاحبان اندیشه های ضعیف چندان مایل به سخن گفتن و گفت وگو نیستند و بیشتر تمایل دارند که سخن و ایده خود را با زور و قدرت تحمیل نمایند چون به دلیل ضعف ایده و استدلال و یا باطل بودن آن از انتقال و قبولاندن ایدۀ خویش عاجزند. اما صاحبان فکر و اندیشههای برتر برخلاف گروه اول تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا مفاهیم را از طریق اندیشه و سخن منتقل نمایند.
خداوند نیز هیچ پیامبری را با اسلحه مبعوث نکرد (هرچند جهاد را نیز تشریع نموده است چرا که گاهی اجتناب از آن ممکن نیست). تمامی انبیاء بدون استثنا دعوت خویش را با اندیشه و سخن آغاز نمودند. حتی زمانی که موسی به سراغ فرعون میرود که وی را دعوت به حق نماید از یک سو از خداوند میخواهد تا برادرش هارون وی را همراهی نماید چرا که از وی سخنورتر و فصیحتر۱ است و از سوی دیگر خداوند موسی را سفارش مینماید که با نرمش با فرعون سخن بگوید.۲ اینها نشان دهنده این است که موسی به منظور گفتوگو به نزد فرعون فرستاده شده بود. در مورد سایر انبیا نیز همین گونه است. ابراهیم میگوید که من جز هشدار دهندهای روشنگر نیستم.۳
ولی در اکثر موارد پیامبران از سوی کسانی که در مقابل کلام و گفت وگو پاسخی منطقی نداشتند مورد تهدید و ارعاب واقع شدهاند. به نوح گفتند: ای نوح اگر پایان ندهی حتما سنگسار خواهی شد.۴ در پاسخ صالح که ثمودیان را دعوت به حق میکند و نیز شعیب که قوم خود را به سوی خداوند و تسلیم شدن در مقابل حق فرا میخواند میگویند: تو از کسانی هستی که مکررا جادو شدهای۵ آنگاه که لوط قوم خود را به تقوی دعوت مینماید پاسخ میشنود که: اگر خاتمه ندهی از اخراج شدگان خواهی بود.۶ درباره پیامبر اسلام نیز قرآن میفرماید: کسانی که کفر ورزیدند هنگامی که تو را میبینند به سخره میگیرند و میگویند آیا این است که خدایانتان را یاد میکند.۷ خداوند در هیچ مورد از نوح گرفته تا ابراهیم، موسی، عیسی، صالح، هود، یوسف، یونس، یعقوب، زکریا، الیاس و.... نبردی را برای ما ذکر نمینماید و زمانی هم که به بیان نبردهای طالوت و پیامبر اسلام میپردازد همگی جنگهای دفاعی بوده است. چنین برخوردی را در مورد پیشوایان مسلمان هم میبینیم. یکی از بهترین نمونهها گفتوگوهایی است که در دوره امام رضا (ع) گزارش شده است. همچنین در نوع جنگهای پیامبر اسلام (ص) و امام علی و همچنین حادثه کربلا ایشان هرگز آغازکننده نبرد نبودند و حتی در آخرین مرحلهای هم که به نبرد میانجامد دیگران آغازگر میباشند.۸
اما متأسفانه بسیاری از پیروان ادیان منطق انبیاء یعنی گفتوگو را به کناری وانهادهاند البته در معدود مواردی گفتوگوهایی صورت گرفته است اما بنای کلی ایشان بر گفتوگو نبوده است. در حالیکه اخلاق انبیاء اخلاق گفتگو بوده است و هدف ایشان اتمام اخلاق همانگونه که پیامبر اسلام میفرماید: انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق.۹ به علاوه قرآن برای دعوت به اسلام نیز تنها مسیر گفتوگو را به رسمیت شناخته است. در قرآن سه شیوه برای دعوت بیان شده است که هر سه از نوع سخن و گفتوگو میباشد: اول حکمت، دوم موعظه نیکو و سوم جدال احسن۱۰ در جدال میبایست نیکوترین آن انتخاب شود حتی در گفتوگو و جدل با اهل کتاب بهترین شیوه مد نظر میباشد.۱۱ بنابراین نه تنها گفتوگو مورد تأکید قرآن است بلکه شیوه آن یا به عبارت بهتر اخلاق گفتوگو نیز مورد توجه قرار گرفته است چرا که اگر جدال با مردم به نیکوترین وجه صورت پذیرد بدون شک انسانهای حق گرا و کسانی که دارای فطرت حق جو میباشند جذب خواهند شد و البته کسانی نیز هستند که چه بیم داده شوند و چه داده نشوند آنان ایمان نخواهند آورد.۱۲
