ایشان در بیشتر علوم تخصص و تبحر داشتند و در نتیجه جامعیتی که داشتند از مفاخر جهان اسلام به شمار میآمدند. همه محققان و دانشوران و پژوهشگران به روشنی این ویژگی را در ایشان میدیدند که امام موسی، عالمی است نواندیش و نوپرداز.
پرسش: به نظر حضرت عالی، ویژگیهای بارزی که در امام موسی صدر وجود داشت چه چیزهایی بودند؟
پاسخ: من در این وقت محدود، میتوانم نظریات خود را در مورد امام موسی صدر حفظهالله، در دو محور بیان نمایم. محور اول مربوط به بعد علمی و اجتهادی ایشان و محور دوم مربوط به بعد اخلاقی و اجتماعی ایشان. اما در بعد اول، تردیدی نیست که او یکی از صاحبنظران و اندیشمندان و عالمان بزرگ جهان اسلام بود. ایشان در بیشتر علوم تخصص و تبحر داشتند و در نتیجه جامعیتی که داشتند از مفاخر جهان اسلام به شمار میآمدند. همه محققان و دانشوران و پژوهشگران به روشنی این ویژگی را در ایشان میدیدند که امام موسی، عالمی است نواندیش و نوپرداز. من به عنوان نمونه، نظریه او را در طهارت ذاتی اهل کتاب، که هنوز در عصر ما کسی قایل نبود، مثال میزنم. ایشان پیش از آنکه موحوم آیتالله العظمی آقای حکیم بر طهارت ذاتی اهل کتاب فتوی صادر کند، قایل به طهارت ذاتی کفار اهل کتاب شد. همین مسئله نمایانگر این است که ایشان دارای قوه استنباط و اجتهاد از ادله و عناصر استنباطی بوده است. او مطابق این نظریه خود نیز عمل کرد. روزی به دلیلی به یک بستنی فروشی مسیحی میرود و از بستنی او میخورد. این عمل ایشان از یک سو موجب خوشحالی مردم، اعم از مسیحی و شیعه و سنی و دروزی شد. مردم در آن محل اجتماع کرده بودند و بعد از اینکه امام صدر از آنجا خارج شد، مردم شعارهای بسیار جالبی در تأیید وی سر دادند و شدیداً ابراز احساسات کردند. ولی از سوی دیگر، برخی از افرادی که با ایشان از روی حسد و عناد دشمنی داشتند، این نظریه و کار او را نقطه ضعف تلقی نموده، از آن به عنوان حربه و وسیلهای علیه او استفاده کردند. تبلیغات زیادی علیه ایشان در میان مردم انجام گرفت و این وضع ادامه یافت تا آنکه مرحوم آیتالله العظمی آقای حکیم، در همان ایام بعد از مراجعت از سفری که به لندن کرده بود، فتوی بر طهارت ذاتی اهل کتاب را صادر کرد. موقعی که این فتوی پخش شد و به گوش مردم لبنان رسید، مقام و شخصیت امام موسی در لبنان چند برابر شد و اهل حسد و بیسوادها و مقدسمآبهای بیمایه کاملاً از صحنه خارج شدند. البته علیه مرحوم آقای حکیم هم در نجف اشرف، برخی از مقدسمآبها و فقیهنمایان قیام کرده بودند و میگفتند که این چه فتوایی است که از او صادر شده است. بنده هم در همان زمان نظریه امام موسی و آقای حکیم را بر اساس مبانی و عناصر استنباطی مورد بررسی قرار دادم و دیدم که از نگاه فقه اجتهادی به گونهای واضح و روشن میتوان طهارت ذاتی اهل کتاب را ثابت کرد. مطالبی را در این زمینه نوشتم و آنها را در ضمن مجموعهای قرار دادم و به عنوان طهارهالکتابی فی فتوی السید الحکیم در همان زمان چاپ و منتشر کردم. این نوشته تا به حال چندین بار در عراق و لبنان تجدید چاپ شده است.
اما بعد اخلاقی و اجتماعی امام موسی که محور دوم صحبتهای من است. ایشان در این زمینهها هم دارای ویژگیهای بسیاری بود که بجاست برخی از آنها را ارائه دهم.
اولاً: برای اندیشهها و افکار همه عالمان و پیروان ادیان مذاهب اسلامی احترام قایل بود.
ثانیاً: مسائل نظری و دینی را در نشستهایی که با پیروان ادیان و مذاهب داشت، در جوی سالم و آرام و صمیمی و به دور از جمودات و تعصبات فکری و عوامل ذهنی و خارجی طرح میکرد.
ثالثاً: از حسن نیت، دید وسیع، بردباری و رعایت ادب در مقام تخاطب برخوردار بود که من بارها این خصیصه را هم در نجف اشرف و هم در لبنان از ایشان مشاهده کردم.
رابعاً: در مقام نقد آراء و افکار برخی از عالمان ادیان و مذاهب اسلامی در مجالس بحث، تا دلیل قاطعی نداشت آن را مطرح نمیکرد.
