نقطۀ عطف دیگر تاریخ نهضت حسینی را یک زن رقم میزند و خط بطلانی میکشد بر تمام نگاهها و رفتارها که زن را حقیر، پست، گوشه نشین و ابزاری برای لذتجویی میپندارد.
سخنان امام موسی صدر در ترسیم واقعۀ عاشورا و قبل و بعد آن،گاه آتشین است و سهمگین و گاه ملایم است و لطیف، این گونه سخن و روایت از حرکت عظیم حسینی را باید از برکات قیام امام حسین (ع) دانست که تندی و نرمی توأمان در این قیام یافت میشود. از نگاه حضرت زینب (س) تمامی این فراز و فرودها زیباست، هم آن صحنه هایی که به غایت دردآور است و هم آن صحنه هایی که به غایت در قیام حضرت، شیرین و گواراست و هرکس میتواند از این باغ شهادت میوهای بچیند. جهاد حسینی نقاط عطف بسیاری دارد که گوشه هایی از آن از منظر امام موسی صدر در سخنرانیهایش در کتاب «سفر شهادت» برجسته شده است. امام صدر با روایت خود از قیام حسینی به جامعه حاضر خود نهیب میزند که نسبت خود را با امام حسین (ع) و اهدافش تعیین کنید که اگر سر سوزنی در زندگی خود ظلم و ستم روا دارید خطر آن است که در لشکر یزیدیان باشید و این تنها ابن زیاد و یزید و عمر بن سعد نبودند که امام و یارانش را به آن شکل دردناک کشتند و این بخش کوچک ماجراست، گناه بزرگ برای تأیید تأییدکنندگان و سکوت خاموشان است، آنان که بنا به مصالح خود و منافع خود سکوت کردند، همچون شیطانی لال. امام از سفره با برکت امام حسین (ع) تنها میوۀ عزاداری را برنمی دارد و تنها به تحلیلی تاریخی بسنده نمیکند، بلکه در تلاش برای سفره داری است که سفرۀ امام حسین (ع) را در زمان خود نیز پهن کند تا راه حق را از راه باطل مشخص کند، همان کاری که از جملگی رهبران و مصلحان مسلمان در تاریخ نبرد حق و باطل انتظار میرود. از زبان امام صدر، حسین (ع) نَفَس حقِ تاریخ است که باید هر لحظه از زندگی با او هم نفس شد.
از منظر امام صدر، اندوه همگی ما در عزای حسینی تنها بواسطۀ شدت حوادث و مصیبت های وارده به کاروان حسینی، یاران ابا عبدالله و اسرای کربلا نیست، اندوه و بیقراری ما و گاهی فریاد ما تنها به دلیل اوج رذایل و پلیدی های دشمن و یزیدیان فرومایه نیست که چه رنج های جسمی بر سر بندگان محبوب خدا آوردند، بلکه اوج شیرینی اندوه ما در کلام امام موسی صدر از قیام حسینی، حقیقت قدردانی عمیق ما از اوست. ما قدردان امام هستیم و میراث دار او، میراث جاویدان امام، امروز به دست ما رسیده و فردا به نسل آینده میرسد. در این راه همیشگی تاریخ، کم وارثان و بد وارثان قیام حسینی آنانند که نمیتوانند حرکت امام حسین را به زمان خود، به اوضاع و احوال جامعۀ خود پیوند زنند و خط حسینی را در میان خطوط زمانه خود بیابند و تبعیت کنند. خون امام حسین و یاران وفادار او تا ابد در زمان جاری است و چرخ جبهۀ حق را به حرکت میاندازد. امام صدر فریاد برمی آورد که راه امام حسین (ع) تماشاچی حسینی نمیخواهد، فداکاری و ایثار میخواهد. نهیب میزند که ای شیعیان محب اهل بیت! مگر با اشک و گریه فریاد نمیزنیم که اگر حسین (ع) ما با تو بودیم، چنین و چنان میکردیم، الان ما با حسینیم ولی اگر راه امام و اهداف او را تنها گذاشتیم، او را در میان دشمنانش تنها گذاشته ایم. ما نباید به حزنی تشریفاتی بسنده کنیم که این خود سکون و توقفی است بر حرکت مداوم امام.
پرچم سرخ رنگ برافراشته بر مزار امام حسین (ع) هنوز پا برجاست و از نظر عرب سرخی پرچم بدان معناست که هنوز انتقام آن خون گرفته نشده است.ای خون خواهان حسین (ع)، خون خواهی امام در عصر ما، یعنی بودن در راه مبارزه با باطل، ظلم و انحراف زمان و یاری حق و دفاع از حق در زمان و یاری حق با هر وسیله ای که حق را پیش ببرد ممکن و نیکوست حتی یک قدم کوچک به جلو! که اگر کار زشتی دیدی از آن بیزاری بجو، کار خوبی دیدی تشویقش کن، هر جا ستمدیده یافتی، یاری اش کن، هرجا ستمگری دیدی، هدایتش کن و حق پایمال شده دیدی، آن را بازگردان و همین طور مرحله به مرحله رو به جلو.
