در شهر صور، تحصن زنان در دارالفتاة و کليساي سیدة النجاة وارد دومین روز خود شد. آنان که اعتصاب آب و غذا کرده بودند با ارسال تلگرافی به رئیس جمهور خواستار توقف حوادث وحشیانۀ خونباری شدند که لبنان از آن رنج میبرد.
اشاره: امام موسی صدر از روز جمعه، 27 ژوئن 1975 (ششم تیر 1354 شمسی / هفدهم جمادی الثانی 1395 قمری) در مسجد صفای مجتمع آموزشی عاملیه در اعتراض به جنگ های داخلی لبنان دست به اعتصاب غذای نامحدود زد و در بیانیه ای تاریخی، خواسته های خود را، که پایان خونریزی و برقراری آتش بس از طرف همۀ نیروها و موارد دیگر بود، اعلام کرد. گروه های بسیاری از مردم در این اعتصاب با او همراه شدند و هزاران نفر از بعلبک و شهرهای دیگر جنوب به سوی بیروت سرازیر شدند. در نهایت در روز یکم ژوئیه، (دهم تیر 1354) امام با انتشار پیامی، پس از چهار روز به اعتصاب غذای خود پایان داد.
الف. امام صدر برای چهارمین روز پیاپی به تحصن خود ادامه داد و دیروز با نسیب البربیر، پییر حلو، نمایندة پارلمان، ریاض طه، میشال اسمر و نمایندگان خاندانهای الخنسا، الدنا و دعبول در بیروت دیدارکرد.
شب نیز زهیر محسن و عاصم قانصوه در حضور شیخ محمد یعقوب و دو وکیل به نامهای احمد قبیسی و نبیه بری با امام صدر دیدار کردند و پیامدهای حوادث خونبار جاری را بررسی کردند. محسن و قانصوه ضمن حمایت از این اقدام امام صدر، برای پشتیبانی از هر گامی که وی برای نجات لبنان بردارد، اعلام آمادگی کردند.
امام طیّ سخنانی در جمع گروهی از مردم منطقة اوزاعی تهدید کرد که اگر نخست وزیر کرامی امروز دولت خود را معرفی نکند و متعهد به برآوردن خواستههای محرومان نشود، دامنة تحصن خود را گسترش خواهد داد. وی از رادیو لبنان که امروز صبح اعلام کرده بود مسیرهای ورودی پایتخت ایمن نیستند و از این راه نگرانی و اضطراب در دلهای مردم به وجود آورده بود، بهشدت انتقاد کرد و گفت: «آنان عناصری دارند که «قناصه» تکتیرانداز نامیده میشوند و آن گونه که ما اطلاع داریم آنان مزدورانی هستند که در پایتخت پراکنده شدهاند و به ارعاب مردم و کشتن آنان دست میزنند. برخی از آنان نیز در کنار ما و نزدیک به این مسجد شلیک میکنند. ما نمی پذیریم که هزاران نفر کشته و خانهها ویران شوند. نمیدانیم مسئول این حوادث کیست. چرا محاکمه نمیشود؟ باید یک هیئت حکمیت تشکیل شود تا ضمن بررسي حوادث، مسئول آن را محاکمه کند. مسئلة دیگری که پیش روی ماست، مسئلة وحدت ملت است که آن را با فرقهگرایی دچار تفرقه ساختهاند. ما نمیخواهیم کشور را به وضعیت انفجار بکشانیم. آنان میدانند ما کسانی را داریم که میتوانند مقابله به مثل کنند؛ ولی مادرِ حقیقی گاه به نفع مادرِ دروغین از کودک خود دست میکشد؛ تا مبادا اين کودک به نفع اسرائیل تقسیم شود.»
امام صدر در جمع زنان تحصنکننده در مسجد سخنرانی کرد و نقش زن را در جهاد، از سپیده دم تاریخ تا امروز ستود. دیدار این بانوان تأثیرگذار بود، بهویژه آنکه آنان پیاده از مسیر شاتیلا و حمد و سپس بسطه به عاملیه آمده بودند.