خامساً: از آراء و نظریات اهل ادیان و آشنایی با نقاط و ضعف آنها آگاه بود.
سادساً: بر این اعتقاد بود که همه پیروان ادیان و همه پیروان مذاهب باید در لبنان به گونهای متساوی از مزایا برخوردار باشند.
سابعاً: سعی و کوشش در مطرح کردن مسائل مشترک بین ادیان و مذاهب اسلامی و مطرح نکردن مسائل اخلاقی داشت که طرح آنها باعث ایجاد حساسیت میگردد.
ثامناً: در جلسات پیروان ادیان و مذاهب برای سخنرانی شرکت میکرد و خصوصاً در جلساتی که به عنوان ترحیم کسی تلقی میشد، اعم از اینکه متوفی مسیحی، دروزی، سنی، شیعی یا غیر اینها بود، حضور مییافت.
سخنرانی او دارای شرایط لازم بود، از قبیل شناخت مخاطبین، اقتضای حال، مطالب مفید برای همگان، جملات روان و کلمات آشنا و نزدیک به فهم.
این ویژگیها بود که وی را قادر ساخت در لبنان، به زیباترین وجه، همه پیروان ادیان و همه پیروان مذاهب و مسلکهای گوناگونی را که در لبنان زندگی میکنند مجذوب و شیفته خویش کند. بزرگان ادیان از بلاد دور و نزدیک به دیدار او شتافتند. نشستهای او در مجلس شیعی اعلای همواره کانون گفتگوهای جالب و مفیدی هم در زمینه ادیان و هم در زمینه مذاهب اسلامی بوده است و من چندین بار خود در مجلس شیعی اعلای شاهد این جلسات بودم. مسیحیان و شیعیان و اهل سنت و دروزیهای لبنان واقعاً امام موسی را از جان و دل دوست میداشتند. من در آن زمان برای تغییر آب و هوا حدود یک ماهی به لبنان رفته بودم و در قماطیه منزل داشتم. در قماطیه و کیفون و بیروت و عرمصالیم و نبطیه که دوستانی داشتم، با مردم رفت و آمد میکردم. دیدم که در حد فوق تصور مردم به ایشان اظهار علاقه میکردند. شبی که ایشان به قماطیه تشریف آوردند، دیدم که مردم مسیحی و مسلمان و غیره از شادی سر از پا نمیشناختند، خلاصه همه بر این اعتقاد بودند که وجود او در لبنان، که مرکز پیروان ادیان و مذاهب مختلف است، یک امر ضروری است. آنها بر این اعتقاد بودند که نظیر امام موسی صدر را ندیدهاند و نخواهند دید.
پرسش: به نظر شما راز این همه موفقیت و محبوبیت امام موسی صدر در میان مردم چه بود؟
پاسخ: به اعتقاد من، شیوه تبلیغی ایشان واقعاً کمنظیر بود. شیوههای تبلیغی نیز درست همانند شیوههای اجتهاد در طول اعصار تکامل پیدا کردهاند. ما نمیتوانیم شیوههای ۱۳۰۰ سال قبل را امروز در تبلیغاتمان به کار ببریم. شیوههای تبلیغاتی تغییر کردهاند و امروز حتی روش تبلیغی صدا و سیما نیز هنوز ناقص است. بعضی از آقایان دوست دارند که همین روش تبلیغی که اینجا در مسجد صفائیه قم استفاده میشود، در لبنان نیز مورد استفاده قرار بگیرد! خوب، این نمیشود، مخاطبین اینجا و آنجا که یکی نیستند! امام موسی مخاطبین خود را میشناخت و میدانست که با چه شیوهای صحبت کند. روش تبلیغ ایشان متناسب با زمان و مکان بود. میدانست که چگونه صحبت کند که دروزی خوشش بیاید، مسیحی خوشش بیاید، مثلاً یهودی خوشش بیاید، مسلمانها خوششان بیاید و... تبلیغ شیوه خاص میخواهد. ما نمیتوانیم همان شیوهای را که اینجا و در قم بهکار میبریم، در آنجا نیز تجویز کنیم. امام موسی تمام تبلیغاتشان و تمام برخوردهایشان و تمام اجتماعیاتشان مطابق با شرایط زمان و مکان بود و به همین علت هم طبیعی بود که پیشرفت کند. اصلاً امام موسی برقآسا پیشرفت میکرد و به جلو میرفت. کار به جایی رسید که یک وقت شارل حلو، رئیس جمهور وقت لبنان در ماشین امام موسی را برایشان باز میکرد. یک چنین مقام و شخصیتی پیدا کرده بودند. اینقدر محبوب بود. مردم همه فدایی ایشان بودند.
شیوههای تبلیغاتی ایشان، برخوردهایشان با مردم، اخلاقیات ایشان همه را جذب کرده بود.
