امام موسی صدر سی سال است که ربوده شده است. اندیشه او به عنوان مهمترین سلاحش در جامعه آشفته لبنان مهمترین چیزی است که نبودن او را در تمام این سالها دشوارتر نیز ساخته است. سالهای حضور او در لبنان به میدانی برای آزمون این اندیشه پیشرو تبدیل شده بود. جایی که امام موسی صدر با طایفهای روبرو شد از شیعیان که سالها حضور امپراطوری عثمانی و استعمار فرانسه از آنها طایفهای ساخته بود منکوبشده، فقیر و بیسواد. به قول خود امام موسی صدر: «تا چند سال قبل، در بیروت، کلیه روزنامه فروشها، واکسیها، حمّالها، مأموران آسانسور و گارسونها شیعه بودند» (۱).
از سوی دیگر جامعه لبنان نیز جامعهای است چندفرهنگی، که ادیان و اقوام مختلف در کنار یکدیگر زندگی میکنند و طبیعتا با جامعه تقریبا یکدست و یکپارچه ایران، متفاوت است. در چنین شرایطی، هر اقدام تبلیغی دشواریهای خاص خودش را دارد. چرا که فرودستی اقتصادی و اجتماعی شیعیان راه را برای انجام فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی دشوار میسازد. در چنین فضایی است که امام موسی صدر، دست به اقدامی مهم میزند، فرآیند تبلیغ دینی را با تحرک، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پیوند میزند. تبلیغ دینی را از موعظه صرف بر سرمنبر، به درون جامعه میبرد. خود امام در یکی از سخنرانیهای خود میگوید: «دعوت، اگر صحیح و توأم با عمل نباشد و وضع اجتماعىِ دعوتکننده یا هم مذهبان او بد باشد، کماثر خواهد بود. اصولا یکى از بزرگترین دلیلها براى بطلان ادعاى دعوت کننده، همان وضع اجتماعى اوست. آخر چطور ممکن است که مردم، ادعاى مسلمانى را که اسلام را ضامن سعادت دنیا و آخرت مى داند باور کنند در حالى که فقر و جهل و مرض و کثافت آنها را فراگرفته است، و اخلاق تجار و روش جوانان و معامله زنان و رفتار سیاستمداران همه فاسد و منحرف باشد؟ این خود سند بی اعتبارى مدعاى هر دعوت کنندهاى است» (۱).
بر اساس همین باور است که امام موسی صدر، گام نخست دعوت خود را در اصلاح وضعیت اقتصادی و اجتماعی شیعیان لبنان قرار میدهد تا مطابق حدیث شریف «من اصبح و لم یهتمّ بامور المسلمین فلیس بمسلم»، این اصلاح را مقدمهای برای تبلیغ دین قرار دهد. گام نخست وی در لبنان تأسیس جمعیت خیریه بر و احسان (جمعیة البِرّ و الإحسان) است. جمعیتی که با کمکهای خرد شیعیان تشکیل شد و هدف اولش محو گدایی از خیابانهای شهرهای شیعهنشین بود. جمعیت بر و احسان متکدیان را به چند گروه تقسیم کرد و برای هرکدام تدبیری اندیشیده شد تا آنها بار دیگر به سراغ گدایی نروند. از مردم خواسته شد که صدقه فردی ندهند و تمام کمکها به صندوق جمعیت که به صورت داوطلبانه و توسط افراد معتمد مردم اداره میشد، کمک شود. نکته مهمتر اینکه بر خلاقف عرف جامعه لبنان که هر طایفه و مذهبی تنها به فکر همکیشان خود است و سعی میکندگلیم خود را از آب بیرون بکشد، فعالیتهای این جمیعت فقط به شیعیان محدود نشد و همه متکدیان را در بر گرفت و در نهایت این رویکرد سبب شد که اعتماد عمومی به جمعیت افزایش یابد و شماری از مسیحیانی که همشهری و همسایه شیعیان بودند نیز به جمع حامیان مالی و کمککنندگان به جمعیت بپیوندند. امام موسی صدر معتقد است که این چنین فعالیتهایی سبب شد به مرور جایگاه دین نزد جوانان و طبقه روشنفکر بازیابی و بازسازی شود و گرایش و رویی گشاده به سوی تبلیغ دینی و زدن حرفهای دیگر ایجاد شود.
