نگاه کوتاهی به زندگی و نظرات امام موسی صدر
هنوز پیرمردهای لبنانی لبخندهایش را بیاد دارند. با آن قامت بلند و چشمان نافذ. اهل ایران بود؛ فرزند آیت الله صدرالدین صدر از مراجع زمان خویش.
به گزارش «نماینده»، نام خاندان صدر، انسانهایی اهل علم را در ذهنها تداعی میکند.
سید موسی صدر یکی از چهرههای سرشناس این خاندان مجتهدی مسلم است که فلسفه را از فیلسوف کامل، علامه طباطبایی و فقه را نزد بزرگانی چون آیت الله بروجردی در قم و آیت الله حکیم در نجف فرا گرفت.
به همین قانع نبود و از اولین روحانیونی بود که در کنار تحصیلات حوزوی راهی دانشگاه تهران شد و مدرک خود را در رشته اقتصاد و در مقطع کارشناسی اخذ کرد.
سال ۱۳۳۸ شیعیان لبنان در انتظار رهبر جوان خود بودند که شاید مرهمی باشد بر زخمهایشان و سنگ صبوری باشد بر دردهایشان. همه منتظر آقا موسی بودند.
رهبر سی و یک ساله با کوهی از مشکلات مواجه بود. فضای آن زمان شیعیان بدین صورت بود که در فقر اقتصادی و فرهنگی بوده و از لحاظ جغرافیایی نیز به دلیل قرار داشتن آنها در جنوب لبنان درگیریهایی با رژیم صهیونیستی داشتند. آنها با اینکه درصد بالایی از جمعیت لبنان را تشکیل میدادند اما جایگاهی در میان منصبهای سیاسی این کشور نداشته و قدرت در میان مسیحیان و اهل تسنن پخش شده بود. حرکت اصلی امام موسی صدر هویت بخشی به شیعیان بود که با توکل بر خدا و دیدگاههای عمیق و نوگرایانه و توان مدیریتی بالای او موجب اصلاحاتی عظیم در میان شیعیان لبنان شد.
اگر معضلات را به سه بخش اصلی تقسیم کنیم به این سه حوزه میرسیم: مشکلات اقتصادی، کمبود آموزش، فقدان قدرت سیاسی برای شیعیان.
ایشان برای حل مشکلات اقتصادی به ایجاد موسسات اقتصادی و جمعیتهای خیریه و مبارزه با تکدیگری و القای نشاط و امید در جوانان پرداخت و کمبود آموزش را نیز با تشکیل مدارس و دبیرستانها و هنرستانهای فنی جبران کرد.
اما راهی که برای رسیدن به قدرت سیاسی شیعیان پیمود بسی دشوارتر از راههای قبلی بود؛ زیرا جامعه لبنان جامعه هفتاد و دو فرقه است با دیدگاههای کاملا متفاوت و اقوام گوناگون. پس تنها راه یک زندگی مسالمت آمیز، صلح و گفتوگو است که امام موسی صدر با آن اندیشه نو و تفکر عمیق توانست به خوبی به این امر دست پیدا کند.
او دیدگاههای فقهی مدرن خود را با شجاعت بیان میکرد. به طور نمونه، استفاده از ذبیحه اهل کتاب را بر مسلمانان حلال اعلام کرد و با اصرار بر روی صندلی بستنی فروشی مسیحی نشست و بستنی خورد و به همه ثابت کرد که حرف و عملش با هم تطابق داشته و برای هم زیستی مسالمت آمیز صادق است.
در این بین ذکر دو خاطره خالی از لطف نیست.
صادق طباطبایی نقل میکند: «در همان ۵۰، ۶۰ سال پیش خیاطی در سه راه موزه قم مغازه داشت به نام خیاطی امید؛ که کار او بر خلاف اکثر خیاطان قم، دوختن عبا و عمامه و لباس روحانیون نبود. کت و شلوار اغلب جوانان و خوش پوشان قم را او میدوخت. او رادیوی کوچکی در کشوی میزش داشت و معمولا سر ساعت دو برای شنیدن اخبار آن را روشن میکرد. یک روز که پیچ رادیو را چرخاند لحظاتی به شروع خبر مانده بود و لذا آرم آغاز اخبار پخش شد. درست در همان لحظه چند طلبه از کنار مغازه او میگذشتند که صدای موسیقی آرم خبر را شنیدند. دقایقی چند نگذشته بود که عدهای طلبه با چوب و چماق وارد مغازه شدند و به منظور ادای وظیفه نهی از منکر آن خیاط بیچاره را به شدت کتک زدند و مغازهاش را به هم ریختند. در این چنین فضایی، امام موسی صدر به من میگوید: استادی بگیر و قواعد موسیقی را بیاموز. حتی وقتی به آلمان رفتم در سال دوم اقامتم ایشان به آنجا آمدند و از من خواستند غوری در موسیقی کلاسیک اروپا هم داشته باشم و ضمنا از من خواستند پاسخ این سوال را برایشان بیابم که محور اصلی و مخرج مشترک آثار موسیقایی کلاسیک غرب در کجاست.»
و همچنین شهید دکتر بهشتی درباره ایشان میگفتند: «در یک ماه رمضان، بسیاری از شبها با آقای صدر درباره حرمت موسیقی سخن میگفتیم و مباحثه میکردیم. اصول نظر آقای صدر این بود که آنچه امروز به مفهوم موسیقی دلالت دارد، چیزی نیست که در اسلام و دستورات دینی نهی شده است. دلایل و شواهدی هم داشتند و بیان میکردند و به تبعش، موسیقی را به عنوان یک هنر وسیلهای برای تلطیف فضای ذهنی عواطف دینی و تعمیق اندیشه دینی جوانان معرفی میکردند. امام صدر معتقد بود جوان امروز را نمیتوان با اندیشه و عاطفه دینی آشنا کرد بدون اینکه از فلسفه، هنر، عشق و عرفان بهره گرفت.
امام صدر پیشوایی فراتر از زمان بود و قدرت نفوذ روزافزونش برای دشمنان، بسیار گران تمام شده بود، محبوبیت او صرفا در میان شیعیان نبود و اهل تسنن و مسیحیان نیز به امام صدر گرایش زیادی داشتند. این محبوبیت یکی از عوامل اصلی ربودن امام صدر میباشد که از سوی معمر قزافی صورت گرفت.
همچنان نیز جامعه ما و حوزههای ما به شدت به امام موسی صدرها و تفکر ایشان نیازمند است. سخن را باید کوتاه کرد.
به امید بازگشت دوباره پیشوای تعقل و صبر