ببینید من خودم در حوزهها بزرگ شدهام، من الآن ۶۰ سال است که در حوزهها هستم. ۲۵ سال تمام در نجف بودم. من از نزدیکترین افراد به مراجع مرحوم امام، مرحوم شاهرودی، مرحوم آقاسید عبدالهادی شیرازی، مرحوم آقای حکیم و... - بودم. درسهای همه این آقایان را رفتهام و همهاش با اینها بودم و به تمام خصوصیات این آقایان آشنایی دارم. آخوند و ملا و عالم زیاد دیدهام، متدین زیاد دیدهام، در روحانیت انسانهای اخلاقی و اجتماعی زیاد دیدهام. ولی کسی که واجد همه این شرایط یکجا باشد را کم دیدهام. مثلاً یکی خیلی ملاست اما اخلاقش خوب نیست. یکی اخلاقش خوب است اما اجتماعیاتش ناقص است و سوءتصرف دارد.
الآن مشاهده میکنید که بعضیها با سوءتصرفاتشان خود را از بین میبرند. یک تصرف بیجایی میکنند و به خود ضربه میزنند. بنابراین کسی که هم عالم و دانشمند باشد، هم اخلاقی باشد، هم اجتماعیاتش خوب باشد، هم متدین باشد و هم شیوههای زندگیاش در همه ابعاد و جهات متناسب با شرایط زمان و مکان باشد، چنین افرادی را واقعاً خیلی کم داریم و امام موسی یکی از این افراد بود. یعنی خصوصیات اصلی امام موسی همین بود و به همین علت هم اینطور در میان مردم محبوبیت پیدا کرد. والا اگر ایشان این خصوصیت را نمیداشت ممکن نبود به این موفقیت برسد. خوب مرحوم شیخ محمدجواد مغنیه هم یک شخصیت علمی بود. پدر شیخ جعفر صادق (خواهرزاده مرحوم مغنیه) یک شخصیت علمی بود. اصلاً آل صادق همه از شخصیتهای لبنان بودند. امام موسی در زمان اینها به لبنان میرود و همه اینها مغلوب ایشان میشوند و تحتالشعاع قرار میگیرند. یعنی اعمال ایشان و کارهای ایشان به گونهای مردم را شیفته کرده بود که همه چهرهها و شخصیتهای دیگر تحتالشعاع قرار میگیرند و بعضی اصلاً به طور کامل کان لم یکن میشوند. همین مسئله باعث شده بود تا عدهای از ایشان ناراحت شوند. خوب بلند پروازی نداشت، زندگی زاهدانهای داشت و نقطه ضعفی از نظر مادی از ایشان دیده نشد. برخوردهای ایشان چنان بود که در دل مردم جای گرفت و مردم احساس کردند که این فرد به دردشان میخورد. مردم هر سری که داشتند، ایشان را امین به خود میدانستند. کسانی که اسراری داشتند با ایشان در میان میگذاشتند. مردم میدیدند که ایشان از مردم است و مردم هم از ایشاناند.
در سخنرانیهایی که برای مردم میکرد به قدری ابراز محبت و احساسات میکردند که اصلاً معرکه بود. سنیها در مورد ایشان میگفتند: کانه سیدنا عمر!، شیعهها میگفتند: کانه سیدنا علی! و مسیحیها میگفتند: کانه سیدنا مسیح! واقعاً هم همینطور بود. سنیها همانگونه که به عمر علاقه دارند به امام موسی نیز علاقه داشتند. شیعهها همانقدر که به حضرت علی (ع) علاقه داشتند به امام موسی نیز علاقه داشتند. مسیحیها همانگونه که به حضرت مسیح (ع) علاقه داشتند به امام موسی نیز علاقه داشتند. امام موسی هیچ بدخواهی در میان توده مردم نداشت. خلاصه شیوه عمل و شیوه برخورد و روش تبلیغ ایشان، همه جدید بود و متناسب با شرایط زمان و مکان بود. مردم همه ایشان را در حد اعلای دوست میداشتند.
پرسش: به نظر شما، اگر آقای صدر از حوزه خارج و وارد دنیای سیاست نمیشدند، میتوانستند در حوزه و عرصههای فکر و اندیشه نیز به همین شکل گل کنند؟
پاسخ: آقا موسی زمانی که به تحصیلات حوزوی اشتغال داشت، سرآمد همه دوستان و همدورهایهایش بود. ایشان در نجف که بود از همه جلوتر بود و در قم هم شنیدم که از همه جلوتر بود. امام موسی از فضلای بسیار خوب نجف اشرف بود و خیلی هم معروف بود. ایشان از فضلای مشار با لبنان بود و خصوصاً معروف بود به اینکه افکار جدید دارد. البته همه اینها مربوط به زمان تحصیل ایشان بود و متأسفانه وقتی فراغت از تحصیل پیدا کرد و نوبت آن رسید که دیگر افکارش در حوزه مطرح شود، حوزه را رها کرد و رفت به لبنان. من در این مسئله هیچ شکی ندارم که اگر ایشان الآن میبود از همه جلوتر بود. یعنی با آن مواهبی که خداوند به او داده بود (آن استعداد و ذوق و پشتکار و این امتیازاتی که داشت) اگر الآن بود، واقعاً میتوان گفت که در حوزهها نظیر نمیداشت.
قم، تیرماه ۱۳۷۴