تبلیغ امام موسی صدر البته مشکلات دیگری هم داشت. یکی از این مشکلات تبلیغ دین در میان زنان شیعه بود. خود امام در سخنرانیای میگویند که به دلیل شرایط فرهنگی موجود در لبنان دشواریهای بیشتری پیشروی تبلیغ دین برای زنان بوده است. از سوی دیگر حضور زنان در مجالس دینی نیز ناچیز بوده است. به همین دلیل پس از یکسال مطالعه و اندیشه، امام اعلام میکند که زنان هم میتوانند عضو جمعیت بر و احسان شوند و به همین بهانه آنها را وارد حوزه مسایل اجتماعی و فرهنگی میکند و به مرور و با افزایش زنان داوطلب برای کمک به جمعیت به قول امام موسی صدر «مشاهده مناظر فقرا و رضایت روحىای که در اثر رسیدگى و ملاطفت با مستمندان در این خانمها به وجود آمد، شخصیت اصلى خانمها یعنى روح انسانى را در آنان زنده کرد و به خوبى درک کردند که بهجز زنانگى و مدپرستى و لباس خوب پوشیدن، شخصیتى دیگر هم مىتوان داشت، و این شخصیت عظمت و ثبات و لطف بیشترى دارد». به هر حال تدبیر موثر افتاد و زنان عضو جمعیت مجالس عزاداری، سخنرانی ماهانه، نماز جماعت روزانه و شماری از فعالیتهای مشابه را ساماندهی کردند. سومین گام امام موسی صدر برای اصلاح دینی اصلاح کیفیت خود مراسم عزاداریها بود تا بتواند شماری بیشتری از مردم، به خصوص جوانان را جلب کند. زمانمند کردن، داستانهای تاریخی، تفسیر کوتاه قرآن، ادبیات، اخبار جهان اسلام و نظایر اینها در دستور برنامه جلسات عزاداری گنجانده شد و به مرور جوانان بیشتری را جلب کرد. البته برنامه امام موسی صدر برای جوانان، محدود به همین اصلاح عزاداریها نماند. ایشان با راهاندازی مدرسه صنعتی جبل عامل، که با تلاش شهید چمران به راه افتاد، توانست مهارتهای کاری را در کنار تعالین اسلامی به جوانان شیعه عرضه کند، جوانانی که از دل همین مدرسه و همین تعلیمها، نخستین شاخههای مقاومت لبنان را شکل دادند.
ادامه و گسترش فعالیتهای امام موسی صدر به مرور به تشکیل موسسات خیریه و مهارتآموزی متعددی انجامید و در نهایت به شکلگیری حرکتالمحرومین و جنبش امل انجامید. امام موسی صدر در دوره زمانی حضور خود در لبنان برای نیل به هدف ابتدایی حضورش در لبنان، که تبلیغ دین بود، چهرهای اجتماعی و فرهنگی از این ترسیم نمود و در مقم عمل با ارتقای سطح زندگی، بهبود وضعیت اجتماعی و در نهایت افزایش آگاهی به رشد فرهنگی شیعیان کمک کرد. دستاوردهایی که باعث شد پس از آغاز دوران پررنج نبودن ایشان در لبنان همچنان شیعیان پیشتازی خود را حفظ کنند و به نمونهای برای سایرین نیز تبدیل شوند.
در گفتمان تبلیغی امام موسی صدر، گفتوگو نقشی مهم و اساسی دارد. ایشان علاوه بر اینکه ساعتها با صبوری در جمع جوانان و دانشآموزان و زنان حاضر میشد و به سئوالات مختلف آنها پاسخ میگفت. بلکه در این راه از گفتوگو با رهبران و مردم طوائف و ادیان دیگر لبنانی نیز پرهیز نداشت. زیرا که به اعتقاد او همه صلاحیت و شایستگی شنیدن سخن حق را دارند. امام موسی صدر در مصاحبه با روزنامه الحیاه در اینباره میگوید:
«این وظیفه در نزد من بر یک مبنا استوار است و آن مبنا براساس این آیه شریفه آمده «فَأقِمْ وَجهَکَ للدّینِ حنیفا فِطرَتَ اللَّهِ الّتى فَطَرَ النّاسَ عَلَیها لا تبدیلَ لِخلقِ اللَّهِ ذلِکَ الدّینُ القَیِّمُ» (۳۰: ۳۰) (به یکتاپرستى روى به دین آور. فطرتى است که خدا همه را بدان فطرت بیافریده است و در آفرینش خدا تغییرى نیست. دین پاک و پایدار این است) این باور مرا بر آن میدارد تا همه مردم را براى پذیرش دعوت دینىِ درست آماده بدانم. بنابراین، دایره دعوت و تبلیغ خود را به مؤمنان و اهل مسجد محدود نخواهم کرد، بلکه فراتر از مسجد، در باشگاهها، مدارس و دانشگاهها نیز به سخنرانى میپردازم. میکوشم تا اعتماد جوانان را نسبت به توانمندى و صلاحیت دین در انطباق و همگامى با زندگى جدیدشان هر قدر هم که پیشرفت و تحول یافته باشد به دست آورم» (۲).
