ساختار یک آگاهی جمعی و بیداری شیعه در لبنان نتیجه اقدامات یک نسل جدید از روحانیون مانند موسی صدر، محمدحسین فضلالله و محمدمهدی شمسالدین است که از سالهای دهه ۶٠ جانشینی پیشینیان خود را بر عهده گرفتند. موسی صدر پس از مرگ عبدالحسین شرفالدین بنا به درخواست خانواده نامبرده جانشین او شد. موسی صدر هنوز هم الگوی جنبشهای انقلابی امل و حزبالله است که هر دوی آنها خود را پرچمدار و ادامهدهنده راه وی میدانند.
موسی صدر بعد از ترک ایران و ورود به لبنان در سال ١٩۵٩، به حیات شیعیان لبنان حیات تازهای بخشید و در موضوعاتی مانند مبارزه برای حقوق اجتماعی و برابری سیاسی شیعیان با دیگر لبنانیها فضای جدیدی حاکم کرد. مخصوصا با استفاده از ارزشهای شیعه مانند «شهادت» و «قیام علیه بیعدالتی»، سعی در القای هویت، غرور و عزت نفس به شیعیان لبنان کرد.
زندگی موسی صدر به خوبی، وجود یک «سلسه مراتب مذهبی بدون مرز شیعه» را ترسیم میکند که خود را با هجرت و نقل مکان بعضی روحانیون و رهبران شیعی که آن زمان در قم بودند، نشان میدهد. ایدههای خواهان پیشرفت و اصلاحات موسی صدر در آن زمان در شهرهایی مانند قم، تهران و نجف توسط رهبران روحانیت به دیدۀ مثبت نگریسته نمیشد. این یکی از دلایل تصمیمش برای هجرت به لبنان بود، بعلاوه اینکه برخی از نیاکانش لبنانیالاصل بودند.
موسی صدر در قم در سال ١٩٢٨ به دنیا آمد و مانند بسیاری از روحانیون جوان همنسلش به سنت شیعه علاقمند و همزمان معتقد به برخی اصلاحات بود. به این دلیل بود که فکر میکرد آشنا شدن با دانش مدرن و دنیای معاصر برای نفوذ در بستر جامعه لازم است. به موازات ادامه تحصیلاتش در حوزه علمیه قم، دانشجوی دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران بود و مدرک رشتۀ «حقوق در اقتصاد» را کسب کرد.
موسی صدر متعلق به نسلی است که میخواهند به مدد علوم دینی اسلامی برای مشکلات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی راهحل ارائه دهند. وقتی که موسی صدر در لبنان مستقر شد، جنوب لبنان با ٨۵ درصد شیعهنشین، یکی از فقیرترین و عقبماندهترین مناطق کشور بود که سطح و کیفیت زندگی در آن با دیگر مناطق لبنان تفاوت فاحشی داشت. پیشرفت جنگ اسرائیل و لبنان هم باعث وخیمتر شدن اوضاع شده بود چرا که اسرائیل و لبنان از سال ١٩۴٨ در رویارویی و مقابلۀ جنگی بودند. لبنان، گرفتار چنگال جنگ میان اسرائیل و فلسطین، به میدان سلطۀ نیروهای مختلف مسلح تبدیل شده بود.
فلسطینیهایی که عملیاتهایشان را از خاک لبنان دنبال میکردند، در سال ١٩۶٩ موفق به دستیابی به «موافقتنامۀ قاهره» شدند که در آن حضور مسلح فلسطینیان در لبنان و به طور خاص لانهسازی چریکهای مسلح فلسطینی در بعضی نواحی جنوب لبنان قانونی شد. در این میان شیعیان لبنان که اکثریت ساکنین این نواحی را تشکیل میدادند، بیش از همه در رنج بودند و دولت لبنان هم توانایی و ظرفیت حمایت و دفاع از این جمعیت محروم را نداشت. به یاد بیاوریم که اعضای حزب کمونیست لبنان (که در سال ١٩٢۴ پایهگذاری شد و بارها ممنوع اعلام گردید) در سالهای ١٩۶٠ اکثرا شیعیانی از بین شهرنشینان یا روستاییان جنوب لبنان بودند.