نقطۀ عطف دیگر تاریخ نهضت حسینی را یک زن رقم میزند و خط بطلانی میکشد بر تمام نگاهها و رفتارها که زن را حقیر، پست، گوشه نشین و ابزاری برای لذتجویی میپندارد. امام موسی صدر بخش قابل ملاحظه ای از سخنرانیهایش را در کتاب «سفر شهادت» به نقش حضرت زینب (س) در تکمیل رسالت امام در بیداری جامعه خواب آلود و غفلت زده و رسوایی حاکمان بنی امیه و به خصوص یزید فاسق اختصاص میدهد. در حرکت حسینی، جهاد حسینی بدون تلاش زینبی بی سرانجام است، جهاد حسین (ع) بدون رشادت زینب (س) تمام نشده است. یک زن که خطابههایش بوی حضرت علی (ع) را میدهد و همان قدر رساست و دندانشکن و ایثار و فداکاری و صلابتش همان قدر است که مقتدایش امام حسین (ع) از او انتظار دارد. وقتی همگی لشکر سیاه ابن زیاد اسرا را از کنار بدن های پاره پارۀ لشکر محبوب خدا عبور میدهند و منتظرند تا حضرت زینب (س) ضجه بزند، خود را ببازد، به دیگران التماس کند تا انتقام خود را از دختر علی (ع) بگیرند، حضرت اتکاء میکند به کلام پرمغز «اللهم تقبل منا هذا القربان» (خدایا این قربانی را از ما بپذیر) و این جمله یعنی شکست و در هم ریختن خیالات خام دشمن که حضرت زینب (س) را شکست خورده ببیند و نمیدانند که شکست برای لشگر حق معنا ندارد. شاید در ظاهر برتری مشاهده شود اما به گواه قرآن پیروزی واقعی برای حق طلبان است در طول تاریخ از ابتدا تا انتها. حضرت برای حفظ موضع با صلابت و با عزت خود چه در طی مسیر تا شام و چه در کاخ یزید و خطابۀ آتشین و عمیق خود، رنجها دیده و فداکاریها کرده است، اینجاست که امام موسی صدر هشدار میدهد که این اشتباه است که این حرکت، این موضع باصلابت و با عزت را ما شیعیان ضعیف، سست و شکننده جلوه دهیم و تنها برای رنج های حضرت زینب (س) و تل زینبیه و اندوه از دست دادن نزدیکانش گریه و عزا سر دهیم. گریه و عزا مسلماً لازم است برای نشان دادن عمق اندوه و کینۀ ما به باطل و عمق قدردانی ما از این سرمایۀ الهی، اما تضعیف کردن موضع عزتمندانۀ حضرت زینب (س) نیز مسلماً اشتباه است و این موضع عزتمندانه، حق مدارانه و با صلابت حضرت زینب (س) است که الگوی زنان شیعیان در طول تاریخ شده و باید باشد.
دوباره به ابتدای قیام بازگردیم، امام برای اصلاح در امت جدش به پاخواست، اصلاح در امت مسلمانان و جنگیدن با اسلام ظاهری، امت نیازمند ضربۀ شدید و شوکی قوی بود تا به خود بیاید و امام راه قیام خود را آغاز کرد تا نشان دهد حج زیباست، اما اگر حج حسینی نباشد حج حقیقی حفظ نمیشود. امام تمام توان کمی و کیفی خود را برای اصلاح در امت رسول الله، عمل به معروف و نهی از منکر به کار گرفت و طولی نکشید تا جرقه های فداکاری او با همت حضرت زینب (س) که پیام عاشورا را از دل بیابان به مرکز بلاد اسلامی برد، در گوشه کنار شهرهای مسلمانان، قیام هایی را با شعار «یا لثارات الحسین» به دنبال دارد. حال سوال این است که جرقه های امروزی امام حسین (ع) در بیداری مسلمانان کجاست؟ مسلمانان کجا به خواب رفته اند؟ کدام معروفی مغفول مانده و کدام منکری میدان داده شده است؟ اینها سوالاتی زنده است و سندی بر زنده بودن قیام امام.
برای انسان تغییر و اصلاح همیشه سخت است اما ما سرمایه ای داریم که یاد آن و راه آن، قوت قلب و محرکی بی نظیر است که راهها را برای ما روشن، آسان و پربرکت میگرداند. عظمت این قیام، جانفشانی و فداکاری و ایثار امام و یاران او نیز به حدی است که شرم برماست اگر قدم های خود را در راه حق بزرگ و سخت بپنداریم. به عنوان یک شیعه آیا نمیتوانیم به اندازۀ سر سوزنی از خود خرج کنیم، اندیشه و رفتار و گفتار خود را اصلاح کنیم، دست ستمدیده ای را بگیریم، همچون شیطانی لال نباشیم که در برابر حق سکوت میکند که اگراین چنین نیستم پس چگونه شیعه هستیم؟ پیرو که هستیم؟ آنچه بر ما واجب است یاری رساندن به امام حسین (ع) در راه اهداف اوست و در این راه باید وقت و آسایش خود را برای خدمت به دیگران فدا کنیم، از عادات بد خود دست برداریم، واجبات را ادا کنیم، گناهان را ترک کنیم، گذشت کنیم، از غرور بی جا بپرهیزیم و تجسم حسینی بودن روی زمین باشیم و در نهایت بدانیم که خون ما رنگینتر و با ارزشتر از خون خدا نیست. والسلام علیکم.