تمام اینها نشان دهنده آن است که زمانی که منطق وجود دارد نیازی به جنگ نیست. البته گفتوگوها شرایط متفاوتی دارند. گاهی مبانی دیدگاهها به هم نزدیک است و تفاهم به سرعت قابل دستیابی است اما گاهی مبانی بسیار متفاوت است و مدتها زمان نیاز است تا دو طرف مبانی یکدیگر را درک نمایند. گاهی دو طرف آنقدر تبلیغات منفی علیه یکدیگر داشتهاند که اعتمادی باقی نمانده است و بنابراین میبایست ابتدا گفتوگو مبتنی بر اعتمادسازی باشد. البته حتی اگر گفتوگوها بسیار طولانی باشد باز هم به مراتب بهتر از جنگ خواهد بود چرا که جنگها در طول تاریخ به ندرت گرهگشا بودهاند (البته اینجا منظور جنگهای تهاجمی است و نه تدافعی چرا که برای کسی که مورد هجوم قرار گرفته است چارهای جز دفاع نیست). آیا جنگ امویان علیه امام حسین (ع) سودی به حال امویان داشت؟ آیا جنگهای اول و دوم جهانی منفعتی برای آغازکنندگان در پی داشت؟
بنابراین چه در حوزه ادیان و مذاهب چه در حوزه فرهنگ و سیاست و چه در حوزه اندیشه و فکر اگر کسی صاحب سخن و ایدهای است راهی جز گفتگو برای انتقال، تبیین، توضیح و فهم اندیشه وجود ندارد. حتی در گفتوگو نیز گفتوگوی رودررو بر سایر انواع آن برتری دارد چرا که نوشتهها و سخنرانیها قابل تحلیلهای متعددی است و امکان نفهمیدن و غلط فهمیدن در آنها وجود دارد ولی در گفتوگوهای رودررو به خوبی ولو با تأخیر میتوان مقصود و منظور مقابل را دریافت کرد و اگر در محیطی آرام و سالم تحقق یافته و به نتیجه رسد هیچ نوع کینه و دشمنی در آن شکل نمیگیرد. در یک محیط سالم سخنان منطقی طرفین شنیده میشود و در نتیجه هم محیط را به محیطی دوستانه و با محبت تبدیل مینماید و هم دوام زیادی خواهد داشت. برخلاف جنگها که نتایج تا زمانی است که طرف پیروز قدرت خود را حفظ نماید و زمانی که قدرت خود را از دست داد و طرف ضعیف قدرت بیشتری پیدا کرد وضعیت بهم میریزد و دوباره دشمنیها و کدورتها به شکل خشونتآمیز بروز مییابد. یکی از نمونههای موفق روزگار معاصر در بحث گفتوگو به ویژه در حوزۀ ادیان و مذاهب امام موسی صدر است. نگاهی که وی در حوزۀ فرق و مذاهب مطرح نمود کمتر کسی حاضر است بر زبان بیاورد. وی به جریانهای موجود در ادیان متعدد و مذاهب گوناگون درون یک دین نگاهی مثبت داشته و ایشان را نه فقط ضد ارزش نمیدانسته بلکه حتی از زاویه سودمندی به آنها مینگریسته و آنها را در تمدن بشری موثر میدیده است. در دیداری که رییس جمهور لبنان پس از انتخاب امام موسی صدر به ریاست مجلس آعلای شیعیان از این مجلس داشتند امام موسی خطاب به رئیس جمهور میگوید: هر کس کمان برد که وجود فرقههای مختلف در لبنان و سازماندهی امور این فرقهها سبب ضعف احساسات ملی است به این مسئله از دریچۀ تنگ نگریسته است. ما براین باوریم که وجود فرقههای سازمانیافته مختلف نقطه آغاز همکاری و دریچههای تمدن به روی دستاوردهای میلیاردها انسان در این عصر و اعصار گذشته است. این فرقهها تجارب را وارد لبنان کردهاند و تبادل میکنند و پیکرهای واحد را تشکیل میدهند که نباید عضوی ازآن ناقص باشد و در نتیجه همبستگی ملی و انسانی تقویت میشود. درباره مجلس ما میتوانیم اعلام کنیم که آمادگی کامل داریم با همۀ مسلمانان برای خدمت به اسلام عزیز و تلاش برای نزدیکی و وحدت مسلمانان همراهی کنیم. همچنین آمادگی کامل خود را برای همکاری با همۀ فرقهها برای خدمت به دین و اخلاق و پاسداری از این میهن گران ارج اعلام میکنیم.۱۳
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱.(قصص، ۳۱) و (شعرا، ۱۳)
۲.قولو قولاً لینا (طه، ۴۴)
۳ (شعرا، ۱۱۵)
۴ (همان، ۱۱۶)
۵ (همان، ۱۴۲-۱۵۳ و ۱۸۵)
۶ (همان، ۱۶۷)
۷ (انبیا، ۳۶)
۸ البته در جایی که پیامبر باید دفاع کند نیز از ناحیه خداوند سفارش میشود که فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم. (بقره، ۱۹۴) و حتی در آیهای سفارش مشرکان قریش را به پیامبر مینماید و میگوید که مبادا به ایشان تعدی نمایید. (مائده، ۲). مشرکانی که در جای دیگری قرآن میفرماید قاتلوهم کافه کما یقاتلونکم کافه (توبه، ۳۶)
۹ بحارالنوار، ج۱۶، ص۲۱۰
۱۰ (نحل، ۱۲۵)
۱۱ (عنکبوت، ۲۹)
۱۲ (بقره، ۷)
۱۳ نای و نی، صص ۳۵۴-۳۵۵