از سال ١٩٧٣ در همین شرایط بود که یک قدرت جدید سیاسی این بار با انگیزۀ مذهبی و نه با آرمانگراییهای چپگرا، پا به عرصه وجود گذاشت. این تشکل سیاسی از موسی صدر مدد گرفت که از زمان آمدنش به لبنان هدف اولیه و اصلیاش «فعال کردن مجدد شعور و آگاهی سیاسی جمعیت استثمار شده توسط فئودالها بود».
موسی صدر در واقع از آن دسته فعالانی است که میخواست پاسخ مشکلات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را با کمک اسلام به دنیا عرضه کند. بخشی از انگیزۀ مبارزۀ او، نبرد با ایدههای چپگرایی بود که در جامعه نفوذ داشتند. در این راستا، او هیچ گونه تردیدی برای انتقاد از احزاب چپگرا که به تفرقهافکنی میان شیعیان و فلسطینیان متهم بودند، به خود راه نمیداد.
بدین ترتیب در سال ١٩٧٣ امل را بنیان گذاشت، بازوی مسلح جنبش مستضعفان که در سال ١٩٧۵ وجودش به صورت عمومی اعلام گردید. موسی صدر اساس و مبنای این جنبش را ایدئولوژی شیعه قرار داد. او اعلام کرد که با هرگونه بیعدالتی و دیکتاتوری و فئودالیسم و همچنین با استثمار هر انسانی توسط انسان دیگر و همینطور با تفکیک شهروندان و درجهبندی آنان مبارزه خواهد کرد. موسی صدر در اولین مصاحبهاش پس از مستقر شدن در لبنان، هدف مذهبی خود را در لبنان بالا بردن سطح اجتماعی شیعیان عنوان کرد که آن را به بالا بردن سطح مذهبی وابسته میدانست. در تمام مدت فعالیتهایش در لبنان، موسی صدر سعی کرد با تشویق شیعیان به مشارکت در جامعه برای دفاع از خود و اعادۀ حقوقشان، آگاهی اجتماعی آنان را بیدار کرده و بالا ببرد. ساخت یک هویت شیعه با استفاده از منابع و مکانهای عمومی مذهب شیعه مانند کربلا، امامان شهید، قیام برای عدالت اجتماعی و... تفکیک محرومین از ستمگران، موتور محرک مهم هویت شیعه و در عین حال لبنان به شمار میرود، چرا که موسی صدر خواهان برابری با دیگر گروههای جامعه بود.
در واقع او مبارزۀ شیعیان لبنان با ستمگران و اعادۀ حقوقشان را با مبارزات پیامبر در صدر اسلام با بتها و یا قیام امام حسین علیه یزید مقایسه میکرد. سالگرد قیام عاشورا نیز برای وی فرصتی بود تا بر جهانی بودن مبارزه امام حسین تأکید و بدین سان شیعیان را بر تحرک و پویایی تشویق کند. احیای مفاهیم مذهبی مانند جهاد یا شهادت در راه هدفی درست، تداوم یک حافظه است که در طول قرنها گسترش یافته است. وی جامعۀ شیعیان را تحکیم بخشید و باعث یک بسیج اجتماعی شد که به او اجازه داد علیه رقیبان سیاسی و اجتماعی موضع بگیرد. او فعالیت خود را حول رهایی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی قشر خود متمرکز کرد و به این دلیل برای استفاده از لحن انقلابی تردید و هراسی به خود راه نداد.
بزرگترین کار وی برپایی مجلس اعلای شیعیان لبنان در سال ١٩۶٧ بود که در آن زمان حتی در میان روحانیون شیعه مخالفانی مانند سید محمدحسین فضلالله داشت. آنها معتقد بودند که مجلس اعلا به اتحاد و همبستگی مسلمانان آسیب میرساند، در حالی که آنچه موسی صدر در پیاش بود یک تشکل سازمانیافته و مستقل بود که به نیازهای قانونی، اجتماعی شیعیان پاسخ دهد.
به این ترتیب دهه ۶٠ نقطه عطفی در ظهور جامعه شیعه در لبنان بود. علمای پیش از موسی صدر در پیدایش و قدرت گرفتن یک حکومت مذهبی در لبنان نقش مهمی داشتند. منتها موسی صدر به شیعیان لبنان لحن، ایدئولوژی، بنیادهای جدید و عناصر مهمی برای استقلال و رهایی داد.