در همین راستا هم بود که امام موسی صدر، همواره بر گفتوگو تاکید بسیاری داشت و موضع تبلیغیاش هرگز یک سویه و بدون درنظر گرفتن طرف مقابل نبود. پس از راهاندازی مجلس اعلای شیعیان که بستری مردمی برای ارتقای شیعیان لبنان بود، رابطه خوبی را با سران اهل سنت و مسیحیان لبنان برقرار ساخت تا جایی که برای سخنرانی در معظه روز عید مسیحیان به کلیسای کبوشین دعوت شد و در یکی از نوادر موعظههای تاریخ اسلام یک روحانی شیعه در محراب کلیسا ایستاد و سخن گفت: «در این لحظه، در کلیسا، در ایام روزه، در مراسم وعظ دینى و بنا به دعوت مسئولان متعهد، حاضر شدهام. اینک خود را در کنار شما مییابم: هم اندرزگو و هم اندرزپذیر؛ با زبان خود سخن میگویم و با قلب خود میشنوم. تاریخ گواه ماست. بدان گوش فرامیدهیم. و تاریخ شنواى ما نیز هست. تاریخ گواه لبنان است. شهرِ بیدار، شهرِ انسان، وطنِ رنجدیدگان و پناهگاه ترسیدگان. در این شرایط، و در این افق بلند، میتوانیم شنواى پیامهاى اصیلِ آسمان باشیم؛ زیرا ما به سرچشمهها نزدیک شدهایم» (۳).
اهمیت گفتوگو در گفتمان امام موسی صدر تا جایی بود که برای اصلاح امور شیعیان چندین نهاد شورایی را تاسیس کرد. مجلس اعلای شیعیان و مجلس جنوب دو نمونه ابتدایی آن هستند. در کنار اینها امام موسی صدر برای بهبود وضعیت شیعیان گفتوگوهای بسیاری را با مقامات دولتی لبنان صورت دارد و سفرهای مختلفی را برای دیدار با سران کشورهای اسلامی ترتیب داد.
امام موسی صدر، تبلیغ دینی در لبنان را با ارتقای اجتماعی و فرهنگی پیوند زد. همانگونه که شیعیان در مدرسه صنعتی جبل عامل درس فن میآموختند، در موسسه خیریه بر و احسان برای کمک به همنوعان و همکیشان تلاش میکردند، در مراسم مذهبی حاضر میشدند و هنگامی که مقاومت لبنانی شکل گرفت، در صفوف نخست قرار گرفتند. اینگونه منبر امام موسی صدر، به نقطه عطفی در تاریخ شیعیان لبنان تبدیل شد و بسیاری از رویدادها و تحولات تاریخی لبنان باید در چارچوب دو بخش، پیش و پس از ورود امام موسی صدر به لبنان و همچنین پیش و پس از ربودن ایشان توسط قذافی مطالعه و بررسی شود.
منابع:
۱- «ذوق و ابتکار در دعوت» / سخنرانی امام موسی صدر در تهران/ کتاب نای و نی/ ترجمه شادروان علی حجتی کرمانی.
۲- «دین و مشارکت اجتماعی» / گفتوگو با روزناه الحیاه/ کتاب ادیان در خدمت انسان/ ترجمه.
۳- «ادیان در خدمت انسان» / سخنرانی امام موسی صدر در کلیسای کبوشین/ کتاب ادیان در خدمت انسان/ترجمه.