میشل اسمر، مؤسس و رئیس بنياد همانديشي لبنان نیز در حمایت از امام صدر، در مسجد صفا دست به تحصن زد و اعلام کرد که همراه ايشان خواهد ماند تا تحصن پایان یابد و یا همراه ايشان به شهادت برسد.
در چارچوب حمایت گروهها از تحصن امام صدر، تظاهراتی در شهر نبطیه برگزار شد که برخی از مسئولان احزاب در پیشاپیش آن بودند. در این راهپیمایی که شعارهایی بر ضد حزب فالانژ و حکومت سر داده شد، عادل الصباح از سوی کمیتة پیگیری سخنرانی کرد و با حمله به اين حزب، از جبهة مقاومت فلسطین تجلیل کرد و اقدام امام را اقدامی مبارک خواند.
در شهر صور، تحصن زنان در دارالفتاة و کليساي سیدة النجاة وارد دومین روز خود شد. آنان که اعتصاب آب و غذا کرده بودند با ارسال تلگرافی به رئیس جمهور خواستار توقف حوادث وحشیانة خونباری شدند. که لبنان از آن رنج میبرد. همچنين در تلگرافی به امام اعلام کردند: «جان و مال خود را در اختیار شما قرار میدهیم و از شما برای مصلحت لبنان عزیز حمایت همهجانبه میکنیم.»
در روستای خیام، مردم به دعوت شیخ عبدالحسین عبدالله در حسینیه شهر گرد هم آمدند تا ضمن بررسی اوضاع، از اقدام امام صدر پشتیبانی کنند. در این اجتماع شوقی عبدالله سخنرانی کرد و با تأکید بر همبستگی میان همة اهالی منطقه و حمایت آنان از امام صدر، گفت: «این اجتماع حزبی نیست و برخاسته از احساساتی پاک در تأیید امام صدر و خواستههای اوست.» در بعلبک نیز مجموعهای از زنان شهر خواستار برپایی همایشی ملی و همچنین برگزاری راهپیمایی زنان در حمایت از امام صدر شدند.
[روزنامه های لبنان، یکم ژوئیه 1975]
ب. جنبش محرومان دیروز بیانیهای به شرح زیر صادر کرد: «مردم بااخلاص لبنان! ای انسانهای اهل وفا و فداکاری! در وضعيتي که امام موسی صدر برای نجات لبنان از دست کسانی که سرنوشت آن را بازیچه قرار دادهاند و زندگی مردم را خوار میشمارند و خون آنان را میریزند، در خانة خدا تحصن کرده است و در اوضاعي که وجدانها خاموش شده یا به قهقرا رفتهاند، تبلیغات رسمی کشور از یک سو و گروههای شکستخوردة سیاسی از سوی دیگر، جنوب و محرومان را به فراموشی سپردهاند و در پی ايجاد آشوب و ناآرام کردن اوضاع هستند تا از اخلاص و وفاداری شما که در پي رهاندن وطن از چنگال سیاستبازان و خونخواران و دشمنانيد، سوءاستفاده کنند. ای فرزندان این کشور عزیز! ای ساکنان بااخلاص سرزمین مبارک! موعد ما صبح روز سهشنبه، اول ژوئيه 1975، برای برگزاری راهپیمایی برای حمایت از تحصن امام صدر و جلوگیری از ریخته شدن خون بیگناهان، پیش از آنکه کشور به خاکستر تبدیل شود؛ همان گونه که هر روز در شیاح و مسلخ و کرنتینا و نبعه و سن الفیل اتفاق میافتد. برادران! دعوت حق به گوش شما رسید و از منطق به دور است که دوباره همچون مردم کوفه بگوییم: " ای کاش با شما بودیم."»
[روزنامۀ النهار، یکم ژوئیه 1975]